من همیشه گفتهام که لوکوربوزیه همان معماری بود که شهر را کشت. او تاریخ را کاملا نادیده گرفت. او از شهر متنفر بود. او میخواست شهر را تقسیم و به قلمروهایی برای زندگی، کار، تجارت و غیره تجزیه کند. او به شهر و بناها همچون ماشین میاندیشید. اما دیدگاه من همیشه برعکس او بوده. هر شهر مکانی است بسیار پیچیدهتر {از آنچه لوکوربوزیه تصور میکرد}. شهر جایی متناقص و متضاد و مخدوش است.
شهرها را باید تعمیر و درمان کرد، نه این که آنها را بکوبیم و از ابتدا بسازیم. شهرها از دههزارسال پیش ایجاد شدند، اما برای لوکوربوزیه تاریخ وجود خارجی نداشت. بیانیههای او فقط رو به آینده داشت. اما این بدیهی است که مردم ترجیح میدهند در مراکز تاریخی زندگی کنند، نه شهرهای جدید. من تلاش کردم که برای مدرنیسم سادهانگار از طریق بازگرداندن روح شهرهای مدیترانهای جایگزینی پیدا کنم. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبسایت archdaily در سال ۲۰۱۶)