یک ساختمان تا مدت زمان زیادی ممکن است باپرجا بماند، روی زمین ثابت است و باعث به وجود آمدن نوعی «مکان» میشود. هر چقدر هم که سعی کنیم معاصر باشیم ما همچنان به دنبال ویژگیهای مختلف در مکانهای مختلف هستیم. وقتی به مکزیک میرویم دوست داریم معماریای ببینیم که چیزی در مورد آن مکان و فرهنگش به ما بگوید. وقتی در شهری شروع به ساختن میکنیم به نوعی وظیفه داریم به آن متصل بشویم و سر دربیاوریم که چرا ساختمانها اینطور که در این شهر ساخته شدهاند هستند و چه چیزی به آن اضافه میکنند. به نظر من این خیلی بد است که یک معمار تاریخ و فرهنگ یک شهر را به کلی نادیده بگیرد و بگوید «من پیرو سبک بینالمللی هستم». این واقعا هیچ توجیه منطقیای ندارد. مثل این است که در آشپزی هیچ تنوعی نداشته باشید و انواع مختلف غذا را در مخلوط کن بریزید و مانند یک معجون پروتئین قوی مصرف کنید. این مفهوم رمانتیک سبکهای مختلف و رویکردهای مختلف خیلی مهم است، یک معنیای برای مردم دارد و وقتی معنی را از چیزها میگیرید نتیجه کار موجودیتی کسل کننده مییابد. معماری باید شما را تحت تاثیر قرار دهد. اینجاست که سیرت مهم میشود. ما باید حواسمان باشد که محصولاتی بیمزه تولید نکنیم. (در گفتگو با Andy Butler منتشر شده در وبسایت دیزاین بوم، سال 2014)
دستهها
دیوید چیپرفیلد: پیروی از سبک بینالمللی توجیه منطقی ندارد
این خیلی بد است که یک معمار تاریخ و فرهنگ یک شهر را به کلی نادیده بگیرد و بگوید «من پیرو سبک بینالمللی هستم». این واقعا هیچ توجیه منطقیای ندارد.