رفع خطر زلزله؛ در نسبت میان معماری و فراموشی بحران

مهدی محمدی

پاییز و زمستان دو سال پیش بود که چند زلزلهٔ بزرگ در ایران اتفاق افتاد. به جز خسارات جانی و خرابی‌هایی که در استان کرمانشاه به بار آمد و همه‌مان را عزادار کرد، تهران و شهرهای اطراف آن هم چند بار لرزید. در واکنش به این وقایع برخی معماران و مهندسان را مقصر دانستند، برخی حکومت را، برخی مردم را، برخی احمدی‌نژاد را و برخی همه را.

اما حالا مسئلهٔ هیچ‌کس زلزله نیست، حداقل به شکلی که آن روزها بود. من هم که آن زمان هرشب با ترس از مرگ خانواده و دوستان و هم‌وطنانم در زلزله سر بر بالش می‌گذاشتم، امروز از کرونا بیشتر می‌ترسم تا از زلزله.

آیا خطر وقوع زلزله کمتر شده است؟ اگر خطر زلزله بیشتر از دو سال پیش نباشد قطعا کمتر نیست. اما چرا فراموشش کرده‌ایم؟ شاید چون درگیر بحران دیگری هستیم. شاید هم صرفاً به این علت که داغ و درد و ترس آن روزها از یادمان رفته است.

اگرچه من همین حالا هم به خطر زلزله آگاهم و اگر بخواهم بنایی طراحی کنم، حتی فارغ از قوانین موجود نیز بر مقاوت آن در برابر زلزله پافشاری خواهم کرد، اما این روزها در ذهن من اندیشه به مسائل دیگر جای نگرانی راجع به زلزله را گرفته است. البته که احتمالا همهٔ همکارانم همچون من فراموشکار نیستند، اما حدس می‌زنم افرادی مثل من نیز کم نباشند، چون مدتی بعد از حوادث سال نود و شش همهٔ حرف و حدیث‌ها و عزم‌هایی که برای حل مسئله جزم شده بود فروکش کرد. آیا شما در دوسال گذشته تغییر رویکرد معناداری نسبت به مسئلهٔ زلزله در حوزهٔ معماری مشاهده کرده‌اید؟ خوشحال می‌شوم اگر اتفاقات خوبی افتاده باشد و گناه بر گردن من بی‌اطلاع باشد.

اما اگر احساس من درست بگوید پرسش‌هایی به ذهنم متبادر می‌شود. مثلا این که آیا ما حق فراموش کردن بحران زلزلهٔ سال نود و شش و سال‌های پیش از آن یا حوادثی همچون حادثهٔ پلاسکو را داریم؟ اصلا معماران برای مقابله با چنین بحران‌هایی چه باید بکنند؟ آیا پیروی از مقررات موجود کافی است؟ آیا نیازمند قوانین دقیق‌تر و محکم‌تری هستیم؟ نقش دانشکده‌های معماری در این زمینه چیست؟ باید به این پرسش‌ها و پرسش‌های دیگری در این‌باره اندیشید.

بدیهی است که مقصودم از طرح این پرسش‌ها تبرئه کردن دیگران به‌ویژه مسئولان و سیاست‌مداران نیست. اما باید بپذیریم که حتی اگر افراد جامعه نقش معماران را در زندگی‌شان جدی نگیرند، نتیجهٔ کار معماران بر روی سلامت جسمی و روحی آنها تأثیر قابل توجهی دارد. اگر بپذیریم، آنگاه اندیشیدن به پرسش‌هایی که پیش‌تر مطرح کردم برای همهٔ ما ضروری است.