معماری مدرن در حالی که در زمینهی مینیمالیسم و بروتالیسم از فرهنگهای دیگری الهام گرفته، به دلیل مبنا قرار دادن منطقگرایی جوهرهای غربی دارد. از نظر شکلی، شفافیت و سبکسازی در گوتیک و نظم و ریتم سادهسازی در باروک را تداوم داده و پلان آزاد در ساختمان نتیجهی تحولات تکنولوژیک دوران صنعت در آن دیار است. تحولات کنونی در هندسه و تکنولوژی ساخت نیز نتیجهی توسعهی علمی (سختافزارها و نرمافزارها و همچنین ساخت ماشینهای پیچیده) است که سیر تاریخی و تسلسل در آنها را به صورت یکپارچه میبینیم.
در مورد معماری معاصر ژاپن، در اینکه مدرنیته در آنجا تاثیری ژرف گذاشته، شکی نیست، اما با وجود همهی این تحولات در کارهایشان شیوهی ویژه و رنگ و بوی ژاپنی را احساس میکنیم. فلات ایران هم از هویت ویژه و متمایز خود برخوردار بوده است و متفاوت با دیگر مکانها مابين غرب و شرق حرف خود را داشته است. مردم این خطه توانستهاند در طی هزاران سال در یک فلات گرم و خشک فرصتهای حیاتی را پدید آورند و با ایجاد باغ ایرانی در حاشیهی كویر صورت زمینی بهشت را محقق کردهاند و با حداقل مداخله و استفاده از هندسهی کارآمد سازههای درهمتنیده و پایداری را به وجود آوردهاند.
اما اینکه چگونه این دستاوردها را میتوان تعمیم داد میتوانست دغدغهی جدی ما باشد که متأسفانه در این زمینه تلاشی نکردیم و به جای آن به دنبال شیوههای شبهتوسعهی مدرن و ناهماهنگ با این سرزمین رفتیم و با عدم شناخت و گذری سطحی از مسئلهی مدرن، اشرافیت نوکیسهی ما نیز در پی نوعی تاریخگرایی رفت که حتی مربوط به گذشتهی ما نیست، چون از نظر ایشان، تاریخ گذشتهی ما بوی فقر و عقب ماندگی میدهد و این الگوی تاریخی غرب است که واجد شکوه و جلال است. (در گفتوگوی منتشر شده در کتاب گفتوگو با معماران در سال ۱۳۹۸، به کوشش جلال حسنخانی و رامین جلیلهوند)