در مورد مقیاس باید گفت که انسان هنجار منطقی برای تعیین مقیاس است، چون قرار است که در این ساختمانها ساکن باشد. این ساختمانها باید به گونهای راحت و نیز خوشایند با اندازههای انسانی تناسب داشته باشد. آدمها باید همچون گل در طبیعت در درون این ساختمانها جای گیرند و به این ساختمانها تعلق داشته باشند. آدمها باید همانگونه که ساختمانها بدانها تعلق دارند، به ساختمانها تعلق داشته باشند. این مقیاس یا واحد اندازهٔ قسمتهای مختلف به تبع مقصود خاص هر ساختمان و مصالح به کار رفته در ساختن آن تغییر میکند. {…}
بهتر است معمار همیشه در تعیین مقیاس خود قامت انسان معمولی را در نظر داشته باشد. اگر چنین کند، هرگز به اندازهٔ میکل آنژ در کلیسای سنپیتر در رم به خطا نخواهد رفت. کلیسای سنپیتر که قرار است بنایی عظیم باشد قطعا آدمی را مأیوس میکند، چون اگر بخواهد به دقت مقایسه کند، تا چشمش به قامت یک انسان نیفتد نمیتواند بفهمد که چه بنای عظیمی است. همهٔ جزئیات هم به همین ترتیب بزرگاند. اگر جزئیات حجمهای بزرگ منطبق بر مقیاس انسانی بود آنوقت احساس شکوه نیز به انسان دست میداد، اما در وضع فعلی جلوهٔ شکوه و جلالش به سبب خوار کردن قامت انسان از میان رفته است. خطایی که سرزدنش از پیکرتراشی چون او بسیار عجیب است. (در مقالهٔ منطق پلان، سال ۱۹۲۸، ترجمهٔ فرزانه طاهری، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۳، سال ۱۳۷۰)