میدانید، آن زمان که معماران دیگر شروع به ساخت بناهایی شبیه معبدهای یونانی کردند خیلی عصبانی شدم. فکر میکردم این کار انکار زمان حال است. به نظرم چنین کاری {امید} فرزندان ما را تباه میکند؛ مثل این است که داریم به آنها میگوییم هیچ دلیلی وجود ندارد که نسبت به آینده خوشبین باشیم. از همینرو خیلی عصبانی شدم.
همین زمان بود که شروع کردم به کشیدن ماهی. ماهیها هزاران هزار سال وجود داشتهاند. ماهیها مخلوقات طبیعت و موجوداتی بسیار سیال هستند. شکل ماهیها {در طول هزاران سال} تداوم داشته و باعث شده آنها جان به در ببرند، با این حال کسی {در حوزهٔ معماری} روی آنها کار نکرده است. صادقانه بگویم، نخست که {الهام از فرم ماهیها} برای من پیش آمد، قصدی برای تبدیل آن به فرم مرکزی کارهایم نداشتم. این ماجرا غریزی بود. (در گفتگوی منتشر شده در شمارهٔ دهم نشریهٔ GA Architect، سال ۱۹۹۳)