فرض ابتدایی من این است که عکاسی هنری است مربوط به ارتباط میان سوژه و عکاس. به این ترتیب میشود نتیجه گرفت اگر عکاس بخواهد صرفا سوژهاش را ثبت کند (یک اثر عینی خلق کند)، درکش از سوژه فقط همان ظاهری خواهد بود که در عکس هم دیده میشود. در عین حال عکاس میتواند تفسیر فردی خود را به سوژه تحمیل کند. شاید حد وسطی هم میان این دو نگرش وجود داشته باشد. هر چقدر {این مرز} محوتر باشد، نتیجه جالبتر خواهد بود. در هر صورت عکاس چیزی جز واسطه و میانجی نیست. چه به بیان عینی تمایل داشته باشد چه به بیان درونی، عکاس قطعا در برابر محصول پایانی مسئول است. به همین دلیل است که کپی رایت وجود دارد و برای همه عکاسان مصداق دارد. هم برای عکاسان خبری که بر مادیت و عینی بودن تاکید دارند و هم برای عکاسان هنری. عزیزترین عکسها آنهایی هستند که مثل خاطره عمل میکنند چرا که خاطرات را هرگز نمیتوان بازسازی کرد. اما عکسها فقط برای خاطره وجود ندارند. عکاسی یک شکل مهم هنر است.(در گفتگو با مجله ko-e، سال ۲۰۱۰)
دستهها
ایکو هوسوئه: عکاس چیزی جز واسطه و میانجی نیست
عکاس چیزی جز واسطه و میانجی نیست. چه به بیان عینی تمایل داشته باشد چه به بیان درونی، عکاس قطعا در برابر محصول پایانی مسئول است.