کسی که فرآیند طراحی را به درستی درک کند، هرچند در عمل نتواند به ایدههایش برسد، قادر خواهد بود تلاشهای ناموفق و موفق معماری را به درستی شناسایی و ارزشگذاری کند. در مسیر مطلالعاتیام در دوران تحصیل و پس از آن متوجه شدم «ایده» موضوع بسیار اولیه و محوری در مقولهٔ فرآیند معماری است. همچنین فهمیدم «ایده» یک فرآیند حرفهای صرف نیست. فرد ایدهمحور، در تمامی امور زندگی چنین است. افرادی هستند که کارها را بر اساس ایده انجام میدهند و افرادی دیگر که از الگوها و روال تجربه شده استفاده میکنند.
معمارانی که در پروژههایشان فقدان ایده محسوس است، طراحی را به سوی مسائل فنی و کاربردی هدایت میکنند. حتی بحث زیباییشناسی در این گونه کارها به نوعی پیروی از معیارهای رایج و درک کلی و عمومی از زیبایی ختم میشود. این کارها نکتهٔ جالب و جدیدی ندارند. صرفاً مفید هستند و در سطح پایینی از کیفیت باقی میمانند.
از نظر تحول و فرهنگ معماری آنچه مهم است و پس از مرگ ساختمان هم اثرش به جای میماند تولید «ایده» است. منظور از ایده جوهری است که پس از حذف تمام مهارت و تخصصهای حرفهای به جای میماند. فرآیند معماری ارزشمند است، آن بخش رمزآلود از طراحی که نمیتوان از دیگری فراگرفت، خلق ایده است. خلق ایده مربوط به انجام عملی است که انسان نمیشناسد. مهمترین ویژگی انسان انجام کارهای خارقالعادهای است که دانش آن را ندارد.
حیوانات و کامپیوترها به خوبی کارهای شگفتانگیزی را که بلد هستند یا به عبارتی در ذهن آنها از قبل برنامهریزی شده است انجام میدهند. تنها انسان است که میتواند از عهدهٔ کارهایی برآید که نمیشناسد. پیشرفت در هر زمینهای زمانی تحقق میپذیرد که انسان کاری را انجام دهد که علم و آگاهی آن از قبل وجود ندارد. (در گزارش مجلهٔ معمار از میزگردی با موضوع معماری و ایده، ش ۹۱، سال ۱۳۹۴)