بگذارید از منظر یک فرانسوی چیزی که در فرهنگ هنری شما برایم بسیار جذاب بوده است را روایت کنم؛ من سال گذشته سفری به ایران برای سخنرانی در جمعی دانشگاهی داشتهام و در فرصت کوتاه پیش آمده سعی کردم به دانش خودم نسبت به فرهنگ معماری شما اضافه کنم چیزی که در مورد هنر ایرانی میتوان به روشنی دریافت یک سنت انتزاع قدرتمند و برجسته است که حاصل ریاضیات، هندسه و علوم پایهای است که توسط دانشمندان کهن کشف شده و توسط هنرمندان و معماران به کار برده میشده است. نکتهٔ مهم به نظر من برای جامعهٔ حرفهای معماران ایرانی این است که این جریان قدرتمند را از دست ندهند، برای این که امروزه یک ظرفیت قابل توجه برای نگهداشت این خط و پیوستار «آبستراکسیون» و انتزاع وجود دارد که باید ترجمان خود را در معماری بیاید و در حد پوسته و دکور باقی نماند و به جای آن که بخواهید چیزی یا شیوهای از آن چه که در دیگر سرزمین در جریان است را کپیبرداری کنید بهتر است از قابلیتهای پدید آمده در جهان برای زنده کردن مزیتهای نسبی معماری ایرانی بهره ببرید و البته این به آن معنی نیست که در حصاری از دکور معماری گذشته خود محصور بمانید و این بخش دشوار کار شماست. برای آن که مردم کوچه و بازار از «دکور» خوششان میآید ولی معمار این قابلیت را دارد که چیزی بیشتر از یک دکور ساده را ارائه دهد.
{…} نکتهای در مورد بسیاری از کشورها چون ایران قابل توجه است و آن ضرورت یک گسست است، منظور من از گسست در حیطهٔ معماری است، محتوا و مشخصات معماری حال حاضر شما ضرورت یک گسست را یادآوری میکند و این گسست نمیتواند پدید آید مگر با تمایز آن با سنت، برای این که در وضعیت موجود نوعی نیروی بومی برای بازگشت به سمت سنت وجود دارد که در نبود نگارشهای روز آمد و جابهجایی و تغییر عوامل لازم برای پویایی معماری در این روزگار در نوعی دکورسازی گذشته دست و پا میزند. برای این که گسستی از شرایط نابسامان معماری که در آن هستید پدید آید ضرورت این وجود دارد که بسیار روز آمد باشید، شاید هم بیش از آن چه دیگران هستند، شاید همان طور که در سایر عرصههای علم خود را روزآمد کردهاید، این مشکلی بزرگ و البته به همان اندازه فرصتی بینظیر برای معماری ایران خواهد بود. من فکر میکنم این ضرورت دارد. (در گفتگو با کامبیز مشتاق گوهری، منتشر شده در مجلهٔ همشهری معماری، ش ۱۲، سال ۱۳۹۰)