معماری بیشتر از آن که یک حرفه باشد، شاخهای از دانش یا یک فرهنگ است. معماری راهی یگانه برای اندیشیدن به جهان و فعالیت در آن است. در مواجهه با سوالات پیچیدهای که حرفههای بسیاری را از جمله متخصصان حقوق، هنر، انسانشناسی، طراحی، جغرافیا، جامعهشناسی، فناوری و غیره درگیر میکند، ما {معماران} آموزش دیدهایم تا مجموعهای از همهٔ این متخصصها در کنار یکدیگر به وجود بیاوریم تا منجر به خلق تشخیصی شود {و بر اساس آن} بعدا لازم است پیشنهادی عرضه کنیم که در هر اندازهای کار کند، از کوچکترین تا بزرگترین مقیاس. این یگانگی برای من همان «تفکر معماری» است.
ما باید عظمت آموزش دیدن در رشتهٔ معماری و نقشی که معماران در جهان بازی میکنند را به جای خویش بازگردانیم. با توجه به همهٔ اینها، دانشجویان معماری باید آموزش دیده شوند و آماده باشند تا بتوانند تصمیم بگیرند که چگونه یگانگی اندیشهٔ خود را در جاهای دیگری به جز طراحی و ساختمانسازی به کار برند. وقتی معماران را همچون کارآفرین باربیاوریم آنها توانایی عمل کردن و یاری رساندن به جهان را خواهند داشت. (در گفتگو با نویسندهٔ وبگاه Archipreneur در سال 2017)