دسته‌ها
پزو فون الریچهاوسن گفتگوی کامل

پزو فون الریچهاوسن هنر زندگی را بازتعریف می‌کند

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”30px” title_line_height=”1.3em” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ معین زندی” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19″ subhead_font_size=”19px” background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font=”|600|||||||” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

[این مقاله ترجمهٔ گفت‌وگوی مجلهٔ Azure با مائوریسیو پزو و سوفیا فون الریچهاوسن است.]

خودمانی و خودجوش بودن، از جمله فضائل خانوادگی با ارزش مائوریسیو پزو (Mauricio Pezo) و سوفیا فون الریچهاوسن (Sofia von Ellrichshausen) به شمار می‌رود. معماران بین‌المللی آمریکای جنوبی که رویکرد تجربی آنها محدودیت‌های طراحی مسکونی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

یکی از نخستین پروژه‌های پزو فون الریچهاوسن (Pezo von Ellrichshausen) که توجهات گسترده‌ای را جلب کرد پولی‌هاوس [۱] بود که در سال ۲۰۰۵ در خط ساحلی شیلی بنا شد. با فرم مکعبی افراطی و پنجره‌های نامنظم، به صورت خودکار پیام‌آور صدای جدیدی که نه تنها در زمینه‌ی معماری مسکونی، بلکه در خصوص تجربه‌ی زندگی شخصی، حرفی برای گفتن دارد. مائوریسیو پزو و سوفیا فون الریچهاوسن (پزو شیلیایی، فون زاده آرژانتین) استودیوی هنر و معماری خود را در سال ۲۰۰۲ در شهر کنسپسیونِ [۲] شیلی تأسیس کردند و پس از آن یک استودیو خانگی شخصی به شکل یک برج کوچک بر روی پایه ساختند. همانطور که مشخص است، سین‌هاوس [۳] به آنها اجازه می‌دهد تا به راحتی از نقاشی‌های روی بوم به اسکیس‌های پروژه‌ها حرکت کنند، کارهای فیگوراتیو آنها، خبر از خروجی کاربردی آنها می‌دهد.

این زوج، علاوه بر تجربه در زمینه‌ی طراحی مسکونی، المان‌های الهام‌بخش حیرت‌انگیزی [۴] برای دوسالانه‌ها و نمایشگاه‌های جهانی ساختند –سال پیش در میلان، اکو پاویلیون [۵]، عظمت باشکوه پالازو لیتا [۶] را با روکش استیل ضدزنگ تقویت کرد- و همچنین آنها در دانشکده‌ی معماری دانشگاه کرنل [۷] به تدریس هنر و برنامه‌ریزی می‌پردازند. درگفتگوی اخیر در Azure، آنها ایده‌های فسلفی –حتی وجودی- که به کارشان جهت می‌دهد را تشریح می‌کنند.

سوفیا پون الریچهاوسن و مائوریتسیو پزو
به نظر می‌رسد که شما در خلال پروژه‌هایتان – چه تکمیل شده‌ها و چه تکمیل نشده‌ها- از واحدهای مسکونی تک خانوده به عنوان عرصه‌ی آزمایش، هم برای عمل معماری و هم برای کنش زیستن استفاده می‌کنید. آیا شما به طور مؤثر مشتریان خودتان –ساکنین خانه‌ها- را مجبور به تجدید نظر در خصوص دیدگاه‌های خود نسبت به «مسکن» یا «شیوه‌ی زندگی» می‌کنید؟

سوفیا فون الریچهاوسن: حق با شماست، از همان آغاز، معماری مسکونی عنصر اصلی جهت عمل معمارانه ما بوده است. ما همیشه مجذوب این واقعیت بوده‌ایم که یک خانه یا یک محلی برای زندگی، دلالت بر خاستگاه معماری دارد. در حقیقت، یک خانه پاسخی ابتدایی به نیاز اساسی انسان یعنی سرپناه است. با گذشت زمان، این عملکرد اساسی به یک آینه و یک لنز تبدیل شد. یک آینه از آنجایی که خانه توانایی ظاهر ساختن ارزش‌های خاصی را از یک شخصیت فردی تا یک پیوند اجتماعی دارد. و یک لنز به جهت آنکه یک خانه توانایی بزرگنمایی جهان درون و اطراف ما را دارد.

مائوریسیو پزو: برای ما، یک خانه تجسم غایی از شرایط انسانی ما است. این طبیعتاٌ یک مسأله وجودی است، یک مسأله، بدون راه‌حل مشخص. یک خانه هم مرئی است و هم نامرئی، هم راحت است و هم سخت. نقش معماری، آن است که مرز دقیق بین طرح و زمین، شیء و زمینه را تعیین کند. مسکن، یک عالم ذهنی است، مجموعه‌ای از لحظات خصوصی که ما تنها می‌توانیم کمک به چارچوب‌دهی آنها کنیم.

انتظار شما از نحوه‌ی زندگی در خانه‌هایی که می‌سازید چیست؟

م پ: به طور کلی، ما دوست داریم زندگی در خانه‌ها، به صورت طبیعی رخ دهد، در واقع منظور من با درجه‌ای از خودمانی و خودجوش بودن است. حتی اگر به شدت مواظب اندازه‌ها، تناسبات و سلسله مراتب فضاهایی که ارائه می‌دهیم باشیم، ما دوست داریم آن فضاها را به مانند صحنه‌ای خالی دربیاوریم تا یک آیین ویژه و همیشه در حال تغییر در آنها به نمایش درآید. ممکن است برخی حرکات آن صحنه‌ها را پیش‌بینی کنیم، اما همیشه واقعیت زندگی از پیش‌بینی‌های ما پیشی می‌گیرد.

س ف: از یک فاصله‌ی معین، کار ما در واقع بسیار خاص است. هر خانه برای شرایط خاصی تنظیم شده است، نه‌تنها برای یک برنامه از پیش تعیین شده، بلکه برای آب‌وهوا، توپوگرافی، اقتصاد، تکنولوژی و… . از منظری دیگر، ما معتقدیم بین یک شکل از زندگی و یک فرم فضایی، هم رابطه و هم گسست وجود دارد. بنابراین حتی اگر ما سعی کنیم نیازهای کاربردی، ذهنی و احساسی کسی را بیان کنیم، می‌دانیم که همیشه درجه‌ای از نامیزان بودن بین آن نیازها و فرم ساخته شده وجود دارد. خوشبختانه، معماری یک خانه تنها عاملی نیست که کیفیت زندگی را تعیین می‌کند. ممکن است زندگی زیبایی در یک کلبه وحشتناک و یک زندگی سیاه در یک کاخ مجلل اتفاق بیفتد.

پولی‌هاوس در شبه‌جزیره روستایی کولیمو شیلی، که توسط معماران به عنوان یک توده «توخالی» در میان دیوارهای حائل ضخیم توصیف شده است، تحت عنوان یک خانه‌ي تابستانی و نیز یک فضای کاری و گالری هنری خدمت می‌کند. همان قالب‌های چوبی پرداخت نشده که در ساخت ساختمان استفاده شده است، در پوشش فضاهای داخلی نیز به کار رفته است.
پولی‌هاوس یکی از اولین پروژه‌های شما بود که توجه گسترده‌ای را جلب کرد. که هم یک مسکن خصوصی و هم یک فضای کاری هنری بود، و شما متذکر شده بودید که آن بنا باید «هم یادمانی و هم بومی» باشد. این دوگانگی همان چیزی است که برنامه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، با فضای صمیمی در هسته‌ی مرکزی خانه و فضاهای خدماتی مانند آشپزخانه و حمام در اطراف. این دوگانگی در طول زمان چگونه کار کرده است؟

س ف: این خانه نه تنها در عملکرد داخلی خود به مثابه یک فضای مبهمِ محصور در یک محیط زمخت، بلکه در عملکرد فرهنگی بیرونی خود، این خاصیت مسأله‌ساز را حفظ کرده است. پس از گذشت بیش از ده سال، این خانه نه‌تنها به مرجعی برای مسیر هنر محلی بلکه برای جامعه در مقیاس بزرگ تبدیل شده است. امروز، حتی اینکه توضیح دهید که این در واقع یک ملک خصوصی است که ساکنان آن نیاز به حفظ فضای حریم خصوصی خود دارند و نمی‌خواهند توسط سلفی‌بازها [۸] مختل شوند، بسیار سخت است.

م پ: من حدس می‌زنم دلیل یادمانی بودن، خیلی به خاطر خود ساختمان نیست، چونکه از نظر ابعادی نسبتاً متوسط است، بلکه به این خاطر است که به نوعی حضور مورب صخره‌ها را نشان می‌دهد (روی آنها قرار می‌گیرد). این چیزی است که ما خیلی سخت می‌توانیم آن –تنش، حتی حس سرگیجه- را از میان عکس و ویدئو توصیف کنیم. به طور ساده، این خانه هم به عنوان یک ذره‌بین و هم به عنوان یک اتاق پژواک کار می‌کند.

شما در بسیاری از خانه‌هایتان، از پولی‌هاوس و فوسک‌هاوس [۹] تا خانه خود شما، از بازشوهایی هم در کالبد بتنی ساختمان و هم در دیوارهای داخلی به مانند روزنه‌هایی برش‌خورده جهت ارائه منظره‌های متعدد و برای اتصال بصری اتاق‌ها استفاده کردید. مفهوم منظره برای شما چیست؟

س ف: بله، ما بازشوها را در چندین پروژه بررسی کرده‌ایم. حداقل دو حالت وجود دارد که ما را مجذوب می‌کند. اولی امکان تحمیل یک سیستم نرم روابط است و بعدی امکان کاهش یکتایی المان‌هایی است که آن سیستم را ایجاد می‌کنند. از زمانی که ما علاقه‌مند به حس کلیت شدیم -ساختمانی که درجه‌ی شدیدی از یکپارچگی را ارائه می‌دهد- ما دوست داشتیم به پنجره به عنوان یک عنصر انتزاعی فکر کنیم، لحظه‌ای از تعامل که امکان تبادل دوجانبه بین خارج و داخل را می‌دهد. به این ترتیب، ما علاقه‌ای به ترسیم نما نداریم، بلکه نما در جانمایی حفره‌ها در مکان‌هایی که ایجاد حس تجربه‌ی فضایی داخلی می‌کند، معنا می‌یابد. نتیجه‌ی خارجی، اگرچه به ظاهر تصادفی است، اما نتیجه‌ی غیر رسمی همان روابط است.

م پ: به علاوه، شکل مربعی بازشوهای تکی می‌تواند در مورد خنثی بودن آنها توضیح دهد. ما ترجیح می‌دهیم که درک کنیم بازشوها موجوداتی خردمند هستند و نباید توجهات را به خودشان، بلکه به دنیایی که پیوند می‌دهند، جلب کنند.

خانه خود شما، سین‌هاوس، به شکل یک برج بر روی یک سکوی ویژه، یگ گونه‌شناسی را وارونه می‌کند: حسی شبیه ساختمان اداری دارد، اما مقیاس بسیار کوچکتر است. چگونه کار کردن و زندگی در طرح‌های قراردادی-چالشی [۱۰] خودتان در ساخت خانه برای مشتری‌ها تاثیر می‌گذارد؟

م پ: فرم ساختمان این واقعیت را تأیید می‌کند که این یک ساختمان جدا افتاده در یک گوشه، دور از مرکز شهر است، از این رو از مقیاس، ناشفافی و فشردگی گریزان است. حتی اگر برج بر روی پایه سعی در جدا کردن عملکردها داشته باشد -و دسترسی‌ها و گردش عمودی را تکثیر کند- فرم دوگانه باعث هم‌پوشانی بین کار و زندگی می‌شود. در واقع، در مورد ما، جدایی بین کار و استراحت اتفاق نمی‌افتد؛ عمل ما بیان‌کننده‌ی آن است. ما دوست داریم از نقاشی به ترسیم، از مجسمه‌سازی به نویسندگی، از باغبانی به مطالعه بپریم. هر فعالیتی، گستره‌ای از عمل هنری ما است. تنها وجه تمایز توسط طبقات عمودی ارائه می‌شود: روابط خانگی به کف، پایین‌تر به سمت زمین، و روابط استودیویی به آسمان، به نوعی بالای سقف خانه‌های دیگر شناور است، منتقل می‌شود. این تمایز همچنین توسط دیوارهای سفید و کف چوبی خانه در تضاد با دیوار های خاکستری و بتن جلایافته‌ی استودیو برجسته می‌شود.

تصویر چپ: فضای داخلی سین‌هاوس، ارتباط جذابیت دوگانه را با منظره‌های کادربندی شده، هم در داخل و هم خارج برقرار می‌کند. تصویر راست: یک برج پنج طبقه که بر روی یک سکوی ویژه قرار دارد، سین‌هاوس به عنوان هم خانه و هم استودیو به هنرمند-معماران مائوریسیو پزو و سوفیا فون الریچهاوسن خدمت می‌کند.
همانطور که اشاره کردید، ساخت هنر بخش اصلی از زندگی و کار شماست. برخی اوقات نقاشی‌هایتان به خودی خود، بیانی هنری هستند، اما آنها همچنین به شما اجازه می‌دهند تا ایده‌های مقیاس و بافت که گویای کارهای ساخته شده‌ی شما هستند را بیان کنید. یکی از طرح‌های شما، ساختمان اینس [۱۱] در کنسپسین، در چندین نقاشی به تصویر کشیده شده است و فرم‌های تکرارشونده‌ای که شما بررسی کرده‌اید را احضار کرده است، مخصوصاّ گشودن سطوح با برش‌های مربع و دایره همانند کارهای گوردون ماتا کلارک [۱۲]. چگونه این نقاشی‌ها را ایجاد می‌کنید و چگونه در کار شما ادغام می‌شوند؟

س ف: ما به همان اندازه‌ی ترسیم و نگارش، نقاشی می‌کنیم. انتقال از یک زمینه به زمینه‌ی دیگر از همان ابتدا بوده است، تقریباً مانند تحقیقات مداوم در خصوص راه‌های ممکنی که ما می‌توانیم به وسیله‌ی آنها دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم را مشاهده کنیم و بخوانیم -و نهایتاً درک کنیم-. برخی از نقاشی‌ها به طور مستقیم اشاره به ساختمان‌هایی دارند که ما در حال توسعه هستیم، بنابراین آنها تبدیل به یک ابزار ارتباطی داخلی می‌شوند، وسیله‌ای تا در کیفیت‌های معینی به توافق برسیم. برخی از نقاشی‌های دیگر نیز معمارانه هستند، اما بدون ارتباط با یک واقعیت متجسد؛ آنها واقعیت‌ها را اختراع می‌کنند تا به ما در شتاب دادن -یا پیش‌بینی کردن- واقعیت‌های بالقوه کمک کنند. نقاشی‌های دیگری نیز هستند که به معماری اشاره‌ای ندارند، بلکه به ژانرهای سنتی‌تر، مانند طبیعت بی‌جان [۱۳]، منظره یا پرتره اشاره می‌کنند.

نقاشی توسط پزوفون الریچهاوسن، که در آثارشان روی بوم همکاری می‌کنند.

م پ: در همه‌ی موارد، ما با همدیگر بر روی یک بوم یا کاغذ نقاشی می‌کنیم. این طبیعتاً یک مسأله‌ی وجودی دیگر است، به دلیل اینکه آن سطح انتزاعی تبدیل به یک زمینه‌ی دراماتیک از رفتار می‌شود، به ناچار پر از استدلال‌های سوبژکتیو، احساسات و باورهای ما می‌شود. وقتی این امر وارد بازنمایی معمارانه می‌شود، کنش نقاشی تبدیل به نوعی از تعلل در پروسه فکری ما می‌شود. برخلاف تولیدات دیجیتالی کارآمد و بسیار دقیق امروز، ما ترجیح می‌دهیم آهسته باشیم و زمان زیادی را برای ایجاد یک تصویر صرف کنیم. در طول مسیر، ما معتقدیم، که به خودمان فرصت اندیشیدن، واکنش دادن و حرکت با واقعیت خود آن می‌دهیم. نقاشی‌ها و ساختمان‌ها هردو واقعیت‌های تشدیدی هستند.

همچنین پروژه‌ی شما برای دوسالانه‌ی معماری شیکاگو ۲۰۱۷، که پژوهش در خصوص فرم‌ها [۱۴] – یا قالب‌های تکرار شونده- را با آبرنگ بیان می‌کند. می‌توانید در خصوص منظورتان از «قالب‌ها» در زمینه‌ی معماری‌تان توضیح دهید؟ و اینکه چگونه برنامه در داخل این قالب‌ها عمل می‌کند؟

م پ: ما مفهوم قالب را به منزله‌ی یک بدیل برای مفهوم فرم توسعه دادیم. این یک ابزار شخصی است، شاید وسیله‌ای برای شیوه‌ی تولید معماری ما باشد. از دیدگاه ما قالب یک فرم کلی و همچنین شکل اجمالی ساختمان است، نه پیکره‌ی آن بلکه جهت‌گیری فرمی آن است. در اصطلاح معمارانه، یک تمایز آشکار بین یک برج، یک سطح یا یک بلوک وجود دارد. هر کدام گستره‌ی فضایی خاصی، در این مورد عمودی، افقی یا مرکزی را معین می‌کنند. آن گستره‌ی فضایی که قبل از اندازه یا به نوعی مقیاس می‌آید، اثر مستقیمی در تعریف ساختار فضایی داخلی خود دارد. بنابراین قالب بدون تعیین نسبت خیلی دقیق، زمینه‌ی عمل را تعیین می‌کند. اگر فرم می‌تواند با روش‌های ترکیبی تعریف شود، {در مقابل} قالب تاحدودی غیرترکیبی یا قطعی است.

پزو و فون الریچهاوسن از آبرنگ‌های منحصر بفردی برای شکل‌دهی اینستالیشن دوسالانه شیکاگو در 2017 استفاده کردند.

س ف: زنجیره‌ی نقاشی‌های آبرنگ که ما در دوسالانه شیکاگو ارائه کردیم یکی از ده سری قالب‌ها است. این {نقاشی‌ها} بر اساس یک پیکره T شکل معکوس است، یک پیکره که می‌تواند با پنج بعد تعریف شود. با ضرب هر بعد در سه اندازه مشخص ( کوچک، متوسط، بزرگ)، این پیکره منجر به یک سیستم بسته از ۷۲۹ تنوع منحصربفرد می‌شود. این واقعیت که ما مقدار ابعاد و اندازه‌ها را می‌دانیم، به ما اجازه می‌دهد تا مجموعه‌ی کل را پیش‌بینی کنیم، بنابراین نام این نقاشی‌ها قالب متناهی [۱۶] است. ما پیکره‌های پیچیده‌ی زیادی با ابعاد متعدد که منجر به هزاران تنوع شدند، ایجاد کردیم که تک‌تک آنها را با دست ترسیم یا نقاشی کردیم. در واقع این محصول یک خواست قوی است که به ما اجازه می‌دهد تا مفهوم شخصیت فرمی، یگانگی و محدوده‌ی هویت معمارانه را مورد بررسی قرار دهیم، زیرا نقطه‌ای وجود دارد که تعداد عوامل افزایش می‌یابد و درک تفاوت ژرف به معنای واقعی از بین می‌رود.

فوسک‌هاوس در بعضی عکس‌ها واقعاً شبیه یک نقاشی است. در یک سخنرانی که شما اخیراً در دانشکده دنیلز در دانشگاه تورنتو [۱۷] ارائه کردید، این لایه‌بندی دیدگاه‌های ذهنی را مورد بحث قرار دادید. عکاسی چه نقشی (در صورت وجود) در تفکر شما حول پروژه‌ها بازی می‌کند؟ شما در خصوص انتشار تصاویر پروژه‌هایتان از طریق رسانه‌ها چه احساسی دارید در حالیکه که اغلب تنها روشی است که مردم می‌توانند این پروژه‌های خصوصی را تجربه کنند؟

م پ: ما همیشه به دانشجویان خود می‌گوییم، و همچنین در سخنرانی‌هایمان اظهار داشتیم که عکس‌هایی که نشان می‌دهیم نقش واسطه‌ی تقلیل‌دهنده را در پیچیدگی فضای معماری دارند. یک ساختمان نمی‌تواند با یک دید ثابت، با پرسپکتیو کلاسیک، با یک کلاژ فانتزی یا حتی با یک تصویر متحرک به خوبی ویرایش شده، تجسم شود. هر یک از چنین تصاویری، بعد لحظه‌ای فضای معماری را دچار فرسایش می‌کنند، در حالیکه ساختمان‌ها به طور هم‌زمان در یک نور طبیعی، دما و فصل که همیشه در حال تغییر هستند، اتفاق می‌افتند. هر ارائه‌ای از یک ساختمان چیزی بیشتر از یک لحظه‌ی منجمد از زمان نیست. هر شرحی در مورد یک ساختمان، مانند آنچه ما در یک سخنرانی می‌گوییم، به مانند یک دنباله خطی، تکه‌تکه شده است. اما، گذشته از اهداف تحلیلی، یک ساختمان را نباید به قسمت‌های مجزای آن تقسیم کرد.

س ف: مستندسازی یک ساختمان به یک هدف متفاوت پاسخ می‌دهد. هم اکنون سال‌هاست که ما خودمان از کارهایمان عکاسی می‌کنیم. عمل بازدید از ساختمان درست بعد از اینکه کارگران آنجا را ترک کردند و قبل از ورود ساکنین به آن، یک مراسم نمادین مقدس به شمار می‌رود. ما آن را به مانند یک شکل نوستالژیک از جشن می‌فهمیم. البته، ثبت عکاسانه یک ساختمان، در ادامه، یک مسیر نسبتاً قابل پیش‌بینی را دنبال می‌کند. مسیری که تا جایی که به بحث‌ رشته‌ای {در معماری} کمک کند وارد یا مربوط است. بر خلاف نقاشی یا ادبیات، معماری محدود به یک مکان است. مستندات ساختمان، پس از خودشان، تبدیل به نوع دیگری از حضور می‌شود، نمایشی که از موقعیت فیزیکی خودش فراتر می‌رود.

شما اغلب به لحظه لولایی [۱۸] اشاره می‌کنید -گذر از یک محل به دیگری- که به شرایط متعددی وابسطه است: شما هر دو معمار و نیز زن و شوهر هستید، بنابراین گذر از کار حرفه‌ای به زندگی خصوصی اتفاق می‌افتد. شما هر دو در دانشگاه کرنل تدریس می‌کنید و در شیلی کار می‌کنید، بنابراین گذر بین کار {در دفتر} شخصی و تدریس رخ می‌دهد. شما زمان و کارتان را بین پروژه‌های آمریکای جنوبی و پروژه‌های آمریکای شمالی تقسیم می‌کنید. چگونه این تنش‌ها در معماری شما نقش بازی می‌کند؟

س ف: ما تنش را به روشی مثبت می‌پذیریم. امروز ما بر روی پروژه‌هایی در یونان، استرالیا، کره جنوبی، آلمان و آمریکا کار می‌کنیم. با این حال ما احساس می‌کنیم که عرصه‌های مختلف کنش‌های ما در مسیری یکسان حرکت می‌کند. ما خودمان را می‌بینیم که بارها و بارها ایده‌هایی یکسان از سرمان می‌گذرد و به دنبال اشکال جدیدی برای بیان اهداف نسبتاً مشابه هستیم. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، کار هنری ما یک تلاش وجودی است، یعنی یک مسأله‌ی پیچیده، بدون یک راه حل قطعی. هر پروژه‌ای -با موقعیت، اندازه یا برنامه‌ی خودش- یک مسأله‌ی سرگشاده است.

م پ: شاید تنها تمایز ظریف بین یک پروژه‌ی صرفاً هنری و یک پروژه‌ی صرفاً معماری در جهت برداری قرار دارد که نشانگر این تنش است. همیشه دوست داریم درباره آلیس در سرزمین عجایب نوشته‌ی لوئیس کارول فکر کنیم، آن‌جایی‌که ملکه خواستار «اول محکومیت بعد قضاوت»[۱۹] شد. ما معتقدیم که این درس به خوبی در کار ساخت هنر معنی می‌شود، جایی‌که یک محرک مستبدانه راهی به سوی یک حقیقت واقعی پیدا می‌کند. در یک کار معماری، حقیقت واقعی حالت خاصی را تعیین می‌کند، اما نویسنده‌ی حساس، یک هنرمند به معنای وسیع، همیشه یک جمله‌ی شخصی را به وجود می‌آورد.

برای من، متفاوت‌ترین پروژه‌ی شما، آخرینش رودهاوس [۲۰] است. اگرچه به نظر می‌رسد از کاوش شما در مورد دایره‌ها منتج می‌شود، اما همچنین به نظر می‌رسد از نوع جدیدی از پرسپکتیو سرچشمه گرفته است. حتی متریال‌های استفاده شده -فراوانی چوب، به جای بتن تخته‌ای [۲۱]- کاملاً متفاوت به نظر می‌رسد. آیا این خانه یک انحراف برای شما بود یا پالایش ایده‌هایی که مدت‌هاست در حال کاوش آنها هستید؟

س ف: علی‌رغم یکتایی [۲۲] آن، رودهاوس می‌تواند به خانواده‌ای از ایده‌ها مرتبط باشد. پهنای کاربردی، دیوارهای قابل سکونت که ما در پولی‌هاوس یا سولوهاوس [۲۳] توسعه دادیم وجود دارد. اتاق دایره‌ای که ما در پاویلیون وارا [۲۴] (در دوسالانه معماری ونیز ۲۰۱۶) و در ساختمان کوئیل [۲۵] ( یک مرکز فرهنگی بزرگ، در حال ساخت، نزدیک سانتیاگو) توسعه دادیم، وجود دارد. به نظر می‌رسد برش آن حالتی مبتنی بر زمینه است، زیرا این خانه در یک جزیره جنوبی بارانی با فرهنگ بومی قوی از ساخت چوب قرار گرفته است. با این حال فرم آن نتیجه‌ی یک بیان رسمی روشن شماتیک است: تقاطع نیم‌مخروط با نیم استوانه. این امر یک دیوار حجیم در جهت باد غالب و یک حیاط کم عمق، با تراس‌های سایه‌دار عمیق، به سمت محوطه‌ی داخلی، که از باد محافظت می‌کند به وجود می‌آورد.

رودهاوس واقع یک جزیره در شیلی مشهور به نجاری، به طور کامل از چو‌ب‌های محلی ساخته شده است. یک طرف توسط یک برج مستطیل‌شکل، سوراخ شده است و طرف دیگر دارای یک سقف استوانه‌ای است که به سمت حیاط می‌رود.

م پ: فضای داخلی با توجه به همجواری بین دیوارهای داخلی و خارجی، یک انتقال سیال از فشردگی به گستردگی است. خانه به نوعی یک وزنه‌ی تعادل برای چشم‌انداز اطراف می‌شود. یک اتاق خواب رو به شمال برای نور مستقیم, و دیگری رو به جنوب، برای نور آبی غیر مستقیم است. خانه برای یک مرد مجرد است، بنابراین امر انتخاب دلبخواهانه در افقیت آن تعبیه شده است.

به نظر می‌رسد کسی که برای طراحی یک خانه به شما مراجعه می‌کند فردی جسور است. آیا نوع خاصی از مشتری [۲۶] وجود دارد که به دنبال شماست؟

س ف: اولاً ما هرگز با مفهوم «مشتری» برای پروژه‌هایمان برخورد نمی‌کنیم. این مفهوم دلالت بر توافقات سلسله‌مراتبی دارد -خریدار و خدمات- که ما با آن راحت نیستیم. ما ترجیح می‌دهیم بیشتر رابطه‌ای هم‌ترازتر جهت ایجاد حسی غیر از یک موقعیت بخصوص، با این دو بخش در نظر بگیریم. از نظر ما، فرد خاص یا نماینده‌ی یک شرکت یا مؤسسه که برای یک پروژه گماشته شده، بیشتر یک «سفارش‌دهنده» [۲۷] است، کسی که یک واقعیت مربوط به آینده را، سفارش می‌دهد. این امر به سرعت موقعیت‌ها را از رابطه‌ی از بالا به پایین به یک تراز افقی تغییر می‌دهد و بسیاری از افراد در یک راستا قرار می‌گیرند.
م پ:
با گفتن این حرف، ما باید بپذیریم که تنها بخشی از مردم را بدست می‌آوریم که از قبل می‌دانند که ما چه‌کار می‌کنیم. به نظر می‌رسد که کار ما به نوعی از فیلتر طبیعی تبدیل می‌شود. من فکر می‌کنم این امر {به ما} کمک می‌کند، زیرا نمی‌خواهیم زمان را برای متقاعد کردن کسی در مورد نحوه‌ی درک ما از معماری، هنر یا زندگی، تلف کنیم. ما تنها دعوت‌نامه‌هایی برای تصور کردن خانه‌هایی که ما در آنها، احساس زندگی راحتی می‌کنیم، می‌پذیریم. اما این اتفاق تنها یک مسأله‌ی پیشه‌ای، حساسیت یا تجربه نیست؛ بلکه بر یک بعد مسلکی و حتی اخلاقی دلالت دارد.

لوبا هاوس (Loba House) از یک دامنه‌ی کوه بیرون می‌زند، سقف آن باعث گسترش چشم‌انداز و ایجاد یک گذرگاه جسورانه می‌شود.
شما کار خودتان را در کجای سنت معماری مدرن شیلی می‌بینید؟

س ف: به همان طریقی که ما با ارجاعات[۲۸]، استعاره‌ها یا مفاهیم[۲۹] کار نمی‌کنیم، به هیچ سنتی نیز مراجعه نمی‌کنیم. درک ما از مدرنیسم تحت تأثیر عدم اصالت آن قرار گرفته؛ با دانستن اینکه، حتی در بهترین موارد مدرنیسم، آنها رونوشتی از یک رونوشت [۳۰] بودند. برخلاف باراگان در مکزیک یا نیمایر در برزیل، ما در شیلی هیچ پدری برای کشتن نداشتیم. بنابراین طبق توصیه‌های بورخس، احساس می کنیم که هنوز جایی برای «ترجمه‌های بد»[۳۱] وجود دارد و اینکه ما حق داریم که اروپا یا هر فرهنگ باستانی‌ای را بخوانیم بدون اینکه آن را درک کنیم.

 

پانوشت‌ها:

[۱] Poli House

[۲] Concepción

[۳] Cien House

[۴] awe-inspiring

[۵] Echo Pavilion

[۶] Echo Pavilion

[۷] Cornell University’s College

[۸] selfie-seeker

[۹] Fosc House

[۱۰] convention-challenging

[۱۱] Ines Building

[۱۲] Gordon Matta-Clark

[۱۳] still life

[۱۴] form

[۱۵] format

[۱۶] Finite Format

[۱۷] University of Toronto’s Daniels Faculty

[۱۸] hinge moment

[۱۹] Sentence first — verdict afterwards!

[۲۰] Rode House

[۲۱] board-formed concrete

[۲۲] singularity

[۲۳] Solo House

[۲۴] Vara Pavilion

[۲۵] Quil Building

[۲۶] client

[۲۷] customer

[۲۸] references

[۲۹] concepts

[۳۰] copy

[۳۱] bad-translations

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

توضیحات:

1- Starchitects

2- Jingdezhen Imperial Kiln Museum

3- Yang Liping Performing Arts Center

4- Dali Museum of Contemporary Art

5- Shou County Culture and Arts Center

6- Shijingshan Cultural Center

7- Digital Beijing

8- Blur Hotel in Beijing

9- OCT Design Museum in Shenzhen

10- La Tourette

11- Ronchamp

12- hutong

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

منبع: Azure Magazine

مصاحبه‌کننده: Elizabeth Pagliacolo

مترجم: معین زندی

ویراستار: مصطفی رحیمی

تاریخ انتشار در وب‌سایت گفتار معمار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۱

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”off|off|off” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_divider color=”#000000″ _builder_version=”4.2.2″][/et_pb_divider][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
گفتگوی کامل لویی کان

لویی کان، فضای ایده‌ها؛ دربارهٔ لویی کان و معماری او

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”30px” title_line_height=”1.3em” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”نوشتهٔ ویلیام جی. آر. کورتیس” subhead=”ترجمهٔ معین زندی” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19″ subhead_font_size=”19px” background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font=”|600|||||||” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

در این مقاله با عنوان «لویی کان: فضای ایده‌ها»[1] ویلیام جی. آر. کورتیس[2] میراث درخشان لویی کان را بررسی می­‌کند، کسی که اجرای آخرین ساختمان آن، یادبود روزولت[3]، اخیراً در نیویورک به پایان رسیده است.

«ذات حقیقی تنها در خلأ وجود دارد. به عنوان مثال، حقیقت یک اتاق، در فضای خالی محصور بین سقف و دیوارها یافت می­شود نه در خود سقف و دیوارها.» (اوکاکورا کاکوزو[4]، کتاب چای[5]، ۱۹۰۶)

پس از افتتاح آخرین پروژه کان در نیویورک و گشایش نمایشگاه مهم مونوگرافی[6] [7] در هلند، اثبات شد که آثار این معمار یک هنر متعالی و منحصربه‌فرد است که بیشترین ارتباط را با عصر حاضر دارد. کان با استفاده از کهن‌­الگوها[8] از منابع مختلف، یک زبان معتبر مدرن ترسیم کرد که کاملاً با مکان، ساختار و فرهنگ هماهنگ است.

لویی کان بیش از 25 سال پیش درگذشت[9] اما بررسی جامع آثار او به نحوی که شایسته باشد، به تازگی آغاز شده است. همزمان با کمک او به تاریخ، تأثیرات بلند مدت آن برای معماری جهانی آشکارتر شده است. پس از قدرت­‌نمایی فرمالیستی سال‌­های اخیر، معماری وی به عنوان پاسبان اصول شناخته می‌­شود. معماری کان دارای ابعاد و بریده‌­های متعددی از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی مختلف است. این معماری از هماهنگی با مباحث روزِ گذرا امتناع می­‌کند. بسیاری از نوشته‌ها در مورد کان، به جای بررسی آثار معمار، آشکارکننده دغدغهٔ شخصی نویسندگان هستند. تلاش نویسندگان پست‌مدرن جهت معرفی کان به عنوان پدر پست‌مدرنیته، با توجه به اصالت و جاذبهٔ کارهای وی، مضحک به نظر می‌­رسد.

پارک فور فریدمز کان پیشکش شده به رئیس‌جمهور فرانکلین دی. روزولت سرانجام تحقق یافته است. این سایت در نوک جزیره‌ای در رودخانهٔ شرقی نیویورک، با پس زمینهٔ خط افق منهتن و ساختمان سازمان ملل قرار دارد.

به همان اندازه، تلاش­‌های بی‌­شمار «مینیمالیست‌­ها» در منصوب کردن کان به شجره­‌نامهٔ خود، خطر تحریف کردن او و تنزل «سادگی» آشکار وی در حد یک «دستورالعمل هندسه و مصالح» را به وجود می­‌آورد. اخیراً اصطلاح «تکنوتیک [10]» به عنوان پاسخی فرضی به جهان پر از تصورات دلبخواهانه به وجود آمده است که در اینجا نیز کان تحت لفاظی قرار می­‌گیرد. معماری کان پر از وارونگی است: توده­‌هایی که ناگهان بی‌­وزن به نظر می­‌رسند، موادی که در فراماده فرو می‌­روند؛ سازه‌هایی که نیروها و نگه­دارنده‌ها را وارونه می‌­سازند؛ پرتوهای نور که قلمرو سایه را نشان می‌­دهند؛ احجامی توپری که به فضای خالی تبدیل می‌­شوند.

«معماری» شناسانده شده توسط کان، «ساخت متفکرانه فضا است». کار وی شامل نمونه‌­های زیادی از اتاق‌­ها و فضاهای باز است که کمک به تفکر عمیق[11] می­‌کند. به عنوان مثال انستیتو سالک[12] در لاهویا[13]، کالیفرنیا (1965) که در آن از یک فضای باز برای ایجاد توجه به خط افق اقیانوس آرام و از یک آبراه و نور برای افزودن بعد متافیزیکی جهت جستجوی قوانین پنهان طبیعت، استفاده می­‌کند. یا مجدداً در موزه کیمبل[14] در فورت‌ورث تگزاس (1972) شکاف‌­هایی در رأس طاق‌­های منحنی آن وجود دارد که برای ورود بخشی از نور روز به فضاهای داخل که بر روی سطح بتن صیقلی پخش می‌شود، به کار می‌­رود. در آثار متأخر، به نظر می‌­رسد کان شیفتهٔ خلق دید معنوی از طریق عناصر ابتدایی است. سازه، فضا و نور ترکیب شده­‌اند.

ظاهراً وی قصد دارد ایده‌­های مختلف هندسی و سازه‌­ای را متحد سازد تا ذهن و حواس ناظر را مستقیماً لمس کند. تأثیر از آثار باستانی بسیارند، اما نباید بیش از حد مهم به نظر برسند و فراموش کنیم که کان از منابع خود فراتر رفته و سبک دلخواه خویش را ساخته است. او با وجود تصاویر مختصر، عصارهٔ مطالب را ارائه می‌­دهد و این سبک، فراتر از دیگران، انتزاعی است. کان از یک انتزاع مدرنیستی برای ایجاد یک محتوای پیچیده، حتی گاهی اوقات برای ارائه یک خلأ متافیزیکی استفاده می­‌کند. کار او خارج از دسته‌­بندی‌­های سَبْکی است، و گاهی اوقات سطح کهن‌­الگویی از تجربه را لمس می‌­کند.

مجلس ملی در داکا، بنگلادش، هندسه‌های نمادین را برای احضار مبدأ‌های معماری و نهادها به کار می‌برد. منابع متنوعی از الهام از دوران باستان تا استوپاهای بودایی برای بیان مفاهیم قدرتمند مدرنیته و ملیت در کشور در حال ظهور پس از استعمار، تلفیق و دگرگون شده‌اند.

کان را می‌­توان یکی از معدود معماران قرن بیستم دانست که با مسئلهٔ تعریف یک اثر یادمانی مدرن و معتبر درگیر بوده است. طرح‌­های وی برای فضاهای مقدس ادیان مختلف (کلیسا، کنیسه، مسجد) ایدهٔ تجمع را با یک حس متعالی ترکیب می­‌کند. نور یکی از نکات کلیدی در این ترکیب نامحسوس بود. کان از طریق هندسه‌­های نمادین، سرچشمهٔ معماری و نهادها را فراخواند. وی با ساختمان­‌هایی مانند مجلس شورای ملی[15] در داکا، بنگلادش (1976)، پاکستان شرقی سابق، تضادهای بازنمایی در شرایط بعد استعمار[16] [17]را تفسیر کرد و موفق شد سنت‌­های شرقی و غربی را با یکدیگر ادغام کند.

نمونه‌­های پرقدرتی از آثار تاریخی دوره‌ها و فرهنگ‌­های مختلف شامل پانتئون رم، قلعهٔ قرون وسطایی کاستل دل مونته[18]، مقبره‌های مغول، مساجد دورهٔ تاریخی سلطنت[19] بنگال، حتی ماندالاها و استوپاهای بودایی وجود دارند، اما در بنای مجلس شورای ملی این الهامات متنوع در یک فرم فعالی از وُیدهای قطع شده توسط محورها و مستقر در سلسله مراتب معین، تلفیق و دگرگون می­‌شوند.

یکی از شناخته‌شده­‌ترین هندسه­‌های مورد علاقهٔ کان از طبیعت، کریستال‌­ها و دانه‌­های برف است که فراتر از همهٔ تصورات فضایی،‏ مدرن است -برعکس احجام بنایی متراکم مدرن: جشنی از ویدهای مملو از نور.

پلان پانتئون در رم، یک معبد مدور متعلق به تمامی خدایان، در ابتدا توسط مارکوس آگریپا دایر و توسط امپراطور هادریان در سال 126م بازسازی شد.
اسکیس لوکوربوزیه از خرابه‌های رومی و احجام اولیه؛ انتزاع هندسه اصلی از فرم‌های کلاسیک
پلان کاستل دل مونته، یک ارگ کاملاً هندسی متعلق به قرن ۱۳م
پلان حمام‌های کاراکالا در رم متعلق به قرن ۳م
پلان مجلس ملی. سازماندهی مرکزی نشان‌دهندهٔ ایده‌های نمادین تجمع و مرکزیت است. عنصر قلعه‌مانندِ مسجد (پایین، مرکز) تعمداً خارج از محور قرار گرفته است تا در جهت قبله باشد.

نظم موجود در آموزش­‌های معماری بوزار[23] برای سازماندهی اصول، در تمام زندگی کان به او کمک کرد. اما قبل از مرحلهٔ بیان کردن، مرحله کشف و شهود وجود داشت و او با هر طرح به دنبال یک ایدهٔ اصیل بود، یک فرم درخشان از تفکر، که همه‌چیز را زنده می‌­کند. او اغلب به فضاهای متمرکز احاطه‌شده توسط حاشیه­‌های فرعی متوسل می‌­شد تا به نهادها، مانند کتابخانه­‌ها، پارلمان­‌ها یا خوابگاه‌­ها شکل دهد. پلان مجموعه با فضاهای داخلی و خارجی، معادل بصری «جامعه­‌ای از اتاق­‌ها» بود.

در نمونهٔ موردی داکا، کان انواع مختلف طرح­‌های متمرکز را برای تجسم مفاهیم نمادینِ تجمع و مرکز بررسی کرد. وی سرانجام محورهای اصلی و فرعی را مقرر کرد که بیانگر رابطه­‌های متقابل بین عملکردهای مختلف یک پارلمان و یک بنای ملی است. شامل مسجدی با فرم قلعه‌مانند که برای قرارگیری در جهت قبله چرخیده است. برج­‌ها و دیوارهای کناری ارگ یادآور افسون کان است. ساختمان مجلس با سطوح بزرگ بتنی محو شده در نور، قالب‌­های مرمر مانند اتصالات و مناظر بزرگی از سایه­، حضور پررنگ و اشتیاق به بعد ازلی دارد. در واقع ایالت داکا را به صورت ایدئالانه با استفاده از نمایش جهان کوچکی از قدرت، نمادی با مفاهیم عالم هستی، با زبانی اغراق شده و پر آب و تاب نشان می‌­دهد.

کار کان در داکا دربرگیرندهٔ دوره‌­های مختلف تاریخی (بومی و جهانی)، با تلاش برای شکل‌دهی نظم پسااستعماری و با ترکیب جنبه‌های سکولار و مذهبی در سیاست، به دنبال {پاسخ به} سؤالاتی در خصوص هویت است. این ساختمان نمادی از دموکراسی در کشوری است که هنوز دموکراسی کاملاً در آن عملکردی نیست، بیانیه­‌ای از «مدرنیته» که در عین حال حاوی ردپاهای باستانی است. کان در اینجا ثابت کرد که می‌تواند از مرز گفتمان معماری غربی فراتر رود، و به آرزوهای اجتماعی و سیاسی مللی که تازه از امپریالیسم رهایی یافته­‌اند شکل دهد. او به ریشه­‌های باستانی نفوذ کرده و آنها را از طریق انتزاع معمول خویش به نمادهای پرطنین مدرنیته تبدیل کرد.

برش از مجلس ملی نشان‌دهنده مقیاس بزرگ فضاهاست.

پارلمان داکا کار باشکوهی است، ممکن است پاسخی به پارلمان لوکوربوزیه در چندیکار باشد، اما در عین حال در پاسخ به خواسته­‌های اقلیم مرطوب گرمسیری دچار مشکل است. راه ­حل‌­های او در داکا و احمدآباد (موسسه هندی مدیریت[24]، ۱۹۷۴)  راه­‌های جدیدی برای ترکیب جدید و قدیم، محلی و جهانی در برابر معماران آینده شبه قارهٔ هند که در جستجوی معیاری در خصوص سنت و درگیر با سوالاتی از هویت بعد از استعمار بودند، قرار داد. اما آنها نیز همانند ساختمان‌­های لوکوربوزیه در هند، نیازمند نقد بودند. آنها در شکل‌گیری یک فرهنگ معماری مدرن شامل افرادی مانند چارلز کورئا[25]، بالکریشنا دوشی[26]، راج ریوال[27] و آنانت راجی[28] که همهٔ آنها سنت­‌های هندی و غیرهندی را از طریق صافی‌های مدرن جستجو کرده‌­اند، مشارکت داشتند.

معماری کان با حرکت موج آهسته زمان کار می­‌کند. حتی یک ساختمان اخیر مانند مسجد چندگاون در چیتاگونگ[29]، بنگلادش (۲۰۰۶) طراحی شده توسط کاشف محبوب چودوری[30]، تأثیرات دوردست کان را در سازمان­دهی فضایی خود نشان می‌­دهد، ضمن اینکه تیپ ابتدایی مساجد را از دوره سلطنت بنگالی (قرن ۱۴و ۱۵) متحول می‌­کند. کان به مانند لوکوربوزیه، هم یک آینه بود و هم یک لنز: کمک‌کننده به معماران بعد از خود برای یافتن خویش و در عین حال به وجود آورندهٔ دیدگاه‌­های جدید در خصوص مشکلات عمومی و اساسی.

کان آرزوی معماری «بی­‌زمان اما ریشه‌دار در زمان خود» را داشت، و به جوهرهٔ گذشته‌های مختلف فرهنگی و معماری پاسخ داد. به همین دلیل است که رها کردن او از ادعاهای فرقه­‌ای که گاهاً سعی می­‌کنند او را به منزلهٔ یک معمار اصیل «آمریکای شمالی» ببینند، یا توسط کسانی که او را متعلق به مذهب خاصی می‌­دانند، یا کسانی که سعی می­‌کنند او را در گفتمان کلاسیک غربی محدود کنند، مهم است.

تاج محل، ۱۶۴۳، در آگرا[31]، هند، از رودخانه جمنا[32] دیده می‌شود. مقبرهٔ مرمر سفید از سازه‌های سنگ ماسهٔ قرمز بالا آمده است.

پلان تاج محل (چپ) و پلان مقبرهٔ همایون در دهلی، حدود ۱۵۷۰، یک بنای برجسته در معماری مغول و الگویی برای تاج محل (راست)
نمایی از مجلس ملی، بنگلادش.

کان معتقد به «جهان‌گرایی» بود و کار وی گنجینه­‌ای است برای معمارانی که به دنبال مباحث متفاوت در مکان­‌ها و زمان­‌های دور دست هستند. بلافاصله پس از مرگ کان در سال ۱۹۷۴، تعدادی از معماران بودند که در مورد اینکه «یک آجر چه می‌­خواهد باشد» سرگردان بودند و مقلد دایره­‌های جسورانه و مصالح بافت‌­دار ساختمان­‌های کان بودند. طبق معمول باید بین ماده و روح و نیز بین ویژگی­‌های سطحی سَبْک و اصول راهنما تمایز قائل شد.

کسانی که از اساتید یاد می­گیرند، مستقیماً از کارهایشان تقلید نمی­‌کنند. در اروپا، تأثیر ایده­‌های کان در سبک‌­ها را می‌­توان در نظریه­‌پردازی نوستالژیک آلدو روسی[33] و لا تندنزا[34] در دههٔ ۱۹۶۰ و در کار معماران در تیسینو[35] در سوئیس ( بوتا[36]، جالفتی[37] و …) در دههٔ ۱۹۷۰ حس کرد. تادائو آندو احتمالاً بدون امثال کان، نمی‌­توانست آندو باشد، اما در اینجا مهم، نظم هندسی، فضا و نور و همچنین هماهنگی با سنت بود. سطوح بتنی معروف آندو مطمئنا تحت تأثیر سطوح حل شده در نورِ سالک بود ، اما این سطوح به نوبه خود از مرکز هنرهای تجسمی کارپنتر[38] لوکوربوزیه برای طراحی شیارها و اتصالات نیز تأثیر گرفته است. این خاصیت سرزندگی سنت مدرن است که زنجیره‌­ای دنباله‌­دار از ارائه راه ­حل­‌ها، در اختراعات جدید به وجود می‌­آیند.

ماندگاریِ کان

به دلایلی که در بالا گفته شد، کان هیچ‌وقت به طور کامل غایب نخواهد بود: او به مانند یک جریان زیرزمینی، همه‌جا و غالباً در مکان‌های غیرمنتظره ظاهر می‌­شود. گنبد معلق و فضای باشکوه مملو از نور کنگره پالاسیو[39] در سالامانکا[40] (۱۹۹۳)  به وسیله خوان ناوارو بالدویگ[41]احتمالاً بدون کان نمی‌­توانست اینگونه باشد، اگرچه هیچ اثر آشکاری از کان در آن دیده نمی­‌شود. ادیتریو[42] در بارسلونا که بیش از بیست سال پیش توسط رافائل مونئو[43] طراحی شده است تغییر شکل پیچیده‌­ای از قالب­‌های بتونی، پانل­‌های پنجره فلزی و پوشش داخلی چوبی مرکز ملون[44] کان در ییل است. مرکز اجتماع خیابان ساراتوگا[45] در بروکلین توسط گئورگ رانالی[46] طراحی شد و اجرای آن چند سال پیش به اتمام رسید که  در روشنایی مرکزی، فضای همگانی با سقف معلق و نور وارد شده از پنجره بام و گوشه­‌ها، تحت تأثیر کان قرار گرفته است. تاثیرات لوید رایت و اسکارپا نیز وجود دارد اما رانالی طی این سال‌ها، همگی این تأثیرات را دریافت کرده و یک زبان و مهارت مختص خودش ساخته است.

به طور قطع در مورد هرگونه ارزیابی مجدد از کان توسط معماران جوان این نکته‌ وجود دارد. ممکن است محققین برای آشکار کردن ابعاد مختلف از حرفه یا زندگی شخصی او سر و دست بشکنند، اما این خود آثار است که باید موضوع اصلی مطالعه برای یک معمار باشد. این آثار با قدرت باقی می‌ماند (حتی اگر مشکلات عملی در نگهداری وجود داشته باشد) و زندگی در آنها ادامه دارد. بازدید اخیر از کتابخانه در آکادمی فیلیپس اکستر[47] (۱۹۷۲) نشان می‌دهد که این بنا چگونه به خوبی در آن محوطهٔ تاریخی استقرار یافته است، به نحوی که این احساس وجود دارد که این بناهای آجری محکم، با خوانش دوپهلو از دیوار و قاب، با فضای مرکزی یادبودی آن با احجام معلق، و میز مطالعه‌های صمیمی از چوب بلوط در کنار پنجره، قرن‌ها پیش از آنکه حتی سازه‌‌های استعمار نو اطراف ساخته شوند، آنجا ایستاده بودند. گرمی و صمیمیتی در برخی از خانه‌های کان به وسیلهٔ مبلمان چوبی توکار، دسترسی‌های غیر مستقیم، آجرهای بافت‌دار یا سطوح بنایی و چشم‌اندازهای کنترل شده از مناظر طبیعی وجود دارد.

پلان همکف کتابخانه در آکادمی فیلیپس اکستر (۱۹۷۲)
کتابخانهٔ کان در آکادمی فیلیپس اکستر که با ظرافت در محوطهٔ آکادمی جای گرفته است به نحوی که گویی نه دهه‌ها بلکه قرن‌هاست که در آنجا قرار دارد.

در دوران تکامل فکری کان، بیان اصیل او، قدرتمندانه در مقابل شیشه و فولاد براق شرکای هم­‌نسلش در آمریکا مقاومت کرد.  او به نیروها و آرمان‌­های به اصطلاح «قرن آمریکا[49]» شامل نهاد­های قدرتمند و مهارت‌­ها و مصالح صنعتی بی‌نظیر بعد از آن، پاسخ داد. او به عنوان یک فرد خاص در بسیاری از کارها، می­‌دانست چگونه فضاها و شرایط مناسب برای نهاد­های مستقر در آمریکا مانند دانشگاه‌­های آیوی لیگ[50] با پوشش چوب بلوط، نقاشی‌­هایی با قاب طلا و ظواهر آکسبریج[51] بسازد. کان با مشکلات زمانهٔ خود دست و پنجه نرم می­‌کرد و در فرایند گسترش معماری مدرن با قواعد سطحی منتج از آن، از نزول به سنت‌­گرایی مبتذل که توسط افرادی مانند فیلیپ جانسون و ادوارد دورل استون پیگیری می­‌شد، پرهیز کرد.

کاربرد بی عیب و نقص او از مصالح، مانند بتن عریان نقره‌فام، تراورتن، استیل ضدزنگ صیقلی و چوب، او را متمایز از بقیه کرده بود. اما این سطوح نهایی است که بیان‌کنندهٔ ایده‌­های سازه‌­ای او بودند. آنها به روحِ خیال، کالبد بخشیدند. آنها یک ایده را تقویت کردند: حسِ نحوهٔ بودنِ اشیاء. کان خلوص مصالح را می‌­ستود اما منطقی نیست که او را در سبک «نئو بروتالیسم» قرار دهیم. او به کاوش در «فضای بینابینی» پرداخت اما همیشه از مباحث تیم ده[52] خارج بود. در مجموع او از شخصیت‌­هایی بود که از نهضت‌­ها و «ایسم­‌ها» فراتر رفت.

بهترین آثار کان هنوز تازه به نظر می‌­رسند به نحوی که گویی توانسته‌­اند زمان را خلاصه کنند. شناخت کامل از او در زمان حیاتش به نحوی که شایسته­‌اش بود وجود نداشت و به مانند بسیاری از هنرمندان بزرگ بعد از مرگش به شهرت رسید. اما علی‌رغم تغییر سبک­‌ها، او هرگز از گفتمان معماری ناپدید نشد به ویژه در «جهان غیر غربی». جهت قضاوت آثار او با توجه به علاقهٔ کنونی به آنها (اولین نمایشگاه بزرگ و کاتالوگ آثار بیست ساله‌­اش)، کان بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است.

طرحی از او  برای پارک فور فریدمز[53] – یادبود فرانکلین دی روزولت[54] که بعد از مرگش ساخته شد، وجود دارد که قرار است در انتهای جنوبی جزیرهٔ روزولت (ولفاره[55] سابق) در رودخانهٔ شرقی به موازات منهتن افتتاح شود. این بنا اندکی قبل از فوت کان در سال 1974 برای یادبود رئیس جمهور نیودیل[56]  و بزرگداشت یکی از سخنرانی­‌های او با عنوان «آزادی‌­های چهارگانه»؛ آزادی بیان و عقیده، آزادی عبادت، آزادی از قید احتیاج، و آزادی از ترس که در تاریخ ۶ ژانویه ۱۹۴۱ ایراد کرد، برنامه‌ریزی شد. کان موافق دیدگاه اجتماعی روزولت بود، و طرحی ارائه شد که او با عبارت «یک اتاق و یک باغ» توصیف کرد.

خطوط درختان زیرفون باعث ایجاد یک فضای سبز در شهر می‌شود، لبهٔ پارک را تعریف کرده و در یک چشم‌انداز مهیج به سمت اتاق روباز و سردیس روزولت به هم می‌رسند.
یک سردیس معلق از روزولت، ورودی به یک اتاق روباز در انتهای پارک را نشان می‌دهد.

طرح کان یک اتاق مستطیلی روباز که از نوک جنوبی جزیره تا داخل رودخانهٔ شرقی بیرون زده است را شامل می‌شود. این کار به وسیلهٔ لبه­‌های زاویه‌دار که با خطوط درختان زیرفون[57] کاشته‌شده­، انجام گرفته است و در یک چشم­‌انداز مهیج به سمت سردیس روزولت به هم می‌­رسند. در پشت این سردیس، خود اتاق در فضای باز قرار دارد و منظره‌­ای پهناور از رودخانه شرقی و افق منهتن را قاب می­کند که شامل باریکه‌­ای از ساختمان سازمان ملل متحد در یک سمت است. در این مقاله مجال توضیح روند ساخت و بازسازی این پارک وجود ندارد.

اما دست‌آورد فعالیت کان گواهی است بر سماجت چندین سازمان­ و شخص، و ایمان آنها به ارائه ایدئال‌­های هم سیاسی و هم بین‌المللی (که در سیاست­‌های اخیر کمتر دیده شده است). این همچنین باور به کیفیت جاودانهٔ معماری لویی کان را نیز نشان می‌­دهد. جزیره ولفاره، آنطور که قبلاً نامیده می‌­شد، زمانی تیمارستان روانی و بیمارستان مرض آبله بوده است، اما این پروژه یک پارک عمومی گشوده و فضایی باز با شخصیت مقدس خاصی ایجاد کرده است.

در پارک فور فریدمز، تک‌سنگ‌های گرانیتی منظره‌هایی از شهر را تعریف می‌کنند.

بخش‌های سنگی این پروژه از بلوک‌های یکپارچه از گرانیت کوه ایری[58] در کارولینای شمالی ساخته شده است. این تکه‌های سنگ خاکستری کمرنگ با دقت بسیار بریده شد‌ه‌اند و با بندهای تیز کنار هم قرار گرفته‌اند. آنها بر روی سنگ‌های خاکستری سختِ شسته که شالودهٔ این طرح را تشکیل می‌دهند، قرار می‌گیرند. فرم‌های کج و زاویه‌دار کف توجه را به سمت سردیس رئیس جمهور فرانکلین دلانو روزولت جلب می‌کنند در حالی که پیش‌زمینه آسمان‌خراش‌ها و شبکه‌بندی‌های منتهن در دوردست را به وجود می‌آورد. یک چرخش در اطراف مجسمه لازم است تا متن آزادی‌های چهارگانه که در قسمت عقب ستون حک شده است را پیدا کنید. منظرهٔ اتاق روباز نفس‌گیر است و یادآور منظرهٔ قاب شدهٔ سالک است که چشم‌اندازهای دوردست را به داخل فضای زندگی می‌کشاند.

یک حسی از ابدیت وجود دارد. «اتاق» توسط بلوک‌های عظیم گرانیتی با وزن 36 تُنی تعریف شده است و فاصله بین آنها یک اینچ است. قسمت‌های جانبی بین بلوک‌ها، جلا داده شده‌اند به طوری که نور را همانند آینه منعکس می‌کنند. نتیجهٔ‌ کار شگفت‌انگیز است، به خصوص در اوایل صبح وقتی پرتوهای نور در شکاف‌های بین بلوک‌های سنگی فرو رفته و کیفیت غیرمادی ایجاد می‌کنند و باریکه‌های نور را در کف اتاق روباز به وجود می‌آورند. در این پروژه مطمئناً واپسین عقاید کان در مورد «سرآغازها» وجود دارد: اتاقی کهن‌الگویی که از آب طلوع می‌کند؛ اولین دیوارهای چند تکه شده؛ آشکارسازی عناصر اولیه سازه‌ای؛ آفرینش اسطوره‌‌ای با ریشه‌های معماری و اصول بنیادین آزادی دموکراسی.

خطوط تیز نور به درون اتصالات بین بلوک‌ها نفوذ می‌کند.

پوریست‌­ها[59] نقد می‌کنند که پارک فور فریدمز به طور کامل، همانطور که برنامه‌ریزی شده بود اجرا نشده است (در ارتفاع و فاصله درختان کمترین هماهنگی وجود داشته است)، که نتیجه آن کمی سنگین‌تر است، اما با این وجود همچنان تأثیر آن قوی است. این معماری‌ای است که دقیقاً مانند سطوح فولادی ریچارد سرا[60]، بر روی حس سنگینی و همچنین حس بینایی کار می‌کند. تجربهٔ فیزیکی حجم سنگ‌ها و سطوح شبکه‌بندی شده کف و رمپ‌های مورب باعث ایجاد فشردگی و گسترش فضا می‌شوند. هیچ اقتباس تاریخی مستقیمی وجود ندارد، با این حال یک حس باستانی در آن وجود دارد، گویی یک معبد فرعونی به جزیره روبروی منهتن منتقل شده است.

یادبود کان برای روزولت عصاره بسیاری از ایده‌های او در مورد یادوارگی است اما به نوعی با ابهامات ادراک بازی می‌کند. کف اتاق روباز همچون سکویی در رابطهٔ مستقیم با چشم‌انداز‌های دوردست رودخانه است که به مانند یک صحنهٔ نمایش به میدان دید بیننده کشیده می‌شود. بلافاصله بعد از لبهٔ این سکو یک مانع عمودی وجود دارد که نیاز به نرده را از بین می‌برد که باعث تقویت حس فضای متعلق به جهانی گسترده‌تر می‌شود. شاید این روش کان برای تجلیل از جهانی بودن پیام روزولت برای بشریت باشد.

سطوح دیوار بتنی، معماری نور و سایه را شکل می‌دهند.
نمایی از آبراه میانی در موسسه سالک.

اتاق روباز پارک فور فریدمز در نیویورک ناخواسته با مؤسسه سالک در لاهویا مقایسه می‌شود که تحقق آن بی‌شک تکیه بر وجود بتن عریان، تراورتن و آب در انتخاب مصالح دارد. اما این دقیقاً وابسته به ویژگی غیرمادی است که از شاخصه‌های کان است و می‌توان به «محوطهٔ متفکر[61]» در سالک فکر کرد که با نیمکت‌های کم ارتفاع آن و نسیم‌هایی از اقیانوس آرام به عنوان هوایی که توسط نور و شرایط جوی ساحلی که نهنگ‌ها در طول سفر طولانی خود از آن عبور کرده و پرندگان قبل از شیرجه در دریا در آن جمع می‌شوند، زنده می‌شود. آبراه میانی که از شرق به غرب ادامه دارد افق دور را در داخل فضا ترسیم می‌کند، آفتاب غروب را منعکس می‌کند و یک قلمرو مخفی را به وجود می‌آورد.

شاید دروازهٔ یادمانی کان به سوی اقیانوس آرام، بنای پروپیلایا[62] در آکروپولیس یونان را یادآور می‌شود، اما با فرمی که انتزاعی است و نیروهای محیط اطراف را درقالب خود فرا می‌خواند. چگونه می‌توانم شنیدن سخنرانی جوناس سالک در در ردیف جلو ساختمان سالک و سپس حضور مجدد در فضای میانی برای مشاهده نور غروب گرفتار شده در کانال آب همچون یک خط درخشان از جیوه، یا تجربهٔ طوفانی بر روی اقیانوس آرام با نور رعد و برق قاب شده با صفحات مورب ساختمان به مانند صحنه‌ای از یک تراژدی یونانی را فراموش کنم. نوشتهٔ رو سنگ قبر کان را می‌توانست توسط اکتاویو پاز[63] نوشته شده باشد: «من مسیر زندگی خودم را نه با سنگ و چوب، بلکه با نور و هوا علامت‌گذاری کرده‌ام.»

 

پانوشت‌ها:

[1] Louis Kahn: The Space of Ideas

[2] William J. R. Curtis

[3] The Roosevelt memorial

[4] Okakura Kakuzo

[5]  The Book of Tea

[6] مونوگرافی در زبان فارسی به تک‌­نگاری ترجمه شده است و به نمایشگاهی اطلاق می­‌شود که بر روی یک موضوع خاص یا یک هنرمند خاص تمرکز دارد. م

[7] این نمایشگاه با عنوان «لویی کان: قدرت معماری» در سال ۲۰۱۲ در موزهٔ طراحی ویترا در هلند توسط موسسه معماری هلند (NAI) برگزار شد. م

[8] Archetype

[9] لویی کان در سال ۱۹۷۴م در اثر سکته قلبی در ایستگاه پنسیلوانیا در منهتن درگذشت. م

[10]  Tectonic یا ساخت‌شناسی به علم یا هنر ساخت اطلاق می‌­شود. م

[11] Meditation

[12] Salk Institute

[13] La Jolla

[14] Kimbell Museum

[15] National Assembly

[16] Post-Colonial

[17]  بنگلادش در سال 1371 طی جنگ‌­های آزادی بخش با کمک ارتش هند از پاکستان باختری جدا شد و یک کشور مستقل تشکیل داد. م

[18] Castel del Monte

[19] Sultanate period

[20] Marcus Agrippa

[21] Emperor Hadrian

[22] Castel del Monte

[23] Beaux-Arts (هنرهای زیبا): کان در سال ۱۹۲۴م لیسانس معماری خود را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرد و در آنجا تحت آموزش پاول فیلیپ کرت، اصول هنرهای زیبا که تاکید به نظم و هماهنگی در معماری داشت را فراگرفت. م

[24] The Indian Institute of Management

[25] Charles Correa

[26] Balkrishna Doshi

[27] Raj Rewal

[28] Anant Raje

[29] Chandgaon Mosque in Chittagong

[30] Kashef Mahboob Chowdhury

[31] Agra

[32] River Jumna

[33] Aldo Rossi

[34] La Tendenza

[35] Ticino: منطقه ایتالیایی زبان سوییس

[36] Mario Botta

[37] Aurelio Galfetti

[38] Carpenter Center for the Visual Arts

[39] Palacio de Congresos

[40] Salamanca

[41] Juan Navarro Baldeweg

[42] Auditorio

[43] Rafael Moneo

[44] Mellon Center

[45] Saratoga Avenue Community Center

[46] George Ranalli

[47] Phillips Exeter Academy

[48] neo-colonial

[49] American century

[50]   Ivy League : مجموعه‌­ای از دانشگاه‌­های آمریکا شامل دانشگاه کلمبیا، دانشگاه براون و… . م

[51] Oxbridge

[52]  Team 10: گروهی از معماران و سایر شرکت کنندگان کنگره سیام در ۱۹۵۳ که خود کنگره را به چالش کشیدند و سپس دو جنبش مهم از آنها پدید آمد: بروتالیسم جدید برای اعضای انگلیسی و ساختارگرایی برای اعضای هلندی. م

[53] Four Freedoms Park: این پارک در سال ۲۰۱۲م افتتاح شده است. م

[54] Franklin D Roosevelt

[55] Welfare

[56]: New Deal به برنامهٔ اقتصادی و اجتماعی فرانکلین روزولت رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بعد از بروز رکود بزرگ در ایالات متحده در سال ۱۹۲۹م اطلاق می‌شود. م

[57] linden trees

[58] Mount Airy

[59] سره‌گرایی یا پیوریسم یا پوریسم سبکی از حجم‌گری بود که با زیبایی‌شناسی نوین هنر ماشینی پیوند داشت. پیروان این سبک به دنبال کاهش و گاه حذف تزئینات و ریزه‌کاری‌های موجود در حجم‌گری بودند تا به هنری ناب دست یابند. م

[60] Richard Serra

[61] philosopher’s court

[62] Propylaea

[63] Octavio Paz

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

توضیحات:

1- Starchitects

2- Jingdezhen Imperial Kiln Museum

3- Yang Liping Performing Arts Center

4- Dali Museum of Contemporary Art

5- Shou County Culture and Arts Center

6- Shijingshan Cultural Center

7- Digital Beijing

8- Blur Hotel in Beijing

9- OCT Design Museum in Shenzhen

10- La Tourette

11- Ronchamp

12- hutong

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

منبع: Architectural Review

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”off|off|off” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_divider color=”#000000″ _builder_version=”4.2.2″][/et_pb_divider][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
گفتگوی کامل یورگن مایر

مصاحبه با یورگن مایر: معماری روی می‌دهد چون به آينده‌ای بهتر ایمان داریم

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”30px” title_line_height=”1.3em” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ زهره محمدی” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Mayer_Facade2.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” custom_margin=”0px||||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” disabled=”on”]

یک روح زیبا: مروه الصابونی در حمص، عکس را همسرش غسان جانسیز برداشته است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font=”|600|||||||” text_font_size=”16px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

یورگن مایر ها [۱] در سال ۱۹۹۶ شرکتش J.MAYER.H را در برلین تاسیس کرد. او در هر دو کشور آلمان (دانشگاه اشتوتگارد) و ایالات متحده (کوپر یونیون و پرینستون) تحصیل کرد. مایر در سال ۲۰۱۰ به من گفت با اینکه تحصیلات حرفه‌ای جدی‌اش در آلمان مهارت‌های فنی و کاربردی معماری را به او آموخته بود، هنوز بینش روشنی از چگونگی پرورش فکر و زبان معمارانۀ خود نداشت.
سال‌ها جست‌وجو و تجربه‌اندوزی سرانجام منجر به شکل‌گیری شیوۀ بیان ویژۀ خودش شد. آثار مایر هویت ویژه‌ای به بسیاری از مکان‌های جهان بخشیده است؛ به‌ویژه با بهره‌گیری‌اش از الگو‌های پایش داده که موجب خلق معماری‌ای متفاوت از معماری پیش از آن شد. در بازدید اخیرم از آتلیۀ او در غرب برلین، در باب هویت این معمار صحبت کردیم. وقتی من مایر را با این پرسش روبه‌رو کردم که نظر او راجع به سبک شخصی، در روزگاری که دیگر رسانه‌ها آن را تجلیل نمی‌کنند، چیست گفت: «سبک شخصی این آتلیه با شیوۀ بیان من شروع شد، اما حالا نتیجۀ همکاری یک گروه یکپارچه است. هیچ منظور و نقشه‌ای برای ایجاد این سبک وجود ندارد، فقط به دنبال بهره‌گیری از استعداد خودمان هستیم برای کار با واسطه‌ای که معماری است.»

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Mayer_Nikkol-Rot-for-Holcim_metropol_parasol-306.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” custom_margin=”0px||||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” disabled=”on”]

یک روح زیبا: مروه الصابونی در حمص، عکس را همسرش غسان جانسیز برداشته است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

ولادیمیر بلوگلوفسکی [۲]: برای بسیاری از معماران همان اولین پروژه است که او را به اکتشافاتی خاص یا یک سلسله تحقیقات می‌کشاند که شاخصۀ کل مسیری که دنبال می‌کند را رقم می‌زند. معمولاً این اولین کارْ خانه‌ای برای مادر معمار یا خانۀ خود اوست. آیا پروژه‌ای که مبین سبک و اصول شما باشد و در مورد شما چنین نقشی بازی کرده باشد وجود دارد؟

یورگن مایر: من این اولین پروژۀ کلیدی را اشتات‌هاوس آستفیلدرْن [۳] می‌دانم؛ یک تالار شهر در آستفیلدن در جنوب آلمان خارج از اشتوتگارت در سال ۱۹۹۸ و اولین پروژۀ ما که جایزه‌ای برد. وقتی در سال ۲۰۰۳ ساخته شد، جایزۀ معمار در حال ظهور [۴] از جوایز میس فن در دروهه [۵] را برنده شد. این پروژه بسیاری از عنصرهای اصلی‌ای را که پایه‌های خیلی از پروژه‌های بعدی‌مان شدند در خود داشت؛ شامل الگوهای پایش داده که ما از آن برای قاب‌بندی پنل‌های فلزی تهویۀ روی نمای ساختمان استفاده کردیم. پروژۀ کلیدی دوم متروپول پاراسول [۶] بود که در سال ۲۰۱۱ در سویلِ اسپانیا ساخته شد. آنجا ما فضای زندۀ شهری را با برنامه‌های مختلف درهم آمیخته‌ای ترکیب کردیم تا محیطی چندلایه و زنده خلق کنیم. این دو پروژه در شکل دادن به یک فهرست ویژه از ایده‌هایی که می‌توان در همه آثار ما دنبال کرد نقش داشتند. این ایده‌ها را از طریق ادراک معماری به مثابه فضایی برای برقراری ارتباط دریافته‌ایم، معماری‌ای که با هویتی قدرتمند و مجسمه‌گون چارچوب‌بندی شده است.

و. ب: حدود هشت سال پیش ما در نیویورک صحبت کردیم. شما اندیشه‌های بسیار جالبی را مطرح کردید و الآن دوست دارم به برخی از آنها رجوع کنم تا نظرتان راجع به آنها را، آن‌طور که امروز می‌بینیدشان، بشنوم.

ی. م. ه: خودم هم به‌راستی کنجکاوم. (می‌خندد)

و. ب: «من می‌خواهم معماری خودش ما را به سمت اکتشاف‌های ممکن سوق دهد.»

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Mayer_Seating.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” disabled=”on”]

مسجد جنگ‌زدهٔ خالد بن الولید در پس‌زمینه‌ای از شهر ویران قد برافراشته است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||||false|false” custom_padding=”0px||||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

ی. م. ه: ما باید از این وسیلۀ خارق‌العاده یعنی معماری استفاده کنیم تا چیزی که در حال آمدن است، چیزی که ممکن است را کشف کنیم؛ در همان حین که آینده‌مان را می‌سازیم. بنابراین ما به کنجکاوی‌مان اجازه می‌دهیم تا این ماجراجویی زیبای بازآفرینی معماری را پیش ببرد. زیبایی معماری در این حقیقت است که دستورالعمل‌ها و راه‌های بسیار مختلفی برای انجام دادن آن وجود دارد.

و. ب: یکی دیگر؛ «من پروژه‌هایم را همچون لنزهایی می‌بینم که بافت پیرامون از طریق آنها برای دیدن چیز‌ی تازه جدید برانداز شده است. معماری نوعی کاتالیزور است و صرفاً نقش زمینه‌ای برای یک زندگی روزمره را بازی نمی‌کند. معماری همان چیزی است که تو را وادار می‌کند که راجع به اوضاع فضایی تجدید نظر کنی.»

ی. م. ه: من هنوز با این موافقم. معماری به این خاطر روی می‌دهد که به آینده‌ای بهتر از حیث فضایی، اقتصادی، سلامتی و غیره باور داریم. ما به معماریِ پاسخگو معتقدیم؛ برای مثال معماری چه‌طور می‌تواند، در یک شهر معاصر، سطح استرس را کاهش دهد؟ ما تلاش می‌کنیم با چنین مسائلی مقابله کنیم و چهره‌ای معمارانه به آنها دهیم.

و. ب: «معماری یک نقد و گفتمان برای اظهارنظر دربارۀ زندگی و فرهنگ معاصر است.»

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Mayer_Facade.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”-2px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” disabled=”on”]

ویرانه: پرچم سوریه بیرون یک قرارگاه نظامی در محلهٔ بابا عمرو به اهتزاز درآمده است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

ی. م. ه: به معنی مشارکت در داشتن نگاهی منتقدانه و طرح‌ریزی چیزی غیرمنتظره است؛ از طریق بازنگری در آنچه پذیرفته‌شده و معمول و وضع موجود رخوت‌انگیز. به طور ایده‌آل، این چیزی است که معماری باید انجام دهد.

و. ب: این بحث به این خاطر مهم است که از زمانی که ما در سال ۲۰۱۰ صحبت کردیم، معماری به عنوان یک گفتمان تغییر جهت داده و چارچوب سخن معماران به طور قابل توجهی تغییر کرده است. ما از تجلیل معماری نمادین، با سبکی شخصی و بحث دربارۀ هنر، استعاره‌ها و الهامات به سمت تمرکز بر تعامل اجتماعی، بوم‌شناسی، صرفه‌جویی منابع، سیاق، حل مسأله، کار تیمی و غیره حرکت کردیم. اگر باور دارید کار شما تفسیری بر زندگی معاصر است پس این تفسیر باید تغییر کرده باشد؛ زیرا گفتمان معماری تغییر کرده است. آیا شما در بازتاب روند تغییر گفتمان معماری تغییر ویژه‌ای در کار خود می‌بینید؟

ی. م. ه: در طول این مدت دانشگاه‌ها، آزمایشگاه‌ها و کانون‌ها به سمت تکنولوژی دیجیتال جذب شده‌اند و این ستون فقرات اقتصاد آینده را شکل می‌دهد. به موازات این تشکیلات در حال رشد، تحقیقاتی در راستای راه‌اندازی گروه‌ها و راهبردهایی برای توسعۀ فضاهای عمومی‌مان می‌بینیم.

و. ب: من دربارۀ تحولات تدریجی بر پایۀ تحقیقات همیشگی و فرآیند طراحی صحبت نمی‌کنم. از هشت سال پیش که صحبت کردیم، معماری تحولات سریعی را پشت سر گذاشت. ما دیگر فردیت را تجلیل نمی‌کنیم. کار شما از ابتدا به نمادگرایی و آفرینش سبک شخصی اهمیت می‌داد. شروع کار شما واکنش مستقیمی به زمانه‌اش بود. چگونه این واقعیت تازه را که بسیاری از معماران جوان آشکارا فردیت خود را سرکوب می‌کنند تصدیق می‌کنید؟ آیا اصلاُ لزوم و فشاری برای تصدیق این واقعیت وجود دارد؟

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Mayer_Facade3.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” disabled=”on”]

تصور مروه‌ الصابونی از طرح‌اش با سازماندهی درختی برای توسعهٔ دوبارهٔ منطقهٔ ویران بابا عمرو.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

ی. م. ه: خب، ما فقط می‌توانیم با دست‌خط خودمان بنویسیم. معماری هم همان است. هیچ نیت یا رویکرد خاصی در رابطه با زبان معماری‌ای که استفاده می‌کنیم وجود ندارد؛ مگر بهره‌گیری از استعداد خودمان برای کار با واسطه‌ای که معماری است. هرچند معماری‌کردن به سمت ارتباط و تعامل بیشتر گرایش پیدا کرد که روند و ترکیب‌بندی طراحی را غنی می‌کند. من اعتقاد ندارد که کار ما آنقدرها تغییر کرده، حتی اگر گفتمان معماری عوض شده است. توجه ما همیشه بر این بوده است که ساخته‌هایمان چگونه تجربه می‌شوند. معماری ما خودش را در سیاق‌های مختلفی مستقر می‌کند و این ما را مجبور به تکامل می‌کند. چیزی که در حال حاضر مورد بحث قرار می‌گیرد فقط برهه‌هایی از ضروریات و اولویت‌های ویژه است. اینها می‌آیند و می‌روند؛ اما ما با مسائل همیشگی فراوانی مواجهیم. الآن ممکن است بر روی حساسیت نسبت محیط و عمل‌گرایی در حال تمرکز باشیم. این البته روی کارمان اثر می‌گذارد؛ اما زبانی که به کار می‌بریم از قبل تحت تأثیر نیروهای زیادی، ورای بحث امروز، ایجاد شده و شکل‌گرفته است.

و. ب: زمانی که سوال کردم معماری چیست شما گفتید ماجراجویی در میان ناشناخته‌هاست. این خیلی شاعرانه است. ممکن است بیشتر توضیح دهید؟

ی. م. ه: معماری یک روند است؛ یک ماجراجویی است؛ سفری است که ناشناخته‌های زیادی دارد. چیزی که به منزلۀ معماری انجام می‌دهیم تلاش برای خلق یک محصول نیست بلکه رسیدن به یک نقطه از اکتشاف است. حتی بعد از سال‌ها طراحی ساختمان، ما می‌خواهیم غافل‌گیر شویم و اجازه دهیم این روند ما را به سمت طرحی ویژه ببرد. ما اعتماد می‌کنیم و همچنان دائم فرآیندمان را به پرسش می‌کشیم؛ درحالی که در ابتدا نمی‌دانیم محصول چه خواهد بود.

و. ب: از نظر شما چه بنایی خوب است؟

ی. م. ه: یک بنای خوب بسترش را بازتعریف می‌کند. بنای خوب نگرشی جدید پدید می‌آورد. راحتی را نیز فراهم می‌کند؛ اما در همان زمان انتظاراتمان را به چالش می‌کشد. بنای خوب بنایی است که نوآوری را از وجوه فرهنگی، اجتماعی و تکتنولوژی به هم پیوند می‌دهد. و چنین بنایی می‌تواند در زمان آینده سازگار شود، تغییر شکل دهد یا کاملا تغییر کند بدون اینکه ماهیت خودش را از دست بدهد.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/MAyer_Beach.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” disabled=”on”]

مدل دوبی: طرح مقامات حکومتی برای بازسازی بابا عمرو.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

و. ب: می‌توانید یکی از چنین بناهایی که در حدود یک دهه پیش در هر جایی از دنیا ساخته شده باشد را نام ببرید؟

ی. م. ه: گاراژ ۱۱۱۱ جادۀ لینکلن [۷] در میامی اثر هرتزوگ و دمورون [۸] (۲۰۱۰) در این دسته قرار می‌گیرد. در تصور ما گشادگی و مشخصۀ اسکلتی‌اش اجازۀ تغییرات واقعی یا خیالی در آینده را می‌دهد. این بنا تعریف نشده باقی می‌ماند و با این حال آنقدر خاص است که با یک بار دیدنش آن را به خاطر می‌سپاری. همچنین بافت شهری‌اش را فعال کرده است. طراحی ما برای باجۀ بازرسی مرزی سارپی [۹] (۲۰۱۱) در مرز گرجستان‌- ترکیه در کرانۀ دریای سیاه هم ظرفیت مشابهی دارد. این طرح بیانی روشن از شیوۀ بسیار متفاوت نگرش به یک ایستگاه مرزی عادی است که ما آن را نه به عنوان یک خط جدا کننده میان دو کشور بلکه به عنوان محل تلاقی میان دو ملت و مردم آن قلمداد کردیم که پذیرای بسیاری از گزینه‌های عملی دیگر از جمله یک ایستگاه ساحلی شلوغ تابستانی هم هست.

و. ب: هنگام صحبت از کارهایتان، معمولاً کلمه‌هایی مثل کشفیات ممکن، تغییرات اجتماعی نوآور، نقد و گفتمان، الگوها، استعاره‌ها و موقعیت‌های فضایی را به کار می‌برید. چه کلمه‌های منفرد دیگری برای توصیف معماری‌تان انتخاب می‌کنید؟

ی. م. ه: هویت، حساسیت فرهنگی، ارتباط و همکاری، قابلیت جابجایی و صرفه‌جویی.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ disabled_on=”off|off|off” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

توضیحات:

1- Jürgen Mayer H​

2- Vladimir Belogolovsky

3- Stadthaus Ostfildern

4- the Emerging Architect Prize

5- Mies van der Rohe award

6- Metropol Parasol

7- 1111 Lincoln Road garage

8- Herzog & de Meuron

9- Sarpi Border Checkpoint

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

منبع: Archdaily

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”off|off|off” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_divider color=”#000000″ _builder_version=”4.2.2″][/et_pb_divider][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
گفتگوی کامل مروه الصابونی

مصاحبه با مروه الصابونی: نبرد یک زن برای مداوای زادگاه‌اش حمص

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”30px” title_line_height=”1.3em” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ نیوشا حاجیان” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font=”|600|||||||” text_font_size=”16px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

مروه الصابونی، معمار سوری، در طول بمباران‌های جنگ داخلی زادگاه‌اش را ترک نکرد و در حمص ماند و تلاش کرد در بطن کشتارها بنای امید بگذارد. او در شرح‌حالی که از خود نوشته، از اندیشه‌ها و مبانی‌ فکری‌اش صحبت می‌کند؛ اما آیا کسی به او گوش می‌دهد؟

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Herself.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” custom_margin=”0px||||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

یک روح زیبا: مروه الصابونی در حمص، عکس را همسرش غسان جانسیز برداشته است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

ضرب‌المثلی سوری می‌گوید: «کسی که گذشته‌ای ندارد، نمی‌تواند اکنونی داشته باشد». قبل از روزهای سیاه جنگ داخلی، این ضرب‌المثل برای نصیحت به جوانان شجاعی به کار می‌رفت که به طرز نگران‌کننده‌ای مدرن شده بودند و عقیده داشتند که گذشته از مدافتاده‌تر از آن است که کارکردی داشته باشد: عقیده داشتند خیابان‌های تنگ، بازارهای شلوغ، کارگاه‌های کوچک شهر دیگر کارکردی ندارد. اما از سال ۲۰۱۱ که جنگ آغاز شد: این ضرب‌المثل حامل مفهوم دردناک‌تری شد. با نابود شدن بخش عظیمی از کشور، آینده چگونه خواهد بود؟ مردم چشم‌هایشان را می‌بستند و فکر می‌کردند: آیا اصلاً در چنین شرایطی، آینده را می‌شود تصور کرد؟

مروه الصابونی معتقد است که بله در این شرایط هم آینده قابل تصور است حتی با چشمان کاملاً باز. معماری سی‌‌و‌چهارساله‌ و مادر دو فرزند که در حمص به دنیا آمده و بزرگ‌ شده است. شهری که صحنهٔ جنگ‌هایی وحشیانه بوده است. برخلاف خیلی‌ها او سوریه و حتی حمص را در طول جنگ ترک نکرد. استودیویی که او و همسرش در میدان اصلی شهر باز کرده ‌بودند، خیلی زود بسته شد: این بخش از شهر خیلی زود به منطقه‌ای متروکه تبدیل شد. اما کوچک‌ترین آسیبی به خانهٔ آنها که در نزدیکی همین میدان قرار داشت نرسید و او و خانواده‌اش در آن جان سالم به در بردند.

«من خوش‌شانس بودم». «من مجبور نشدم که خانه‌ام را ترک کنم. ما آنجا گیر افتاده بودیم، انگار که در زندان بودیم؛ ما ماه را برای دو سال ندیدیم؛ اما به جز پنجره‌ها که شکسته بودند دیگر چیزی آسیب ندیده بود.» او می‌خندد و حیرت من را برمی‌انگیزد. (با او در اسکایپ صحبت می‌کنم که بسیار عجیب است، ماشین‌ها در خیابان آنها می‌‌روند و می‌آیند و بوق می‌زنند، انگار همه چیز عادی است).

«بله! ما سه ماه پیش دمشق بودیم و مردم آنجا به اندازهٔ شما تعجب کرده بودند. به نظرت من چون می‌خندم، دیوانه به نظر می‌رسم؟ خب! من خودم را خوش‌شانس می‌دانم. من همسر فوق‌العاده‌ای دارم که بسیار خوش‌بین است؛ خوش‌بینی او و باورهای معنوی‌مان به ما کمک کرد. زندگی بالا و پایین دارد. ما به آن به چشم چیزی نگاه می‌کردیم که در نهایت از ما آدم‌های بهتری می‌سازد. من هنوز با روان‌درمانگر صحبت نکرده‌ام اما راستش امیدوارم که بعد از همهٔ اینها همچنان از لحاظ روحی و روانی سالم باشم.»

آنها چگونه از عهده مشکلات برآمدند؟ «ما مراحل مختلفی را از سر گذراندیم و در هر مرحله با مشکلاتی جدید دست و پنجه نرم کردیم. در مرحلهٔ نخست تظاهرات‌ها. شما صدای آزاردهندهٔ مردم و برخورد نیروهای مخالف را می‌شنوید. پس از آن درگیری‌ها آغاز شد؛ صدای شلیک گلوله از خیابان به گوش می‌رسد و شما نمی‌دانید که آنجا چه اتفاقی دارد می‌افتد؛ اولین باری است که در زندگی‌تان صدای تیراندازی می‌شنوید. چیزی که عادت داشتیم درباره‌اش جوک بگوییم و با آن شوخی کنیم. فکر می‌کنید فردا صبح که در خانه را باز کنید، هیچ چیز باقی نمانده است؛ اما در حقیقت همه چیز سالم است. حیرت می‌کنید که پس این همه تیراندازی و درگیری چه بود؟ چه شد؟»

«بعد از آن نوبت به بمباران می‌رسد؛ جنگنده‌های بر فراز شهر پرواز می‌کنند و تانک‌ها در خیابان ایستاده‌اند. اینجاست که صدای ویران شدن ساختمان‌ها را می‌شنوید. خیلی ترسناک است. اینجا پر بود از تک‌تیراندازهایی که منطقه را تحت کنترل داشتند. عده‌ زیادی مردند؛ بسیار عادی انگار که پرنده‌ای مرده باشد. شما در خیابان راه می‌رفتید و هر لحظه ممکن بود کسی کنارتان به زمین بیافتد. خیلی سخت بود… خیلی. هیچ شهری به اندازهٔ شهر ما نگون‌بختی را تجربه نکرد. حتی هنوز هم بخش‌هایی از حمص تحت محاصره است.»

او و همسرش می‌توانستند کار کنند؟  عجب سوال احمقانه‌ای! «نه. دو سال ما هیچ‌کاری نکردیم.» بچه‌ها چه‌طور؟ «آنها برای چند ماه در خانه درس خواندند؛ اما بعد به مدرسه رفتند.» و حالا؟ «من در دانشگاهی در حمات، شهری نزدیک حمص، تدریس می‌کنم. از اینجا ۳۰ کیلومتر فاصله دارد؛ قبلاً با ماشین حدود بیست دقیقه طول می‌کشید تا به آنجا برسم اما الان برای رسیدن به آنجا باید منطقه جدید را دور بزنید. [منطقهٔ جدید تعبیری است که برای مناطق تحت کنترل دولت اسلامی و نیروهای مخالف دیگر دولت سوریه به کار می‌رود؛ همهٔ مردم از این اصطلاح استفاده می‌کنند.] در این شرایط رفت و آمد به آنجا در هر مسیر حدود دو ساعت طول می‌کشد.»

امن است؟ «همم. بستگی دارد که امن را چه تعریف کنیم. نه، نیست. هنوز اتفاقی نیفتاده؛ اما هر لحظه ممکن است رخ دهد. دولت فقط محدودهٔ کوچک از اطراف جاده را کنترل می‌کند بنابراین نیروهای مخالف هر زمان که بخواهند می‌توانند به محدوده وارد شوند. اما من باید به دانشگاه بروم و همین است که هست.»

از اواخر ۲۰۱۵ که آتش‌بس اعلام شد، آخرین گروه شورشیان اصلی از شهر خارج شدند و حمص از آن وقت بسیار آرام است؛ اما کاملاً تغییر کرده: بافت قدیمی شهر که بازار آنجا بود به طول کامل تخریب شده و شصت درصد محلات دیگر تنها کمی فراتر از ویرانه است: «میزان تخریب فراتر از تصور است.»

با این حساب اگر او بخواهد میوه یا نان بخرد، کجا می‌رود؟ «کاسبان تا حدی به مناطق مسکونی وارد شده‌اند. دکه‌داران الان در کپرهای فلزی در خیابان مستقرند. زیر آپارتمان ما الان یک نجاری، یک کارواش، یک شیرینی‌فروشی قرار دارد. مردم برای گذران زندگی مشغول به کارهای مختلف می‌شوند. همسر من  هم‌زمان چهار یا پنج شغل دارد. حساب‌داران در بازار کار می‌کنند، مهندسان مکانیک مسافرکشی می‌کنند. قبل از جنگ حمص را به تعداد کم بی‌خانمان‌هایش می‌شناختند، حمایت مؤسسات خیریه اسلامی جلوی بالا رفتن تعداد بی‌خانمان‌ها را می‌گرفت؛ اما الان خیابان‌ها پر است از بی‌خانمان‌ها. دنیا فکر می‌کند که بزرگ‌ترین مشکل ما اسلحه‌ها هستند اما حقیقت این است که بیمارستان‌هایی که امکانات مناسب ندارند، مردم را بیشتر از گلوله‌ها می‌کشند.»

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Demolished.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

مسجد جنگ‌زدهٔ خالد بن الولید در پس‌زمینه‌ای از شهر ویران قد برافراشته است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||||false|false” custom_padding=”0px||||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

آثار تاریخی شهر چه شدند؟ گرچه تا پیش از جنگ هم تنها بخش کوچکی از بافت قدیمی حمص باقی مانده بود اما حمص قدیم به واسطهٔ دو بنای مهم در محلهٔ الحمیدیه شهرت داشت: مسجد عثمانی خالد بن الولید  که قسمتی از منبر چوبی حکاکی‌‌ شده اش به دستور صلاح‌الدین ایوبی ساخته شد و كليسای ام الزنار که به کهن‌ترین کلیسای جهان معروف است و گفته می‌شود که کمربند مقدس یا زنار مریم مقدس آنجا قرار دارد. وجه تسمیه کلیسا نیز اعتقاد به وجود این کمربند در آن است. (کلیسا در میانه قرن نوزدهم بازسازی شد اما تاریخ ساخت آن را تا سال ۵۰ میلادی تخمین می‌زنند). هر دو بنا در جنگ بسیار آسیب دیدند. منبر مسجد دزدیده شد، گرچه گفته می‌شود که کمربند بکارت، که طبق سنت در روز ۱۵ آگوست در خیابان‌ها گردانده می‌شود، در مکانی مخفی قرار دارد و جای‌اش امن است.

صابونی می‌گوید که «تا به حال آنجا نبوده است. درواقع هیچ‌کس اجازه ندارد که وارد آنجا شود؛ اما تا آنجا که شنیده‌‌ام حتی نیروهای سازمان ملل که عهده‌دار مرمت بافت قدیمی حمص‌اند حق ندارند دربارهٔ نحوهٔ مرمت آن ـ مصالح یا روش‌ها ـ اظهار نظر کنند.»

شرایط دژ شهسواران نیز مشابه است. این قلعه که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده، قلعه جنگجویان جنگ‌های صلیبی است و در ۴۰ کیلومتری غرب حمص قرار دارد. «علیرغم اینکه مرمت این مکان آغاز شده بود، مقامات رسمی چیزی درباره آن نمی‌گفتند. همسر من از آنجا بازدید کرده بود و عملیات مرمت را دیده بود. در مرمت شتاب کردند. من حدس می‌زنم که مرمت با دستورهایی از بالا انجام شد».

احساسات او درباره مرمت بقایای سوریه و بازسازی بخش‌های ویران‌شده پیچیده است. زمانی که داشتیم حرف می‌زدیم، تنها ۲۴ ساعت از اعلان بازپس‌گیری شهر باستانی پالمیرا از سوی دولت می‌گذشت. پالمیرا یکی دیگر از آثار ثبت‌شده در میراث جهانی یونسکو است که داعش معابد آن را ویران کرد و از موزهٔ آن به عنوان دادگاه استفاده کردند. او نه می‌تواند مانند مأمون عبدالکریم، سرپرست میراث باستانی سوریه که می‌گوید روز بازپسگیری پالمیرا یکی از بهترین روزهای زندگی اوست، شاد باشد و نه می‌تواند مانند افرادی که اغراق‌آمیز از مزایای بازسازی سریع آثار باستانی با بهره‌گیری از تکنولوژی دیجیتال صحبت می‌کنند، آسوده‌خاطر باشد. (بوریس جانسون و سیمون جنکنز در زمرهٔ این افرادند).

اندیشیدن به مردم مستأصل پالمیرا منشأ احساسات پیچیده اوست: «من نگران مردم آنجا هستم، مردمی که از هر طرف گلوله به سمتشان شلیک می‌شود و هیچ پزشکی نیست که به داد آنها برسد. مدام از آنجا اخبار بد می‌رسد.»

اما مسئله پیچیده‌تر از اینهاست. «راستش را بگویم؟  من نمی‌دانم احساسم چیست. زمانی که دانش‌آموز بودم پالمیرا را دیدم، حتی آن زمان هم دور ستون‌ها سیم‌های برق به چشم می‌خورد و کسانی نام خودشان را روی ستون‌های باستانی کنده بودند. شهرسازی، گردشگری، مرمت فکرنشده همه و همه پالمیرا را تهدید می‌کرد. وسط بیابان بدون حفاظ به حال خود رها شده بود. هرکس می‌خواست می‌توانست وارد آن شود، از ستون‌هایش بالا بکشد. به عکس این به اصطلاح موزه نگاه کن: به این سقف تقلبی و این در فلزی. گاهی با خودم فکر می‌کنم که شاید بهتر شد که اینها خراب شد.»

لحظه‌ای مکث می‌کند و به اظهار نظر تندش فکر می‌کند. سپس می‌گوید: «من می‌فهمم چرا خراب شدن پالمیرا انقدر احساسات غرب را برانگیخته است اما زمانی که شما اینجا زندگی کنید، مسئله را از وجوهی دیگر می‌بینید.»

صابونی در مجموعه خاطرات‌اش که تحت کتابی با عنوان «نبردی برای زادگاه‌ام» منتشر شده، مفصلاً نگرشش را دربارهٔ نقش حیاتی معماری در آیندهٔ کشورش، در صورتی که صلح برقرار شود، شرح می‌دهد. گویی کتابی که او در اوج بمباران‌ها نوشت و از طریق اینترنت سعی کرد ناشری برای آن بیابد به اندازهٔ کافی معجزه نبود که او از راجر اسکروتن، فیلسوف، خواست تا بر کتاب‌اش مقدمه‌ای بنویسد. اسکروتن، در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته، مروه را توصیف می‌کند و او را در زمرهٔ خارق‌العاده‌ترین آدم‌هایی معرفی می‌کند که تا کنون دیده است.

آنها تاکنون [آوریل  ۲۰۱۶] یکدیگر را ملاقات نکرده‌اند و تنها از طریق اینترنت با هم در ارتباط بوده‌اند. دو سال پیش [ سال ۲۰۱۴ م] صابونی بی‌مقدمه برای او از حمص نامه‌ای نوشت و از او خواست تا مطلبی را از کتاب‌‌اش، زیبایی‌شناسی در معماری، برای او توضیح دهد. اسکروتن شگفت‌زده شد. این آدم عجیب که بود که درست زمانی که شهر باستانی‌اش در حال نابودی بود، به شناخت زیبایی‌شناسی معماریانه همت گمارده بود؟ او بی‌معطلی پاسخ مروه را داد و پس از آن، آنها مرتباً با هم مکاتبه می‌کردند. نظر او دربارهٔ کتاب مروه چه بود؟ اسکروتن می‌گوید به نظرش نه تنها کتاب نتیجهٔ «کار یک متفکر عمیق» است بلکه «مظهر یک روح زیباست که برای ما پیغام‌آور امید است».

من مطمئن نیستم که امیدواری مفهوم کاملی برای توصیف مروه باشد، من او را بیش از آنکه بتوان به کلام توصیف کرد الهام‌بخش یافتم. سخن اصلی کتاب این است که محیط انسان‌ساخت حمص به پیش‌روی و تشدید جنگ کمک کرد؛ چون بسیاری از مردم در محیطی زندگی می‌کردند که براساس طبقه، قوم، نژاد، دین و دارایی منطقه‌بندی شده بود و نویسنده معتقد است که دولت در بازسازی شهر نباید این اشتباه را تکرار کند. حتی اگر فرض کنیم که کسی صدای مروه را در دولت سوریه بشنود، تقریباً می‌توان مطمئن بود که کسی به او اهمیت نمی‌دهد. (کتاب صابونی هنوز به زبان عربی منتشر نشده است.)

بااین‌حال شکی نیست که آنچه او می‌گوید هم مهم است و هم تیزبینانه. او می‌گوید که معماری قرن بیست و یکم را در بیشتر مناطق خاورمیانه می‌توان به لحاظ ظاهری به دو دستهٔ کلی تقسیم کرد: مدل دوبی، معماری بی‌روح و فقط مناسب ثروتمندان و دستهٔ دوم بدلی از معماری اسلامی، بلوک‌های مستطیل‌شکلی با سقفی تیر‌پوش که گاهی گنبدی مانند «یک کلاه» روی آن قرار گرفته است. با بسیاری از بناهای قدیمی بی‌رحمانه رفتار می‌شود، یا تخریب‌شان می‌کنند یا به حال خود رهاشان می‌کنند تا ویران شوند. حال آنکه بناهای امروزی چیزی جز حجم عظیمی از بتن خاکستری نیستند. آنچه او به بی‌هویتی و فقدان عزت نفس تعبیر می‌کند. «نازیبایی، وعدهٔ زندگی خوب که معماری می‌تواند نویدبخش آن باشد… حمص قدیم را مادر فقرا می‌خواندند. زیرا برای زندگی در آنجا نیاز به پول نداشتید. آنجا پر بود از میوه و درخت و گل یاس؛ اما کمی بعد بلوک‌های مدرن شهر جدید با آشفتگی گسترش یافت و در آن نفوذ کرد. برای او ناامیدی به ارمغان آورد و در نهایت ناپدیدش کرد.»

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_flag.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”-2px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

ویرانه: پرچم سوریه بیرون یک قرارگاه نظامی در محلهٔ بابا عمرو به اهتزاز درآمده است.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

صابونی در رفت‌و‌آمد هر روزه‌اش به حمات از میان ویرانه‌های شهر قدیم عبور می‌کند و هر روز با صحنه‌ای دردناک روبه‌رو می‌شود، صحنه‌ای که نمی‌داند کجای‌اش را نگاه کند. گرچه کاری از دست او برنمی‌آید اما به دقت به ویرانه‌ها نگاه می‌کند چون به نظر می‌رسد که این ویرانه‌ها مصداق خوبی برای نظریه‌اش باشد. «حتی گیاهان تفاوت بین معماری گذشته و امروز را می‌فهمند! از میان سنگ‌های بازالت‌ بناهای قدیم گل‌های زرد ریز و سبزه می‌روید. اما بناهای سیمانی امروز نه گلی دارند و نه سبزه‌ای. بیشتر شبیه جنازه‌اند؛ درحالی که بناهای قدیمی هنوز تاحدی زنده‌اند. او نگران شتاب دولت برای بازسازی شهر است و عقیده دارد که دولت برنامهٔ درستی برای این کار ندارد. «ما با چالش‌های بسیاری روبه‌روییم. نیاز مردم به مسکن ضروری است و تأمین مسکن برای آنها نخستین چالشی است که با آن رو به رو هستیم. بعد از آن به دست آوردن دوبارهٔ آنچه از دست داده‌ایم ضروری است. من عمیقاً معتقدم که از دست رفتن آنچه بودیم و از دست دادن آنچه داشتیم ما را به اینجا کشاند. ما ارزش‌های معماری اسلامی‌ گذشته‌مان را با معماری مصرف‌گرای امروز معامله کردیم و در این فرآیند هویتمان را گم کردیم.»

پدر صابونی پزشک است و او به عنوان فرزند یک پزشک هیچ‌وقت قلباً نمی‌خواست معمار شود. «در سوریه نمره‌های ما تعیین می‌کند که برای چه حرفه‌ای مناسب‌ایم، علاوه بر آن در سوریه حق انتخابی به آن صورت وجود ندارد. کسانی که بالاترین نمره‌ها را دارند برای پزشکی واجد صلاحیت شناخته می‌شوند، بعد از آن به ترتیب دندانپزشکی، داروسازی و در آخر مهندسی‌ها مانند معماری. باتوجه به نمره‌هایم من فقط اجازه داشتم مهندسی بخوانم و واقعاً ناراحت بودم که نتوانسته‌ام نمره‌های بهتری کسب کنم.»

چه قدر طول کشید تا او به معماری علاقه‌مند شود؟ «دو ماه!» او در کتابش تعریف می‌کند که آموزش معماری در مدرسهٔ معماری‌شان چه قدر بی‌روح و بی‌مزه بود و این شیوهٔ آموزش سبب می‌شد که دانش‌آموزان طرح‌هایشان را از روی مجله‌ها کپی کنند و روشن بود که با این روش هیچ‌کدام از آنها در حرفهٔ معماری آینده‌ای نخواهند داشت. با این روش تدریس بیشترین سهم آنها از معماری نقشه‌کشی بود. اولین شغل مروه هم بعد از فارغ‌التحصیلی برای‌‌اش بسیار عذاب‌آور بود. بی ‌داشتن رابطهٔ نزدیک با آدم‌های رده‌بالا و بدون پرداخت رشوه، او تنها توانست در اداره‌ای دولتی شغلی خسته‌کننده بیابد.  او می‌نویسد: «من حتی در رویا هم نمی‌دیدم که زاها حدید ثانی باشم». «بااین‌حال، امید منطق نمی‌شناسد و همیشه می‌تواند راهش را به قلب انسان‌ها‌ بیاید، همان‌طور که به قلب من راه یافت.»

زمانی که او در دفتر معماری بخش اداری دانشگاه شهر مشغول به کار شد، از او خواسته شد تا برای خوابگاه‌های دانشگاه مبلمان طراحی کند، او برای این کار بسیار هیجان‌زده بود و به موانعی که همکاران‌اش در کار ایجاد می‌کردند اهمیت نمی‌داد. درواقع همکاران‌اش فقط دنبال پول بودند اما مروه با جدیت غرق در طراحی مبلمان شد؛ هر روز به محض اینکه به میزش می‌رسید مشغول طرح‌هایش می‌شد. اما کارهایش به نتیجه‌ای نرسید. تمام طرح‌هایش بدون هیچ توضیحی رد شد.

او محل کارش را ترک کرد. او و همسر معمارش استودیوی معماری خود را تأسیس کردند. (همسرش اهل محلهٔ بابا عمرو است، از اولین محله‌های حمص که با اسد به مبارزه برخاست و حالا «با توجه به اینکه در چه موضعی باشید هم نمادی است از شجاعت بی‌سابقه و هم خیانت علیه حکومت». آنها با وجود مخالفت‌های خانواده‌هایشان در سال ۲۰۱۱ ازدواج کردند؛ از همان زمان مشکلاتشان شروع شد. همسرش در راه کویت، زمانی که برای دریافت جایزه‌ای برای وبگاه معماری‌اش، دستگیر شد و برای مدتی در زندان بود، درواقع به جرم به دنیا آمدن در محلهٔ بابا عمرو.)

پروژه گرفتن آسان بود؟ «پروژه‌های کوچک خصوصی، معمولاً طراحی داخلی، می‌توانند منابع خوب درآمد باشند. اما ضوابط ساخت‌وساز اینجا قدیمی و محدودکننده‌ و مانع خلاقیت است. هیچ‌‌کس جز بساز بفروش‌ها نمی‌تواند با این قوانین کار کند». و بعد از آن جنگ آغاز شد.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Sketch.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

تصور مروه‌ الصابونی از طرح‌اش با سازماندهی درختی برای توسعهٔ دوبارهٔ منطقهٔ ویران بابا عمرو.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

بعد از چهار سال جنگ، بسیاری از مردم به حمص قدیم بازگشتند. مروه و همسرش هم با بقیه به مرکز شهر آمدند تا نگاهی به استودیو متروک‌شان بیاندازند. آنجا که آنها تمام رویاهایشان را جا گذاشته بودند. مروه انتظار پوکه‌های گلوله و سنگرهای شنی و بوی زنندهٔ دود را داشت؛ اما او انتظار جنونی را نداشت که در هوای سوخته موج می‌زد. او می‌گوید مردمی که آنجا بودند شبیه گردشگران با ویرانه‌ها عکس می‌گرفتند. «هیچ‌وقت در زندگی‌ام به اندازهٔ آن روز احساس غربت نکرده بودم.» اطراف او، مردم اموال ویران و بی‌استفاده‌شان را از میان خرابه‌ها جمع می‌کردند: یک قاب عکس شکسته، مخزن گاز، یک گرم‌کن. این شد که در نهایت آن دلخوشی اعصاب‌خرد‌کن به عصبانیت بدل شد. «همین را کم داشتیم. نه تنها خانه‌هایمان خراب شده بود، احساس می‌کردم که حملهٔ بعدی در راه است؛ ما تحقیر شده بودیم؛ خرابه‌ها را زیر و رو می‌کردیم تا خرت و پرت‌هایمان را پیدا کنیم، فقط برای اینکه یادمان نرود که بودیم». با گذشت روزها، غارت و چپاول آغاز شد.

بیراه نیست اگر بگوییم کتاب او از میان همین خشم جمعی سربرآورد. او می‌خواست بداند که چه‌طور جوامعی که تا پیش از این در آرامش و هماهنگی با هم زندگی کرده‌ بودند می‌توانند این‌گونه به انحطاط برسند و مرتکب چنین «کشتار حیوانی»ای شوند؟ او عقیده دارد که بخشی از پاسخ این سوال را باید در معماری پی‌ گرفت. در سال ۲۰۱۰، نه میلیون نفر از مردم سوریه ـ نزدیک به نیمی از جمعیت کشور ـ در زاغه‌ها و خانه‌های غیرقانونی زندگی می‌کردند. این هشداری است که می‌گوید تاریخ تکرار می‌شود، حتی قبل از اینکه چرخهٔ خشونت خاموش شود. برای مثال دولت دارد محله‌های مسیحیان را بازسازی می‌کند (مسیحیان حامی رژیم علویه‌اند، اقلیتی که از آنها دفاع می‌کند. اقلیتی که حامی اقلیتی دیگر است)؛ اما محله‌های سنی‌نشین‌ که مخالف رژیم‌اند، بازسازی نمی‌شود. حتی بعضی از سنی‌ها حق این را ندارند که برگردند و در خرابه‌های خانه‌هایشان زندگی کنند. این تبعیض یادآور دو دوره در تاریخ سوریه است: دورهٔ عثمانیان و دورهٔ استعمار فرانسوی‌ها. آن زمان هم جوامع مسیحی مورد حمایت این دو رژیم فاسد بودند و نتیجهٔ خوبی از آن تبعیض حاصل نشد.

اما او همچنان امیدوار است و نمی‌تواند از امید دست بکشد. در کتابش از طرح بازسازی محلهٔ ویران بابا عمرو رونمایی می‌کند. او با این طرح در مسابقهٔ طراحی زیستگاه‌های سازمان ملل متحد (UN-Habitat) شرکت کرد. طرح او «سازماندهی درختی» دارد: مغازه‌ها و فضاهای جمعی محور اصلی یا همان تنهٔ طرحند که آپارتمان‌ها و حیاط‌های خصوصی‌شان از آن منشعب شده‌اند و شاخه‌های طرح را تشکیل می‌دهند. لطافت و احساس تعلق به محله در این طرح کاملاً در تضاد با ایده‌های حکومت است که شامل برج‌های یکه و تک است. طبیعتاً مسئولان طرح او را رد کردند اما بازخوردهای مثبتی که او در شبکه‌های اجتماعی دریافت کرد، مشوق او بود.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2020/03/Marwa_Alsabouni_Sketch_2.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”4.2.2″ custom_margin=”0px||0px||false|false” custom_padding=”0px||0px||false|false” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”10px” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

مدل دوبی: طرح مقامات حکومتی برای بازسازی بابا عمرو.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

او هر از گاهی به حمص قدیم [بافت مرکزی و تاریخی شهر] سر می‌زند. «من و همسرم یک کتابفروشی در حمص باز کرده‌ایم.» او می‌گوید: «ما کتاب‌های انتشارات دانشگاه آکسفورد، کمبریج و وایلی را می‌فروشیم. کتاب‌فروشیمان کوچک است اما استقبال مردم حیرت‌انگیز بوده است. مردم توانایی مالی خرید کتاب را ندارد. کتاب‌ها بسیار گرانند و ارزش پول ما بسیار پایین آمده است. بااین‌حال آنها وارد کتاب‌فروشی می‌شوند و از ما تشکر می‌کنند. آنها می‌گویند: ‘دیگر وقت‌اش است که حمص چیزهایی شبیه به این داشته باشد.’ شما می‌فهمید که مردم چه‌قدر تشنهٔ آنند که به شعورشان احترام گذاشته شود.»

او در تاریک‌ترین روزها بر این باور بود که بالأخره روزی همه چیز بهتر خواهد شد و هنوز هم بر این باور است. «من امید دارم که روزی صدایم شنیده می‌شود.» تاکسی‌ای با صدای بلند از بیرون موافقتش را با او اعلام می‌کند.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

توضیحات:

1- Starchitects

2- Jingdezhen Imperial Kiln Museum

3- Yang Liping Performing Arts Center

4- Dali Museum of Contemporary Art

5- Shou County Culture and Arts Center

6- Shijingshan Cultural Center

7- Digital Beijing

8- Blur Hotel in Beijing

9- OCT Design Museum in Shenzhen

10- La Tourette

11- Ronchamp

12- hutong

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”4.2.2″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

منبع: The Guardian

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”off|off|off” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_divider color=”#000000″ _builder_version=”4.2.2″][/et_pb_divider][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
جنیفر سیگل گفتگوی کامل

جنیفر سیگل: فکر نمی‌کنم چون زن هستم پس کار من متفاوت است

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”3.0.87″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ سپیده صباغ (ورنال)” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”3.16″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]جنیفر سیگل نخستین زن آمریکایی که برنده جایزهٔ آرک‌ویژن [1] در سال 2016 شده است، امیدوار است مفهوم خانه را در قرن بیست و یکم دوباره از نو تعریف کند. دفتر کار او در لس آنجلس، «دفتر طراحی سیار» [2] نام دارد که در آن خانه‌های متحرک پیش‌ساخته با هدف ترویج پایداری، تغییرپذیری و انعطاف‌پذیری در محیط زیست طراحی می‌شود. در این مصاحبه ویرایش شده با مجله متروپلیس، جنیفر سیگل توضیح می‌دهد با وجود این که خانه‌های سیار، ننگِ فقر و تغییرناپذیری را به دوش می‌کشند، او چگونه با کارش تلاش می‌کند معنا و مفهوم خانه سیار و نقش آن را در جوامع امروزی که روز به روز شهری‌تر می‌شوند، بازبینی کند.

 

در این حرفه که همچنان عمدتا تحت سلطه مردان است به عنوان یک با چه چالش هایی رو به رو می‌شوید؟ به نظر شما حرفه معماری نیاز به چه تغییراتی دارد تا زنان را ترغیب کند در این حرفه بمانند؟

این سوال بسیار خوبی است. این سوالی است که به تازگی به دلایل بسیار زیادی مطرح شده است. یکی از این دلایل، مرگ زاها حدید یکی از برجسته‌ترین زنان در عرصه معماری است. دلیل دیگری که این بحث‌ها را به وجود آورده حضور هیلاری کلینتون در این انتخابات بزرگ است. بنابراین برای من موقع بسیار مناسبی است که این جایزه را دریافت کنم چون من طرفدار پر و پاقرص زنان در این حرفه هستم. و من هم این جایزه را به عنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ می‌بینم. من حاصل دسترنج تمام زحمات زنانی را می‌برم که پیش از من آمده‌اند. علاوه بر این من نماینده زنانی هستم که پشت سرم قرار گرفته‌اند. هنوز در حرفه معماری نابرابری وجود دارد که علت بسیاری از آنها وضعیت سیاسی و اقتصادی است. اغلب افراد تصمیم‌گیرنده در مورد استخدام نیروها و سرمایه هنگفتی که صرف پروژه‌ها می‌شود مردان هستند. تا زمانی که اعتماد وجود نداشته باشد و تا زمانی که زنان دیگری نسل بعدی را راه نیندازند، این چرخه عوض نمی‌شود. این چیزی است که من مدام دارم تجربه می‌کنم.

 

پس شما فکر می‌کنید که داشتن زنان برجسته‌ای مانند زها حدید اهمیت دارد؟ آیا مهم است که سرمشق‌هایی در این حرفه داشته باشیم؟

صد در صد فکر می‌کنم که داشتن الگو بسیار اهمیت دارد. به نظر من شما باید کسی را جلوی روی خود ببینید که می‌خواهید شبیه او باشید و یا حتی بهتر از او. اما آن فرد باید کسی باشد که بتوانید با او ارتباط برقرار کنید. به همین دلیل است که زها حدید چنین شخصیت مهمی بود، و  البته زنان دیگری هم مثل او هستند. اما زها به طور خاص به دلیل اینکه با کارهایش بسیاری از محدودیت‌ها را شکست و در ساخت و ساز هم خیلی پرکار بود و به تبع در حرفه معماری بسیار شناخته شده است.

 

آیا او (زها حدید) برای شما یک الگو بوده است؟

او برای من یک الگو بود. و من فکر می‌کنم وقتی شما آدمی را می‌بینید مثل خودتان که صدای خود را به گوش بقیه می‌رساند و برای تغییر می‌جنگد، این به شما اطمینان بیشتری در جایگاه خودتان می‌بخشد. زنانی هستند که قبلا استاد من بوده‌اند و از من حمایت کرده‌اند و به من کار داده‌اند. و من هم همین کار را برای زنان نسل بعد انجام می‌دهم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Jennifer-Siegal.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]به نظرتان زن بودن شما را ملزم به عمل کردن خارج از چارچوب کرده، یا انگیزه‌ای در این باره به شما داده است؟

من نمی‌دانم این موضوع ربطی به جنسیت زنانه من دارد یا نه، فکر می‌کنم فراتر از شخص من باشد. لزوما دلیلش را زن بودن نمی‌دانم. من لزوماً بر اساس جنسیتی که دارم این چنین نیستم. داخل پرانتز بگویم، من مصاحبه‌های زیادی را می‌بینم که با زنان فیلمساز و تهیه‌کننده انجام شده. موضوع اکثر این گفتگوها این است که «زن بودن در این حرفه چه حسی دارد»، امکان ندارد چنین سوالی از یک مرد پرسیده شود که «مرد بودن در این حرفه حسی دارد؟» و بعد نیمی از مصاحبه هم به جای صحبت کردن در مورد فیلم صرف این مساله می‌شود. عیبی ندارد که این مصاحبه اینطور شروع شود اما این یکی از هزاران موضوع است.

معماری یک حرفه بسیار پیچیده است. یک کار گروهی که نیاز به مقدار وسیعی سازماندهی و رهبری کردن دارد تا بتوان آن هدفی که در هر پروژه‌ای در سر می‌پرورانیم محقق شود. بنابراین لزوما فکر نمی‌کنم چون یک زن هستم پس کار من متفاوت است، تنها احساس من این است که در زندگی کارهای اضافه‌‌ای خارج از شغلم انجام می‌دهم، مثلا من همزمان یک مادر، یک معلم، یک دوست و یک همکار هستم. من مثل هر فرد همه‌فن‌حریف دیگری می‌توانم جنبه‌های بسیاری از زندگی‌ام را به طور همزمان مدیریت کنم. و به نظر من این توانایی چند کاره بودن، چیزی است که همچنان ما زن‌ها در آن می‌درخشیم.

 

هرچند تاثیر مقابل این موضوع به نظر من است که مردم معتقدند صرفا به خاطر یک معمار غیر مرد و سفید پوست بودن می‌توان انواع مختلف طراحی‌ها را تجربه کرد. نه این که زن بودن باعث شود جور خاصی طراحی کنید، اما اگر دیدگاه متفاوتی دارید می‌توانید {مرزهای} گفتگوی طراحانه را وسعت ببخشید شاید چون افق دید طراحانه‌ گسترده‌تری دارید.

بله، متوجهم. در پایان دوران تحصیل من در  دانشگاه سای‌آرک [3] یک نقطه عطف بسیار مهم وجود داشت. فرانک گری در هیئت داوران بود. معماری كه آثارش را به‌شدت تحسین می‌کنم و حتی فکر می‌کنم کارهایش در ۷۵ سال اخیر مهمترين آثار معماری ساخته شده در لس آنجلس به حساب می‌آیند. اما به خاطر دارم او به من گفت «مشکل نسل شما این است که هیچ کس علاقه‌ای به ساخت بنای یادبود ندارد.» و این یک جمله بسیار عمیقی برای من بود چون من واقعا هیچ علاقه‌ای به درست کردن بنای یادبود ندارم. تمرکز اصلی کار من حتی وقتی دانشجوی ارشد بودم بر روی اندیشه‌های مربوط به سازه‌های موقت یا فضاهای کوچکتر و فشرده‌تر و چیزهای متحرک بود. و به یاد دارم که تصور می‌کردم کار من و یا کاری که امیدوار بودم در آینده تبدیل به شغلم بشود هیچ ربطی به ساختن آسمان‌خراش‌ها ندارد. شاید این چیزی بود که من را متمایز می‌کرد؟

 

پس در واقع ما داشتیم بحث معمار زن بودن را عوض می‌کردیم!

بحث کردن در این مورد از نظر من اشکالی ندارد. فقط حس می‌کنم قبلا زیادی درباره آن صحبت کرده‌ام.

 

به نظرم این خاصیت جایزه هم هست.

اتفاقا همین است که این جایزه را شگفت‌انگیز می‌کند چون هیچ جایزه‌ای مانند آن وجود ندارد که زنان این حرفه را به رسمیت بشناسد. بنابراین این به رسمیت شناختن و بالا بردن مقام زنان، از بلندنظری شرکت (آرک‌ویژن) است. تا جایی که دیده ام این تنها جایی است که این کار را کرده.

 

برگردیم به مبحث کارهای معماری شما. معمولا خانه‌های پیش‌ساخته نمادی از قشر کم‌درآمد شناخته می‌شوند. بنابراین آیا پیش ساخته بودن «خانه سیار قرن 21» روشی برای عوض کردن این پیش‌داوری است؟ چگونه؟

بله. من فکر می‌کنم {این دیدگاه} را عوض می‌کند. در بیشتر عمر حرفه‌ای‌ام به موضوع زندگی دسته‌جمعی علاقه‌مند بودم. و به نظرم تریلرپارک‌ [4] نمونه آمریکایی فوق‌العاده‌ای از این نوع محیط است. نویسنده فوق‌العاده‌ای هست به اسم ج.ب جکسون که درباره تریلر آمریکایی نوشته و به دلایل مختلف آن را تحسین کرده است. برای بسیاری از افراد این اولین و تنها خانه‌ای است که می‌توانند از آن خود داشته باشند. علاوه بر این، این تریلرها به خاطر باغچه‌های مشترک و همسایه بودن نوعی حس همدلی با اجتماع به وجود می‌آورد که شاید یک بلوک بزرگ آپارتمان چنین چیزی را نداشته باشد. مردم کاملا از این که چه کسی در همسایگی آن ها زندگی می‌کند، آگاهی دارند، و به آن ها سلام می‌کنند. بسیاری از افراد مسن هم در تریلر پارک زندگی می‌کنند چون این تنها چیزی است که از عهده هزینه‌هایش بر می‌آیند ولی در عین حال به دلیل شباهتش با یک خانواده برای این قشر جذابیت دارد.

من اغلب به تریلرپارک به عنوان یک محیط عالی برای دانشجویان یک دانشگاه نگاه می‌کنم.

اگر هر دانشجو توانایی خریدن تریلر پارک را داشت، و در حین جابجا شدن آن را بفروشد یا با خود ببرد، می‌توانست در طول چهار یا شش سالی که مشغول تحصیل است، مقدار قابل توجهی پول پس‌انداز کند. هنگامی که شروع به کار کردم و به خانه‌ها و کلاس‌های ساخته‌شده نگاه می‌کردم، متوجه شدم که عناصر سازه‌ای که این ساختمان‌ها را تشکیل داده بسیار خیره‌کننده است. اما مصالح و نحوه پرداخت کار در فضای داخلی و نمای خارجی باعث شده بود به خانه‌های قشر بسیار کم درآمد شبیه شود. به همین علت است که از بسیاری جهات فکر می‌کنیم تریلرها ارزان‌قیمت هستند.

کار من درباره مصالح و همچنین فضا بوده‌است – مثلا بزرگتر کردن پنجره‌ها یا افزایش ارتباط بین فضای درونی و بیرونی و انتخاب انواع مختلف حجم‌ها. بنابراین من لزوما تغییری در سازه (ساختمان) نداده‌ام بلکه فقط در مورد استفاده از مصالح بازنگری کردم. چارچوب اصلی را ساختار را بازنگری نکردم، به نظرم این شالوده اصلی کار من بوده است.

 

پس می‌گویید انتخاب مصالح نقش عمده‌ای در تغییر دادن این بار منفی ایفا می‌کند؟ چون تا حدی یک قضاوت منفی حول این موضوع شکل گرفته شده، درست است؟

دقیقا. در دهه 1950 یک جنبشی با هدف مطالعه نمونه‌های مسکونی در لس آنجلس راه افتاد. یک مجله‌ای بود به اسم هنر و معماری که سردبیرش جان انتنزا بود. این مجله دنبال یک سری معمار می‌رفت که همگی به {معماری} پیش‌ساخته فکر می‌کردند. بعد این قضیه از هم پاشید تا زمانی که مجله دوِل [5] دوباره آن را در اولین شماره‌هایش مطرح کرد. آنها هم درباره سازه‌های مشابهی صحبت می‌کردند فقط اسم آن را عوض کرده بودند طوری که عامه‌پسندتر باشد. بسیاری از مردم از جمله من از خیلی پیش‌تر درگیر این بحث‌ها بودیم اما {این مجله} آن را به جریان اصلی تبدیل کرد. من معتقدم الان درک بهتری از مفهوم خانه‌سازی به شیوه پیش‌ساخته وجود دارد و بیشتر شناخته شده‌است.

 

ساز‌ه‌های سیار شما خارج از حوزه معماری چطور تا حالا دریافت شده‌اند؟ واکنش کاربران چگونه است؟ آیا معمولا آنها از این خانه‌ها به عنوان خانه‌های دائمی استفاده می‌کنند یا خانه‌های تعطیلات؟

پاسخ این سوال دو بخش دارد. یکی اینکه دسته‌بندی‌های مختلفی از خانه‌های پیش‌ساخته وجود دارد. بعضی‌ از آنها در کارخانه به شکل سیستم‌های مدولار ساخته می‌شوند. بسته به اینکه چطور طراحی کنم تعداد مدول‌ها هر چیزی می‌تواند باشد. سپس این‌ها به سایت انتقال داده می‌شود و معمولا اینجا بیشتر از اینکه موضوعِ نقل مکان به محل بعدی در میان باشد، نحوه تحویل و اجرا مهم است. در نتیجه این سازه‌ها احتمال اینکه بطور دائم در سایت قرار داشته باشند بیشتر است.

به جز این، من کار بازسازی تریلر کامیون‌ها یا خانه‌های قدیمی پیش‌ساخته هم انجام داده‌ام و از آن سازه‌ها به عنوان کلاس درس استفاده شده اما همچنان در حال نقل مکان هستند.  یک خط تولید کوچک هم برای اتاق بازی بچه به صورت پیش‌ساخته راه انداخته‌ام که از صنعت هوافضا الهام گرفته شده. در هوافضا به این سیستم یو ال دی می‌گویند. من آن را با پوسته‌ای جدید برای کودکان طراحی کرده‌ام که قابل حرکت است.

و به تازگی قراردادی امضا کرده‌ام برای شروع پر‌وژه جدیدی برای ساختن اولین خانه کاملا خودکفا در دنیا، یک خانه مجلل. این خانه کاملا از شبکه اصلی برق شهری جدا خواهد بود و کاملا تامین انرژی توسط خود آن خانه انجام خواهد شد. من در این پروژه، مدیر ارشد طراحی خواهم بود. این شرکت وایلدرنست [6]  نام دارد. بنابراین ما باید در پاییز 2016 اولین نمونه این طرح را عرضه کنیم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Mobile-ECO-LAB.-A-donated-cargo-truck-trailer-turned-mobile-classroom.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]رندری از این طرح دارید؟

نه هنوز، من واقعا همین دیروز این کار را شروع کرده‌ام. این شرکت در طی چهار سال گذشته در حال تحقیق روی فناوری‌های مختلف بودند. چیزهایی هست که در دو سال گذشته اصلا در بازار وجود نداشت، مثل سیستم‌های تصفیه آب یا سیستم‌های الکتریکی. این پروژه به درد کسی می‌خورد که مثلا مالک جزیره‌ای در یک جایی است و نمی‌خواهد با ساختن زیرساخت آسیبی به محیط زیست بزند. اما در نهایت هدف ما در سال‌های بعدی این است این سیستم به گرانترین شیوه ممکن توسعه یابد اما بعد بتوان مدل‌‌های ارزانتری هم ارائه کرد که از آن بشود به عنوان خانه‌های پناهندگان یا خانه‌های قابل جابجایی استفاده کرد. مانند یک مدل تسلا که در یک عالی‌ترین و گران‌ترین سطح توسعه یافته می‌شود و سپس وقتی هدف اصلی محقق شد نسخه‌های مقرون به صرفه‌تر تولید می‌شود.

 

آیا مقرون به صرفه بودن بخش اصلی هدف شما به عنوان یک طراح است؟

بله، من همیشه به این موضوع علاقه‌مند بوده‌ام. آن هم بیشتر به خاطر کمبود بودجه برای پروژه‌های خودم که دوست داشتم کار کنم اما لزوما سرمایه لازم یا حامی مالی نداشتم. به همین دلیل از مصالحی که پیدا می‌کنم استفاده می‌کنم یا با دانشجویان کار می‌کنم یا کارفرمای شخصی پیدا می‌کنم که نیاز به چیزی دارد و می‌تواند برای آن پول خوبی بدهد. فکر می‌کنم این نوعی طرز فکر در زمینه صرفه‌جویی است که شما را وادار به ساختن با کمترین چیزها می‌کند، بنابراین شما مجبور می‌شوید مبتکر باشید.

 

می‌خواستم بپرسم چه جامعه آماری‌ای را نشانه گرفته‌اید. هر چند اینطور که پیداست، طیف گسترده‌ای را در نظر دارید.

بله، من فکر می‌کنم فعلا جامعه آماری مورد نظر من آدم‌های بین ۲۲ تا ۳۷ ساله هستند، کسانی که قرار است ساختمان‌ها را به شیوه جدیدی استفاده کنند. ساختمان‌هایی که بیشتر به بدن ما واکنش نشان می‌دهند و هوشمند عمل می‌کنند. به همین منظور من فکر می‌کنم که نسل جدید، این اصطلاح «وسعتِ فضای فشرده» را بهتر درک کنند. شما در فضایی کوچکتر زندگی می‌کنید. همچنان درکی از فضای بزرگ خارج از خانه دارید اما با وسایل کمتر و بهم‌ریختگی‌ کمتر زندگی می‌کنید. این موضوع احتمالا برای آدم‌هایی که انبوهی از مبلمان و اشیای مختلف را دور خود جمع نکرده‌اند بیشتر معنی پیدا می‌کند.  و هم چنان حس می کنید که در فضایی بزرگ در خارج از منزل هستید، ولی تمامی این ها را با مواد و بهم ریختگی های کم تری ساخته اید. به طوری که ممکن است حس بیشتری به مردمی که مبلمان  و وسایل بیشتری را جمع آوری نکرده اند، منتقل کند.

 

آیا شما خود را هم‌مسیر جنبش «خانه کوچک» می‌دانید؟ آیا فکر می‌کنید فلسفه مشترکی دارید؟

هم بله و هم نه. من مدت‌هاست دارم این نوع  کار را انجام می‌دهم و این واقعیت که در حال حاضر یک جنبشی برای خانه‌های کوچک وجود دارد جالب است. این قطعا یک عکس‌العمل به اقتصاد مشترک است، چیزی که دارد به وسیله اوبر [7] و ایربی‌ان‌بی [8] اتفاق می‌افتد. آنها ‌آدم‌هایی هستند که به نوعی خودشان کارهایشان را انجام می‌دهند، و مسلما نمی‌خواهند یک معمار را استخدام کنند. ولی من این ایده فضای عمومی در مقابل فضای خصوصی و مالکیت زمین را درک می‌کنم. من بسیار کنجکاوم که چگونه می‌شود مشکلات منطقه‌بندی شهری در زمینه فضای خصوصی و عمومی را بازنگری کرد و شهرها چطور می‌توانند از فضاهای عمومی استفاده بهتری داشته باشند. این موضوع به انواع مسائل مربوط به بی‌خانمان ها و سازه‌های موقت می‌پردازد. به نظرم این تفکر که ما ریشه در یک مکان داریم و اجداد ما در آن جا بزرگ شده‌اند و مرده‌اند و ما هم باید در همان جا بمانیم و سنت را حفظ کنیم دیگر در جامعه آمریکایی کارایی ندارد. و فکر می‌کنم بناهای ما باید بسیار بیشتر پذیرای سبک زندگی امروزه ما باشند.

 

جالب است، چون وقتی من به خانه‌های سیار فکر می‌کنم، آن را در یک زمینه روستایی تصور می‌کنم که از جایی به جایی دیگر منتقل می‌شود. اما این بسیار منطقی است که این خانه‌ها بخشی از بافت شهری باشند، مخصوصا وقتی شهرها به سرعت در حال تغییرند و فضا وجود دارد و بعد پر می‌شود و سپس جابجا می‌شود. خیلی جالب است که به آن به عنوان روشی امکان‌پذیر برای خانه‌سازی شهری نگاه کنیم.

درست است، و نمونه‌های فوق‌العاده‌ای از آرشیگرام [9] در دهه 1960 تا اوایل 1970 وجود دارد. بحث آنها «شهرهای پلاگین» (متصل به یکدیگر) بود. در همان زمان یک گروه ژاپنی به نام متابولیست‌ها هم بودند. آن تفکر برای چند دهه رواج داشت.

جالب است که تمام این انرژی‌های مختلف در این برهه زمانی با هم یکی شده‌اند، از لحاظ اینکه چه کسی تصمیم‌گیرنده است، از نظر سیاسی کجا قرار داریم، زمین‌های عمومی و خصوصی چگونه تقسیم می‌شوند، چه کسانی مالیات پرداخت می‌کنند، چه کسانی مالیات نمی‌دهند. یک دلیل دیگر هم به نظرم به نابودی حومه‌های شهر برمی‌گردد، اینکه مردم دارند به شهرها برمی‌گردند.

من به تازگی ساخت خانه‌ام را در ساحل ونیز تمام کرده‌ام. طرح من یک بخش الحاقی مدولار به خانه‌ام است چون من خیلی دوست دارم قضیه تراکم را در شهری مثل لس آنجلس به مردم نشان بدهم. ما می‌توانیم از یک طبقه بیشتر بسازیم و این کار به وسیله سیستم مدولار بسیار راحت انجام می‌شود و در یک روز قابل ساخت است. به نظرم اینطوری می‌توانم فضایی ایجاد کنم که بتوانم در ایربی‌ان‌بی آن را اجاره بدهم یا خانواده‌ام و دوستانم آنجا اقامت داشته باشند. امروزه من می‌توانم خانه‌بام را به آسانی گسترش بدهم و این قضیه هم بسیار مربوط به قوانین شهری و پیشنهادات است. بنابراین هر چه بیشتر مجاز به انجام اینجور کارها باشیم، شهرهای ما بهتر می‌شوند. هر چه بیشتر مجاز به انجام این کارها باشیم، فکر می‌کنم شهرهای ما بهتر می‌شوند.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Delivery-of-OMD’s-Prefab-ShowHouse.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]شما گفته‌اید که «چرخ‌ها بخش مهمی از رویکرد طراحانه او ام دی است‌، بررسی روش‌هایی که هر محیط شهری را قابل استفاده‌تر و پویاتر می‌کند، اگر بتوان آن را از مکانی به مکانی دیگر منتقل کرد. از نظر من قابلیت حرکت به معنای از بین بردن هر چیزی که وجود دارد نیست بلکه شامل افزودن به زیرساخت‌ها به شکل سازگار با محیط زیست هم می‌شود. یک روش هوشمندانه برای سکنی گزیدن و کم‌وزن روی زمین.» این یک تضاد جالب نسبت به تفکرات تاریخی پیدایش شهر است که به نظر می‌رسد اساسا بر مبنای درجه‌ای از ثبات و ماندگاری شکل گرفته، حداقل در مورد سازه‌هایی که یک فضای شهری را به وجود می‌آوردند. از چه جنبه‌هایی خانه سیار می‌تواند بخشی از تجربه شهری در بستر آمریکا باشد؟

این موضوع به آن سوال در مورد زیر ساخت‌ها و توانایی متصل شدن و یا جدا شدن از آن بر می‌گردد. گمان می‌کنم آنچه که در بیست سال گذشته در تکنولوژی رخ داده  افسار گسیختگی ابزارهای ارتباطی است. می‌دانید که امروزه اینترنت بی‌سیم در هر جایی قابل دسترسی است، در حالی که چنین چیزی بیست سال پیش وجود نداشت. رویای من است است که ساختمان‌های ما {از نظر تکنولوژی} در آن سطح قرار داشته باشند. این یکی از دلایلی است که من به گروه وایلدرنست پیوستم تا به یک سری راه‌حل برای ساخت خانه‌ها و سازه‌های هوشمند برسم. چون من می‌توانم جایی را تصور کنم که تعداد زیادی پارکینگ توسعه‌نیافته وجود دارد که جزو بلا استفاده‌ترین سازه‌ها در طی بازه زمانی ۲۴ ساعته به شمار می‌آیند و در عین حال سراسر کشور فراوان‌اند. چرا نمی‌توانیم از اینها در شب استفاده کنیم، مثلا به عنوان جایی که مردم خانه‌هایشان را {به سیستم} وصل کنند و بعد از آنها شیفت دیگری از آدم‌ها وارد شوند. در این صورت چندکاره بودن یا به عبارت دیگر محو شدن عناصر برنامه‌ای ساختمان‌ها اتفاق خواهد افتاد.

از سوی دیگر اصلا به این شیوه معتقد نیستم که با بولدوزر هر چیزی را که قبلا ساخته شده صاف کنیم. به نظر من فضاهای باقی مانده بسیاری وجود دارد که هنوز آن‌ها را حل و فصل نکرده‌ایم. در تک تک محله‌های لس آنجلس کوچه های پشتی‌ای وجود دارد که واقعا چیز خاصی به شهروندان شهر ارائه نمی‌کند و از این فضاها به راحتی می‌توان به عنوان مکان‌هایی برای استقرار واحد‌های ساختمانی مستقل از برق شهری استفاده کرد. بنابراین موضوع این نیست که ما فضای کافی نداریم یا منابعی در اختیارمان نیست، بلکه صرفا در نوع نگرشمان نسبت به استفاده بسیاری از فضاهای شهری تجدید نظر نکرده‌ایم.

ببینید رستوران‌ها چطور متحول شده‌اند. ماشین‌های سیار فروش غذا دیگر یک چیز عادی شده است. تبدیل شده به یک تجربه‌ لذیذ خیابانی. و اینجور سازه‌ها برپا می‌شوند و جابجا می‌شوند و بعد در شب پارک می‌شوند. چنین چیزی رویکرد دموکراتیک‌تری به غذا خوردن به وجود می‌آورد. فکر می‌کنم خرده‌فروشی‌های سیار هم دارد پا می‌گیرد. سال ۲۰۰۰ یک پرژوه‌ای انجام دادم به اسم آی‌موبایل [10] که مربوط می‌شد به چیزی که شرکت اپل می‌توانست انجام بدهد مثل ساختن فروشگاه‌های سیار. شهرها بیشتر در حال متراکم شدن است، اما نیاز به انتخاب هنوز وجود دارد و مردم می‌خواهند که چیزها به سمت آنها بیایند. سوار ماشین شخصی شدن و رفتن به یک مال در یک جایی مسخره است. این طرز تفکر به نظرم نیاز به بازنگری دارد.

 

می‌خواهم از شما درباره خود خانه‌ها بپرسم، آیا هرکدام به نحوی طراحی شده که مناسب هر محیطی باشد؟

فکر نمی‌کنم هر چیزی در هر جایی کارکرد داشته باشد. طبیعتا وضعیت آب و هوایی وخیم هم داریم. تمرکز من روی لس آنجلس بوده که یک آب و هوای نسبتا معتدل دارد. این سوال خیلی از من پرسیده می‌شود، مخصوصا وقتی وسط یک محیط سرد و برفی دارم سخنرانی می‌کنم. اما این بیشتر مربوط به شیب سقف و ضخامت دیوار و تمام آن عناصری است که بسته به جای قرارگیری آن سازه می‌تواند تنظیم و تعویض شود. یک پروژه‌ای دارم که آن را به عنوان نمونه اولیه و نمایشی در لس آنجلس انجام دادم. بعد کسی آن را خواست و به جوشا تری [11] برد که اقلیم بسیار متفاوتی دارد با شرایط آب و هوایی بسیار سخت‌تر. و این بنا در آن مکان به خاطر چند ایده مختلف، خوب دوام آورده‌است – یک سقف شیبدار پیوسته با نورگیر سقفی در بالاترین نقطه که باعث جریان هوا می‌شود.

من همچنان به حوزه پایداری از جنبه جایگذاری در و پنجره در مکان‌های درست در ساختمان‌ها علاقه‌مندم. اما از طرف دیگر معنی پایداری به شکل ساخته شده برایم اهمیت دارد. ما چطور سبک‌تر روی زمین زندگی کنیم؟ به همین دلیل هم کوچکتر و موقت ساختن منطقی‌تر به نظر می‌رسد تا جایی که ردی از زباله پشت سرمان به جای نگذاریم.

ساختمان‌هایی که در کارخانه ساخته می‌شوند مصالح کمتری به هدر می‌دهند. دقیق‌تر ساخته می‌شوند و در زمان کمتر و در نتیجه سرمایه کمتری در این ساختمان‌ها مصرف می‌شود و تحویل بنا هم بسیار سریع‌تر است. مثلا خانه من در ساحل ونیز در کمتر از یک روز به کمک جرثقیل نصب شد. بنابراین تاثیر مخرب کمتری روی محله و محیط زیست می‌گذارد.

من نوعی رویکرد جهانی نسبت به قابلیت جابجایی دارم. به چرخ‌های باربری و سیستم‌های ساخته شده در کارخانه و تبدیل چیزهای قدیمی به چیزهای جدید علاقه‌مندم. واقعا همه چیز مربوط به مصالح می‌شود. در نهایت من دوست دارم مصالح مرغوب را با سازه‌های نامرغوب پیوند بزنم.

من یک جورهایی احساس می‌کنم اندیشه‌های متفکران فوتوریست دهه ۶۰ و ۷۰ را به کار گرفته‌ام. حتی اگر برگردیم به فوتوریست‌های ایتالیایی در اوایل قرن بیستم، آنها هم به شیوه نو و مبتکرانه‌ای در مورد قابلیت جابجایی حرف می‌زدند. اما واقعا الان است که مردم به خاطر تکنولوژی‌های سیار دارند کم کم به این فکر می‌افتند که ساختمان‌ها می‌تواند متفاوت از قبل باشد. ساختمان‌ها دیگر لازم نیست با سنگ مستحکم شوند. جامعه به طور خارق‌العاده‌ای متحول شده و اعتقاد من این است که ساختمان‌ها هم لازم است پاسخگوی نیازهای انسانی باشد و نه برعکس. ما نباید در یک مکان گیر کنیم صرفا چون بناهای ما بسیار سنگین‌اند.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Taliesin-Mod.Fab_.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/10/Venice-SwellHouse.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]توضیحات:

1- arcVision

2- Office of Mobile Design – OMD

3- SCI-Arc

4- trailer park – توضیح مترجم: محلی است برای توقف خانه‌های سیار.

5- Dwell

6- Wildernest

7- Uber

8- Airbnb

9- Archigram

10- iMobile

11- Joshua Tree
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]منبع: METROPOLIS Magazine
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
فرشید موسوی گفتگوی کامل

فرشید موسوی: حتی اگر پروژه‌تان کوچک است، ایدهٔ شما باید بزرگ باشد

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”3.0.87″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ نیلوفر بردبار” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”3.16″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]فرشید موسوی هر روز راس ساعت 9 در دفترش در خیابان فنچرچ [1] حاضر می‌شود. او از سال 1979 –به جز مدتی کوتاه- در لندن زندگی کرده است و هنوز این شهر را از غذا گرفته تا مد، «پر از الهام» می‌یابد. موسوی تاثیرگذار است؛ همینقدر کافی است گفته شود که او از وقتی که آموزش خود را به پایان رسانید هدایت‌گر دفتر معماری خود بود. وی همچنین دارندهٔ نشان امپراتوری بریتانیا [2] و نیز عضو آکادمی سلطنتی هنر [3] است. وی مدارکی از یو سی اِل [4]، داندی [5] و هاروارد [6] دارد؛ سه کتاب نوشته است و به جز اینها در سراسر دنیا بناهایی طراحی کرده است. در حال حاضر وی مشغول توسعهٔ دو مجموعه مهم شهری (یک ساختمان اداری در شهر لندن و یک واحد مسکونی در پاریس) است و با این حال هنوز سرچشمهٔ آرامش است. در این مصاحبه او درباره تکامل فعالیت‌های حرفه‌ای خود و این که چگونه با سیاست درآمیخته شده است، پروژه‌هایی که برایش شادی به ارمغان آورده‌اند و این که چگونه می توانیم خانه‌هایی برای آیندهٔ بهتر بسازیم می‌گوید.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/Harrods-Toys-Department.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]همه این‌ها برای شما از چه زمانی شروع شد؟ چه زمانی تصمیم گرفتید به رشتهٔ معماری وارد شوید؟

معماری همیشه یکی از موضوعاتی بود که در ذهن من می‌گذشت و فکر می‌کنم تنها از راه تحصیل آن در طول سال‌ها بود که علاقه من به معماری به اندازه ای که حالا هست، رسید. من خودم را بسیار خوش‌شانس می دانم که هر روز از کارم لذت می برم؛ چیزی که به نظرم بسیار مهم است. بعد از کسب مدرکم در لندن، برای مدارک بالاتر به امریکا رفتم؛ سپس با هدف کار نزد «رم کولهاس» به هلند رفتم. بعد به انگلستان -اینجا درلندن- برگشتم تا دفتر خودم را راه اندازی و تدریس در آرکیتکچرال اسوسییشن [7] را آغاز کنم. و این جا، جایی بود که {همه‌چیز} شروع شد.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/Yokohama-International-Port-Terminal.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]آیا همیشه می‌دانستید که می‌خواهید دفتر طراحی خودتان را داشته باشید؟

راستش این سوال قبلاً از من پرسیده نشده بود. من فکر می‌کنم که از ابتدا می‌دانستم. نمی‌دانم چرا؛ به یقین معماری رشته‌ای مبتنی بر همکاری است. شاید انجام دادن آن به روشی است که آموخته‌ایم. من فکر می‌کنم تاریخ معماری درخلال تاریخ سبک‌ها و یا تاریخ معماران آموخته شده است. زمان زیادی را به تماشای کار معماران دیگر پرداختم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/Farshid-Moussavi.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]آیا تا به حال تاریخ معماری را –که بسیار مرد محور است- زیر سوال برده‌اید؟ آیا با در نظر گرفتن مردم طراحی می‌کنید؟

هنگامی که من کاملا غرق مطالعهٔ تاریخ معماری بودم، برایم پیش نیامد که فکر کنم که این یک تفکر مرد محور است؛ بیشتر به خود کار توجه می‌کردم نه معماران آن. من همیشه فکر می‌کردم که بله، ما به معماران خوبی نیاز داریم اما پیش از آن به بناهای خوب نیاز داریم. هنگامی که معمار می‌میرد، این بنای اوست که می‌ماند. بعدها به علل مختلف متونی از این افراد را مطالعه کردم که بعضی مواقع بسیار شوکه‌کننده بودند.

آیا چیزی هست که حالا بیشتر به آن فکر کنید؟

البته، حالا {با توجه به تجربه و دانشم} به جایی رسیده‌ام که اهمیت و تاثیر «مدولار من» [8] که بر اساس تفکر انسان ایده‌آل شکل گرفته است برایم قابل درک‌تر است. با توجه به تاریخ معماری، احساس می کنم مهم است بدانیم که چه چیزی باید تکرار شود و چه چیزهایی نباید. و «مدولار من» نباید تکرار شود.

با نگاهی به زندگی حرفه‌ای خود تا کنون، پروژه‌هایی که به فعالیت شما شکل داده‌اند کدام هستند؟

من فکر می‌کنم تا امروز، مهم‌ترین آنها همان پروژه اول، ترمینال بین المللی مسافربری یوکاهاما [9] بود. بسیار دشوار می‌توانم نظیری برای آن به لحاظ تاثیر {بر کار خود} بیابم. این بنا ساختمان حمل و نقل عظیمی با مساحت 48000 متر مربع در ژاپن است. ما آن را از طریق برنده شدن در مسابقه‌ای بین‌المللی به دست آوردیم و مقیاس آن بسیار عظیم بود. ما تصمیم گرفتیم  که آن را با استفاده از فولاد، تقریبا به شکل کشتی بسازیم؛ در حقیقت هدفمان خیلی دور بود و ما شروع کردیم. نظیر آن پومپیدو در پاریس و خانه اپرا در سیدنی در گذشته بوده‌اند که هر دو توسط معماران بسیار جوان اجرا شده‌اند. ما ناگهان خود را بخشی از آن تاریخ یافتیم. فکر می‌کنم که این برجسته‌ترین است ولی من به هر پروژه به مثابه موفقیتی که فعالیت شما را شکل می‌دهد نگاه می‌کنم. هر یک با مسائلی مواجه هستند و زمانی که آنها را می‌سازید، مانند معجزه‌های کوچکی به نظر می‌رسند. چیزهای مختلفی از هر پروژه می‌آموزید و حسی از رضایت واقعی هنگامی که با موفقیت به اتمام می‌رسند، به شما دست می‌دهد.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/Victoria-Beckham-flagship.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]فروشگاه مرکزی ویکتوریا بکام [10] که در سال 2014 میلادی تکمیل شد از جمله پروژه‌های برجستهٔ شماست که کاملا از پروژه اول‌تان متفاوت، اما بسیار موفق است.

همه پروژه‌های ما منحصر به فرد هستند زیرا روش کار ما آزاد و مشارکتی است. به‌جای استفاده از راه‌حل‌های ثابت و استاندارد، ما برای ساخت بناها به ساده‌ترین روش‌ها به‌صورت خلاقانه با کارفرمایان، پیمان‌کاران و تامین‌کنندگان کار می‌کنیم. بنابراین ما فروشگاهی در لندن را متفاوت با پایانهٔ عبوری در ژاپن طراحی می‌کنیم. ویکتوریا بکام به منزلهٔ یک برند تنها به صورت آنلاین مبادله می‌کرد. بنابراین این یک فرصت بود که به ارتباط آنها با مشتریان و این که مشتری‌ها چگونه می‌توانند با این برند در یک فضای فیزیکی مواجه شوند فکر کنیم. و در سطح بالاتر، این پروژه تقابل میان فروشگاه فیزیکی و فروشگاه آنلاین را زیر سوال می‌برد. این پروژه همکاری بسیار لذت بخشی بود.

به موانعی که زمان شروع پروژه جدید رو به روی شماست اشاره کردید. تعدادی از این چالش‌ها و این که چگونه با آن ها کنار می‌آیید را شرح دهید.

راه افتادن در زمینهٔ طراحی زمان زیادی می‌برد. با دانسته‌های خود شروع می‌کنید و تلاش می‌کنید با بررسی آن از زوایای مختلف اطلاعاتی کسب کنید. سرمایه گذاران، افرادی که احتمالا بسته به اینکه کار خصوصی یا عمومی است به پروژه سرمایه اهدا می‌کنند؛ ملاحظات تکنیکی و عملی، مقررات و صد البته سیاست‌هایی دخیل هستند. امروزه {شروع تا پایان} پروژه‌ها در حدود  4 تا 10 سال طول می‌کشد که پروژه‌های 4 ساله کوچک هستند. در طول پروژه دولت‌ها عوض می‌شوند، سیاست‌ها تغییر می کند و ممکن است آسیب‌هایی به بازار جهانی وارد شود؛ اگر پروژه خصوصی باشد، ممکن است صاحب آن کسی باشد که بخواهد آن را پیش‌فروش کند که در نهایت می‌تواند منجر به تاخیر در اتمام پروژه شود؛ در واقعیت کل پروژه می‌تواند به هر کدام از این دلایل متوقف شود. اگر پروژه عمومی با سرمایه‌گذاری شخصی باشد، نیاز است که سرمایه‌گذار سود کند و اهداکنندگان ممکن است ناپدید شوند. عوامل زیادی سر راه هستند. هیچ کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند که چه چیزهایی می‌تواند سر راه یک پروژه قرار گیرد.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/MOCA-Cleveland.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]این مسائل باید گاهی اوقات شغل شما را طاقت‌فرسا کنند. همان طور که می‌گویید پروسه دنباله‌داری است اما در عین حال شما خلاق هستید. بنابراین مواجهه با سیاست‌ها باید بسیار چالش‌برانگیز باشد. چگونه با آن کنار می‌آیید؟

می تواند طاقت‌فرسا باشد، و این طاقت‌فرسا بودن این معنی را می‌دهد که ایده باید بسیار انعطاف‌پذیر و قدرتمند باشد. لازم است ایدهٔ شما بسیار بزرگ باشد، حتی اگر پروژه کوچک باشد. در این صورت {در مواجهه با مشکلات} می تواند خودش را بازپروری کند. شما باید مقدار قابل توجهی منعطف باشید، زیرا قطعا هنگامی که یک پروژه متوقف می‌شود، تنها به لحاظ احساسی دفتر را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، از حیث اقتصادی نیز تاثیر می‌گذارد. نیاز دارید که امیدوار باشید که این راه یا راهی دیگر باعث بازگشت و آغاز دوبارهٔ پروژه خواهد شد، گاهی نیز اینطور نمی‌شوند. ما در رقابتی شش‌ماهه برای طراحی یک مرکز موسیقی جدید برای بی‌بی‌سی برنده شدیم و پس از آن مدیر کل استعفا کرد. این ربطی به پروژهٔ ما نداشت اما آن را متوقف کرد. صبر کردیم تا مدیر کل جدید منصوب شد؛ سپس او آمد و به دلیل پیش‌زمینه‌ای که داشت، مایل به ساخت یک بنای جدید نبود و می خواست یک ساختمان را بازسازی کند. بنابراین پروژه متوقف شد. باید بدانید که زمان می‌برد و من مدام به خودم یادآوری می‌کنم که یک پروژه معماری در واقع فراتر از یک فرد به تنهایی است و در حقیقت یک معمار برای دیگران طراحی می‌کند و باید در زمان مناسب و مکان مناسب باشد.

برای کنار آمدن با استرس چه کار می کنید؟

من تنها یک انسانم و از این حیث قطعا دچار استرس می‌شوم. ولی من فکر می‌کنم رضایت و لذت بردن {در کارم} به نحوی آن را متعادل می‌کند. با وجود تمام این شکست‌ها و ناکامی‌های این راه، من شیفته این هستم که هر روز سرکار بروم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/Behind-the-scenes-at-Farshid-Moussavi-Architecture.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]فکر می کنم با زندگی در جایی همانند لندن قادر هستید تا ببینید که معماری چگونه می‌تواند مانع روابط اجتماعی در جامعه و همچنین تسهیل آن شود.

معماری روش‌های مختلف زیادی برای ادغام ساختمان‌ها با بسترشان دارد. این درباره نوع ارتباطی است که بین بیرون و درون برقرار می‌کند. هر نوع بنایی از طریق مشخصی می‌تواند این کار را انجام دهد. وقتی صحبت از خانه می شود، می خواهید که درعین احترام گذاشتن به نیاز کاربران به حریم فردی باعث شوید افراد احساس کنند با یکدیگر در ارتباط هستند. ممکن است راه حل شما تامین فضاهایی برای دور هم جمع‌شدن یا از طریق چشم‌انداز باشد. همچنین ایده

فضاهای اشتراکی قرن بیستمی نیز هست که گاهی ایده‌آل‌گرایانه بوده است. از نظر من یک جامعه باید به خودش شکل دهد. ما باید متوجه شویم تعدادی از پروژه های تخیلی که فضای جمعی را به عنوان بخشی از ساختار خود نهادینه کردند، شکست خوردند.

حالا، به نظر می‌رسد با خانه‌هایی که {ما معماران} اخیرا در حال ساختن آنها بوده‌ایم، مردم در نقش‌های همیشگی قرار گرفته‌اند: مسکن ارزان‌قیمت، مسکن لوکس، مسکن دانشجویی و مسکن برای سالمندان وجود دارد و به جدا کردن مردم به لحاظ جغرافیایی منتهی می شود. زیرا مسکن  گران در مرکز شهر قرار و مسکن ارزان در حومه شهر قرار می‌گیرد. مردم روز به روز بیشتر از هم جدا می‌شوند و فهم کمتری از نیازهای یکدیگر پیدا می‌کنند. من فکر می کنم که این منجر به ایجاد جامعه‌ای بی‌تحمل می‌شود. بنابراین چیز به این کوچکی و بیاید بگوییم اساسی مانند مسکن دارای پیامدهای عمیق در ارتباط ما با یکدیگر است. به همین دلیل است که من فکر می کنم معماری می تواند نقشی مهم در طراحی ساختمان‌هایی مسکونی داشته باشد که در آنها افراد مختلف می‌توانند در آن کنار هم زندگی کنند. بعدتر ممکن است آنها دریابند که تفاوت‌هایشان همان نقاط قوت‌شان است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]توضیحات:

1- Fenchurch

2- OBE

3- Royal Academician

4- UCL

5- Dundee

6- Harvard

7- Architectural Association

8- Modular Man – سیستم اندازه‌گیری بر اساس تناسبات بدن انسان بر مبنای تناسبات بدن مردانه است که توسط لوکوربوزیه ابداع شد. (توضیح مترجم)

9- Yokohama International Passenger Terminal

10- Victoria Beckham

 
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]منبع: Fold Magazine
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
پی ژو گفتگوی کامل

پی ژو: ساختمان باید شبیه اسفنج باشد، پر از فضاهای ناتمام

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”3.0.87″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ علی هدایت‌راد” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”3.16″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]برای حداقل یک دهه، چین به عنوان زمین بازی برای سوپرمعماران [1] مورد توجه قرار گرفت. اما حالا وضعیت در حال تغییر است. امروزه حداقل ده‌ها طراح چینی در سطح جهانی -از میان سال، تا استعدادهای جوان که در دههٔ سی یا اوایل دهه چهل عمر خود هستند- که در توسعهٔ معماری معاصر متمایزی که بیشتر بر اساس سنت‌های بومی است تا تاثیرات جهانی، موفق بوده‌اند. در یکی از پنج سفرم به چین در این سال، با یکی از معماران سرشناس کشور برخورد کردم، پی ژو، که دفتر «پی ژو بیجینگ استودیو» را در سال 2005 افتتاح کرد و همچنین ساختمان‌های متعددی در پروژه‌های فرهنگی، آموزشی، پزشکی در سراسر چین ساخته است. کارهای او به طور گسترده در سطح جهانی نمایش داده شده و مورد تقدیر قرار گرفته است. منبع الهام او – طبیعت- ممکن است شگفت‌انگیز و خاص نباشد اما راه حل‌های او قابل توجه و روشن‌فکرانه است.

پی ژو: نصف بیشتر همه این مدل‌ها که معمولا در اینجا، استودیوی من، همیشه نمایش داده می‌شوند، همزمان در نمایشگاه آئدس در برلین هم در حال نمایش هستند. آن برنامه «مناظر ذهن» خطاب می‌شود. در آن جا پنج پروژه نمایش داده می شوند: موزهٔ کوره‌پزخانهٔ سلطنتی جینگدژن [2] ، مرکز هنرهای نمایشی یانگ لیپینگ [3] ، موزهٔ هنرهای معاصر دالی [4] ، مرکز فرهنگ و هنر شو کانتی [5] ، و مرکز فرهنگی شیجینگشان [6] که همهٔ آنها در حال ساخت هستند. می‌خواستم تفکر و فرآیند طراحی فعلی‌ام و طیفی از علایقم بر اساس مکان، اقلیم، فرهنگ، سبک زندگی، مصالح بومی، تاریخ و مهمترین آنها، طبیعت را نشان دهم. می خواهم که معماری‌ام تمام این شرایط خاص را منعکس کند، از آنها یاد بگیرم، و تجربه‌ای جدید بسازم که برای هر مکان متمایز می‌شود.

ولادمیر بلوگولوفسکی: شما ذکر کردید که طبیعت مهم‌ترین منبع الهام شماست. اما وقتی به عکس‌های نمایشگاهت در برلین نگاه می‌کنم، کلیت آن خیلی هندسی و انتزاعی است. و تقریباً همه چیز که در آن است با سفید نشان داده شده. حتی ترسیم‌های مناظر هم سیاه و سفیدند.

پی ژو: بیشتر مردم طبیعت را با رنگ سبز، کوه‌ها و جنگل مترادف می‌دانند. اما امروزه بیشتر مردم در شهرها زندگی می‌کنند. در کارم، من تاکیدی بر طبیعت مادی نمی‌کنم، بر خلاف بیشتر معماران که تلاش می‌کنند با پوشش سبزی که معماری‌شان را می‌پوشاند اصطلاحا طبیعت را تقلید کنند. این طبیعت واقعی نیست. من هیچ وقت سعی نکردم که معماری‌ام را شبیه طبیعت کنم. این کار غیر ممکن است. مقصود پاسخ به طبیعت است نه کپی‌برداری از آن. به عنوان مثال، ایده‌های خوبی را می شود از خانه‌های سنتی با حیاط‌های مرکزی، دیوارهای صلب و پنجره‌های کوچک برای پاسخ دادن به اقلیم گرم و مرطوب، یاد گرفت. پس طبیعت برای من یک گرایش است. همه آن بستگی به گرایش ما دارد که در آینده چگونه به اقلیم پاسخ می‌دهیم. معماری باید راجع به این باشد که ما چگونه می‌خواهیم به طبیعت جواب بدهیم و چطور رابطه‌ای با آن داشته باشیم. همچنان که از ساختمان‌هایی که تکنولوژی را روایت می کنند یا خودشان را با مصالح گران و براق پوشانده‌اند خوشم نمی آید. خیلی پرمدعاست.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/minsheng-Atrium-Fang-Zhenning.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]با نگاه کردن به کارهایت که در دست ساختند؛ موزهٔ کوره‌پزخانهٔ سلطنتی جینگدژن، مرکز هنرهای نمایشی یانگ لیپینگ، یا سایر کارهای شناخته‌شدهٔ قبلی شما؛ دیجیتال بیجینگ [7]، هتل بلر در بیجینگ [8]، موزهٔ طراحی او تی سی در شنژن [9]، خیلی سخت می‌شود باور کرد که همهٔ این پروژه‌ها توسط یک معمار طراحی شده. چرا این کارها این قدر تفاوت دارند؟ نیروهای اصلی پشت معماری شما چیست؟

من قویا به خاص بودن هر پروژه اعتقاد دارم. اقلیم یکی از دلایل کلیدی برای پیدا کردن جواب‌ها و راه حل‌های مختلف است. شما نمی‌توانید شیوهٔ استانداردی که به آن نزدیک شدید اعمال کنید. تعدادی از معماران سبک خودشان را توسعه داده‌اند. من به آن علاقه‌مند نیستم. من به این تواضع احترام می‌گذارم. و ترجیح می‌دهم معماری‌ای طراحی کنم که متمایز است اما شخصی یا قابل شناسایی نباشد. از این رو مصالح و فرم‌هایی که استفاده میکنم همیشه فرق دارند.
چیزی که در نگرشم هیچ وقت تغییر نمی‌کند: من همیشه هدفم را ساختن چیزهای زیبا که مکمل طبیعت باشد قرار داده‌ام. معمار مورد علاقه ام لوکوربوزیه است و او همیشه در حال تغییر بود. صومعه «لاتورت» [10] و کلیسای «رونشان» [11] او تقریبا در یک زمان طراحی شده‌اند، اما شما نمی‌توانید ساختمان‌هایی به تفاوت آن دو پیدا کنید. اما اگر به ورای فرم های این ساختمان‌ها بروید، می‌توانید شباهت‌هایی در مصالح، رنگ‌ها، نحوهٔ رفتاری که با نور شده، و روابط آنها با طبیعت پیدا کنید.

در ایدهٔ آوردن معماران شناخته شده به مکان‌های دیگر برای نمایش دادن چیزی محلی مقداری تناقض وجود دارد، آیا این‌طور نیست؟ برای قرن‌ها، مسئله دعوت معماران فاخر از آن‌ور آب‌ها بود چون آن‌ها می‌توانستند با خودشان چیزی جدید، شخصی یا حتی نمادین بیاورند. دعوت کردن لوئی چهاردهم از برنینی به پاریس یک مثال معروف آن است. امروزه، مثل هر موزه‌ای که دوست دارد اثری از پیکاسو داشته باشد، هر شهری می‌خواهد ساختمانی از زها حدید بسازد.

نه این درست نیست… نه دیگر!
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/Dali-museum-View-from-relics-to-the-museum.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]شما {چینی‌ها} همین الان هم دو ساختمان بزرگ ساخته شده از زها حدید در پکن دارید…

باید یک تعادلی وجود داشته باشد. در مقام یک معمار، شما نیاز دارید که تجاربی بسازید که برای مردم آشناست، سپس شما نیاز دارید که سعی کنید تجربه‌ای خلق کنید که مردم آن را نمی‌شناسند. این معماری تمام عیار است. مسئلهٔ معماری ساختن یک چیز غریب نیست. معماری مجسمه‌سازی نیست. معماری یعنی تجربه کردن، یعنی داخل رفتن، کشف کردن، هیجان زده شدن. از این رو خیلی از شهرها بر اساس آخرین مدها ساخته می شوند یا مثل پارک‌های چندمنظوره هستند به جای آنکه شهرهای واقعی باشند. اما من به معماری‌ای که به ریشه‌هایش بازگشته اعتقاد دارم. اگر شما در چین می سازید، شما باید {طرحتان را} به فرهنگ بومی چینی متصل کنید.
معماری باید بر اساس دو اصل اساسی باشد – اولی سرچشمه آن و دیگری ابداع و تجارب جدید است. فکر می‌کنم شما نیاز به آمیختن تفکر انقلابی و احترام به فرهنگ و شرایط محلی دارید. معمارانی که از جاهای دیگر می‌آیند یک ویژگی دارند و آن متقاوت دیدن چیزها است. این خیلی مهم است.

اگر بپرسم که یک کلمه را برای توضیح کارهایتان نام ببرید، چه کلمه‌ای را انتخاب می کنید؟

دو لغت را قبلا ذکر کردم- سرچشمه و ابداع. سرچشمه با طبیعت و فرهنگ گره خورده، و ابداع راجع به تجربهٔ جدید است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/jingdezhen-imperial-kiln-model.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]شما نگرشتان به معماری را «معماری بدون سبک» خطاب کردید.

چون از ایده داشتن یک سبک متنفرم. من سبکی ندارم. من می‌خواهم هربار متفاوت باشم. می‌خواهم بیشتر تجربه‌گرا باشم. می‌خواهم تمام آنچه را که در گذشته انجام داده‌ام فراموش کنم.

شما معماری را به عنوان هنر می‌بینید و به ایدهٔ معمار همچون هنرمند اعتقاد دارید؟

بله، من قویا اعتقاد دارم که معماری هنر است. و اگر معماری هنر است پس یعنی معماران هم هنرمندند. چرا ما بعضی از مردم را هنرمند و بعضی‌ها را طراح خطاب می کنیم؟ هنرمند چیزی را خلق می‌کند که تا قبل از آن وجود نداشته. آنها چشم‌اندازهای جدید، تجارب جدید و ایده‌های جدید خلق می‌کنند. اما اینجا تفاوتی میان معماری و هنر وجود دارد. معماری نه فقط درباره‌ی فضا، بلکه در مورد عملکرد و تجربه نیز هست. هنر برای همه به وجود آمده. اما معماری خیلی ویژه است. معماران برای مردم، مکان‌ها، فرهنگ‌ها و اقلیم‌های معینی ساختمان می‌سازند.

علاقه‌مندم که نظر شما را راجع به بعضی از نقل قول‌های‌تان بپرسم، شما گفته‌اید: «مهم‌ترین لحظه برای معماری {لحظهٔ} تکمیل شدن ساختمان نیست، بلکه زمانی است که فضاها با مردم درمی‌آمیزند.»

زمانی که شما به نقاشی‌های سنتی چینی نگاه می‌کنید، انگار تمام نشده‌اند. این وظیفهٔ بیننده است که نقاشی را در ذهنش کامل کند. هنرمندان چینی هیچ وقت مقابل کوه‌ها ننشته‌اند برای کشیدن آنها. هنرمندان چینی برای ماه‌ها در کوه‌ها سفر می کردند تا آنها را تجربه کنند. زمانی که به خانه بر می‌گشتند، سعی می‌کردند که تمام احوالاتشان را با قرار دادن تمام خاطراتشان در نقاشی‌هایشان بازآفرینی کنند. باغ‌ها و معماری چینی نیز توجهشان بر تجربیات است، بر ساختن فضایی برای راه رفتن، نگاه کردن، زندگی کردن و پرسه زدن. هیچ ساختمانی نباید تماما کامل شود. همیشه باید فضاهایی برای تفسیر شدن توسط مردم باشد. معماری باید مثل نقاشی چینی باشد، می‌جنگد که احتمالاتی را در ماورای عملکرد ضروری آن اثبات کند. ساختمانی که برای اجرا کردن عملکردی مشخص ساخته شده یک ساختمان مرده است. نگاهی به «هوتونگ»[12]های سنتی با حیاط مرکزی‌شان بکنید. هیچ عملکرد خاصی برای آن وجود ندارد. فقط یک فضای خالی است‌ اما همه‌چیز معنی می‌دهد. مردم در حیاط غذا می‌خورند، با دیگران تعامل می‌کنند، در آنجا ازدواج می‌کنند. ما آن را فضای ناتمام می‌نامیم. اما این فضا مهمترین فضا در خانه است، قلب آن است. زمانی که ما روی ساختمان‌هایمان کار می‌کنیم، تلاش می‌کنیم از فراهم کردن راه حل‌های قطعی خودداری کنیم، ما فضا را برای تفسیر شدن خالی می‌گذاریم، بنابراین عملکردهای متفاوتی می‌توان در ماورای توقعات ما متصور شد. ساختمان باید شبیه یک اسفنج باشد، باید در میان آن فضاهای ناتمام زیادی باشد.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/09/Cai-Guo-Qiang-Courtyard-House-Renovation-View-to-workshop-while-doors-open.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]یک نقل قول دیگر از شما: «ساختن فضایهای مبهم یکی از امضاهای من است.»

به عنوان مثال، زمانی که من یک خانه با حیاط مرکزی برای «سای کو چیانگ» [13] هنرمند اینجا در پکن طراحی کردم، در واقع بیشتر یک بازسازی در یک «هوتونگ» تاریخی بود، اما بخش آسیب‌دیده پشت مرمتی بود که من دوباره به عنوان پاویونی جدید ساختم بدون اینکه سعی کنم از چیزی کپی کنم. من از مصالح و فرمی جدید و حتی آینده‌نگرانه استفاده کردم تا تمایزی با قدیمی‌ها داشته باشد. یک پروژه بلند پروازانه بود، بعضی‌ها ممکن است گنگ خطابش کنند، اما برای من این راه هم‌نشینی قدیم و جدید دربارهٔ احترام گذاشتن به گذشته است، در حالی که به سمت آینده در حال حرکت است. بیشتر مردم این مثال را به عنوان تناقض می‌بینند، اما برای من این طریقه‌ای شخصی برای جستجوی هارمونی جدید است. در هر پروژه، من دنبال فرصت‌هایی برای بیان کردن کار خودم در به روزترین شیوه ممکن می‌گردم.

و همچنین گفته‌اید: «شما نمی‌توانید فقط از کاشی‌های سنتی استفاده کنید و ادعا کنید که این معماری سنتی است». آیا این نقدی مشخص به همکار شما وانگ شو است؟

نه واقعا، معمارهای مختلف رویکردهای مختلفی دارند. من کارهای وانگ شو را خیلی تحسین می‌کنم و ما ایده‌های مشترک متعددی داریم. او دنبال سرچشمه‌ها است، و من هم دنبال سرچشمه‌ها هستم. آن چیزی که در آن نقل قول از آن انتقاد کردم، استفاده کردن از مصالح جدید برای کپی کردن شمایل سنتی است. کار وانگ شو روح عمیقی دارد. او از مصالح بازیافتی استفاده می‌کند، که به شخصه می‌پسندم، و در حقیقت، الان که در موزهٔ کوره‌پزخانهٔ سلطنتی در جینگدژن مشغولم نیز آجرهای محلی را بازیافت می‌کنم، که یک سنت محلی است. سازه کوره‌پزخانه اغلب اوقات نیاز به بازسازی دارد و کارگران آجرهای قدیمی را بازیافت می‌کنند تا با آن خانه‌هایشان را بسازند. پس در این مکان فرهنگی قوی درباره بازیافت و دوباره به کارگیری مصالح ساختمانی وجود دارد.

و آخرین نقل قول: «استودیوی ما همیشه به سمت آینده حرکت می کند.»

بله، من همیشه به دنبال راه‌هایی برای تجارب جدید می‌گردم، چیزی که در قدیم وجود نداشته.

ساختمان‌های مورد علاقه شما کدام‌هاست؟

آکروپولیس در آتن، همچنین روستاهای سنتی در چین. من الهام گرفتن از ساختمان‌هایی که بر اساس تفکر جمعی و نه ایده یک فرد ساخته شده‌اند را دوست دارم. در آنها یک چیز طبیعی راجع به چگونگی شکل‌گیری سازه آنها وجود دارد. همچنین بر خلاف خیلی از سازه‌های سنتی در غرب، مثل قصرهای نئوکلاسیک یا شهر ممنوعه در پکن محورهای اصلی و تقارن اجتناب ناپذیر است. در اینجا این رسیدن به تطابق معماری با محیط وجود دارد، که به شخصه می‌پسندم. حس می‌کنم این معماری به اندازهٔ یک همکاری محتاطانه با طبیعت کامل است.

اگر شما شانس گفتگو با هر معماری را داشتید، آن شخص که بود؟

لوکوربوزیه. او فوق‌العاده بود. من عاشق ذهن هنری و معماری پویا و نوآورانهٔ او هستم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”11″ text_line_height=”1.1em” background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]توضیحات:

1- Starchitects

2- Jingdezhen Imperial Kiln Museum

3- Yang Liping Performing Arts Center

4- Dali Museum of Contemporary Art

5- Shou County Culture and Arts Center

6- Shijingshan Cultural Center

7- Digital Beijing

8- Blur Hotel in Beijing

9- OCT Design Museum in Shenzhen

10- La Tourette

11- Ronchamp

12- hutong
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]منبع: METROPOLIS Magazine
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
گفتگوی کامل هادی ندیمی

هادی ندیمی: عالم بر نسبت مستقر است

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”3.0.87″ title_all_caps=”off” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”به همت یحیی سپهری، مهسا پوراحمد، عاطفه جوادی‌کیا” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”3.16″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]آقای دکتر خیلی ممنونم که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید، برای ابتدا می‌خواستم بپرسم چه شد که وارد رشتۀ معماری شدید و آن را برای ادامۀ تحصیل انتخاب کردید؟ چه شد که وارد دانشگاه ملی شدید؟

تقریباً در سال ۴۵ [در آزمون] دانشگاه شریف، که در آن زمان آریامهر نام داشت، شرکت کردم؛ یادم نیست که دورۀ اولش بود یا دورۀ دوم. دانشگاه شریف در آن زمان کنکورش جدا بود. دانشگاه ملی هم کنکور جدا داشت. من هم در کنکور آنجا شرکت کردم و هم در کنکور اینجا. در آنجا در رشتۀ مکانیک قبول شدم؛ در حقیقت [در آن دانشگاه] رزرو شدم، رزرو اول. [در کنکور] اینجا هم شرکت کردم که در آن زمان [به شکل] مصاحبه بود. به علت علاقۀ زیاد به هندسه در دوران دبیرستان، رشتۀ معماری را انتخاب کردم؛ گمان می‌کردم هندسه در معماری کاربرد زیادی دارد، نمی‌دانستم این‌گونه نیست. در این دو [دانشگاه] قبول شدم و نمی‌توانستم که هر دو جا بروم، اینجا را انتخاب کردم. در آن مصاحبه که [به مدت] یک هفته [برگزار] بود، تعداد نفرات زیادی شرکت کرده بودند؛ حدود پانصد یا هشتصد نفر. من در آن مصاحبه نفر هفتم شدم، آن زمان صدنفر را می‌گرفتند. مانند شماها که با انتخاب دقیق نیامدید و نمی‌دانستید معماری چیست، من هم وارد این رشته شدم.

از ویژگی‌های بارز آموزش معماری دانشگاه ملی در آن سال‌ها بگویید.

در آن زمان دانشگاه ملی در رقابت با دانشگاه تهران بود؛ دانشگاه تهرانی‌ها گمان می‌کردند دانشگاه ملی در رقابت با آن‌ها [به میدان] آمده است؛ این [گمان] را در مورد تأسیس دانشگاه داشتند، نه فقط [دانشکده] معماری. در آن زمان فقط دانشگاه تهران رشتۀ معماری را داشت و در جای دیگری نبود. دانشگاه علم و صنعت هم در آن زمان هنوز هنرستان بود و دانشگاه نشده بود. [دانشگاه تهران و دانشگاه ملی] در رقابت بودند. دانشگاه تهران بیشتر به وسیلۀ استادانی که از فرانسه آمده بودند، شکل گرفته بود. دانشگاه ملی از طریق استادنی که از ایتالیا آمده بودند، پایه‌گذاری شد. در آن زمان میان [سیستم آموزشی معماری] بوزار فرانسه و ایتالیا تفاوت‌هایی بود. دانشگاه تهرانی‌ها بیشتر متوجه جنبه‌های هنری و خلاقیت بودند اما دانشگاه ملی متوجه مسائل اجتماعی و غیره بود. این دو تفاوت از نظر فرهنگی میان دو دانشگاه وجود داشت. استادان دانشکده معماری دانشگاه ملی در آن زمان از ایتالیا آمده بودند. افرادی هم بودند که با دو دانشگاه تهران و ملی [مرتبط] بودند؛ مثلاً خانم میرفندرسکی اینجا بودند و همسرشان در دانشگاه تهران بود. در اینجا مسائل طراحی معماری بیشتر با مسائل اجتماعی سروکار داشت. البته این تعاریف مطلق نبود و بستگی به استادان هم داشت؛ مثلاً مشرب خود استادان هم مطرح بود. چنین تفاوت‌هایی میان دو دانشگاه وجود داشت و از همان زمان رقابت تنگاتنگی میانشان بود و ادامه داشت. تجربۀ آموزش در اینجا هم خیلی متنوع بود؛ بعضی استادان بیشتر بر روی مسائل بومی ایران توجه داشتند، بعضی‌ها مشرب دیگری داشتند، بعضی‌ها به مسائل تاریخ و تاریخ معماری و رویکرد تاریخی در آموزش معماری علاقه‌مند بودند. [استادان] متفاوت بودند؛ یعنی نمی‌شود گفت که یک آموزش یک‌دست در دانشکده معماری مطرح بود.

توجه به مسائل اجتماعی و تاریخی و اقتصادی در دانشگاه ملی بیشتر بود و در دانشگاه تهران کمتر، به نظرتان ریشۀ این مسئله از کجا بود؟

ریشه‌اش در همان دو جریانی بود که پیش‌تر در بوزار فرانسه و [دانشکده معماری دانشگاه] ایتالیا مطرح بود. در ایتالیا توجه به مسائل اجتماعی بیشتر بود، نهضت‌های چپ در ایتالیا قوی‌تر بودند.

شما فعالیت‌های حرفه‌ای خودتان را از دوران دانشجویی آغاز کردید، به همراه چندنفر از دوستانتان یک دفتر معماری به نام دفتر سمرقند تأسیس کردید؛ این دفتر چرا تأسیس شد و فعالیت‌های عمده‌اش چه بود؟

البته قبل از آن، از همان سال‌های سوم و چهارم دانشجویی، در شرکت دیگری کار می‌کردم؛ شرکت RE متعلق به مهندس شهرستانی بود که الان مرحوم شدند. در آن زمان ایشان این دفتر را در تهران داشتند و فعالیت‌های مختلفی در آن انجام می‌دادند؛ از جمله معماری. من هم آنجا مشغول شدم. مرحوم مهندس قدار یکی از دانشجویان سال‌ بالایی ما بود. از سالی که من به این دانشکده آمدم، همراه ایشان و بعضی دوستان، در اینجا یک گروه بچه‌های مسلمان داشتیم که تکالیف دینی خود را انجام می‌دادند. این دوستان با هم جمع شدند؛ مهندس قدار بود، مهندس موسوی بود، مهندس بازرگان، مهندس هندی، مهندس نقره‌کار و خیلی‌های دیگر بودند. از همان زمان که این حلقه تشکیل شده بود، همه به یکدیگر در کارهای علمی کمک می‌کردند، به ما که سال پایین‌تر بودیم نیز کمک می‌کردند؛ مخصوصاً مهندس قدار که من و خیلی از بچه‌ها مدیون او هستیم. وقتی که ما سال سوم یا چهارم بودیم، ایشان ما را به دفتر RE برد و آنجا مشغول شدیم. هنگامی که سال چهارم بودم، اولین طرح مستقلم را آنجا زدم؛ یک مهد کودک و مدرسه بود در درود، همان زمان هم ساخته شد. الان نمی‌دانم هنوز هم آنجا هست یا نه. آن زمان کارها سیمانی بود؛ ما هم طرح سیمانی می‌دادیم. کلاً با سیمان و بتن ساختن در آن زمان خیلی [پر رونق] بود. طرح‌های اولم را در همان [شرکت] زدم و بعد در سال ۱۳۴۹، دوستان یک شرکت تأسیس کردند؛ آقای مهندس موسوی و مهندس بازرگان تأسیس کردند. در ابتدا در آنجا کار معماری هم داشتیم. آنجا دو سه سالی مشغول بودیم و روزهایی که [در دانشکده] درس نداشتیم به آنجا می‌رفتیم و با هم گفتگو می‌کردیم. مرحوم آلاپوش هم آنجا بود، خدا رحمتش کند. بعد از آن شرکت من با پیشنهاد مهندس شهرستانی به شهرداری کرمانشاه رفتم. آن زمان پسرعموی ایشان استاندار کرمانشاه بود. به من گفتند که به شهرداری بروم و مسئول دفتر فنی آنجا شوم. من هم رفتم و یک سال کرمانشاه بودم. بعد از آن به ذوب آهن اصفهان رفتم. قریب به دو سال در آنجا کار می‌کردم. آنجا حدود هفت الی هشت آتلیه وجود داشت که کارهای معماری مسکونی انجام می‌دادند و قصد ساخت منازل مسکونی داشتند برای کارگران ذوب آهن اصفهان. دو سال آنجا بودم و مسئول دفتر یکی از دفاتر بودم. مرحوم مهندس میرمیران هم در آن زمان مسئول یکی از دفاتر آنجا بود. با مهندسان روسی نیز همکاری می‌کردیم. یک مهندس روسی داشتیم که مهندس استراکچر بود و من هم مسئول معماری بودم، با هم محاسبه می‌کردیم. دو سال هم آنجا بودم. چند طرح دادیم که اجرا شد؛ مانند مرکز تصفیه‌خانۀ فاضلاب که من طرحش را داده بودم و اجرا شد. بعد از آن [به دانشکده] آمدم و از رساله‌ام دفاع کردم. سال ۵۲ از آن شرکت[که با همراهی مهندس موسوی و مهندس بازرگان تأسیس شده بود] بیرون آمدم؛ یعنی شرکت تعطیل شد. این تعطیل شدن مصادف شد با رفتن من به خارج از کشور؛ رفتم و تا سال ۱۳۵۷ به ایران برنگشتم.

راجع به آموزش معماری در ایتالیا بگویید. چه تفاوت‌هایی بین آموزش اینجا و آنجا بود؟

در آن سال‌هایی که من به ایتالیا رفتم، جنبش سال ۱۹۶۸ در دانشگاه‌ها نیز شروع شده بود. دانشگاه‌ها مدتی بسته بود؛ به علت تغییر نظام آموزشی و این‌گونه مسائل که بیشتر زیر سر بچه‌های چپ‌گرا بود. سال‌های خیلی پر تب‌وتابی بود. تزلزل در همۀ ارکان آموزش معماری از فرانسه شروع شده بود و بعد هم به ایتالیا رسید. فضای دانشگاه به شدت ملتهب و نظام آموزشی هم خیلی به‌هم ریخته بود. ما به این علت که در دانشگاه ملی درس خوانده بودیم، با نظام آموزش معماری ایتالیا خیلی آشنا بودیم. درس‌ها همان‌ها بود. ما هم چون خوب درس می‌خواندیم در آنجا از سایر دانشجویان جلوتر بودیم. در آنجا سوسیالیست‌ها دانشگاه را گرفته بودند و خیلی فعال بودند. دوره‌ای که ما به آنجا رفتیم، دورۀ گذار بود و البته اواخر نهضت سال ۱۹۶۸ بود؛ چون من تقریباً سال ۱۹۷۰ یا ۱۹۷۱ به آنجا رفته بودم اما هنوز تب و تاب [نهضت] برپا بود. نظام آموزشی تغییر کرده بود و بیشتر به سمت تحولات مارکسیستی و سوسیالیستی سوق داده شده بود. این جریانات بر روی نسل جوان آنجا غلبه داشتند. در آن زمان جریاناتی نظیر سوسیالیسم در بورس بود و منجر به تحولات خیلی بزرگی شد. من در سال‌های اولیه که به آنجا رفته بودم، زبانم را تقویت کردم و به دانشجوها درس می‌دادم؛ پرسپکتیو درس می‌دادم، پروژه‌هایشان را می‌کشیدم و در همین حال مشغول به نوشتن رساله‌ام بودم. در آن زمان در آنجا هم لیسانس و فوق لیسانس مانند ما یک‌سره بود. آنجا هم شش سال پشت سر هم می‌خواندند و شباهت زیادی به نظام ما داشت؛ درس‌ها شبیه بودند، البته با کیفیتی متفاوت. من آنجا مشغول بودم و مدت کوتاهی دستیار یکی از استادان آنجا بودم تا اینکه در سال ۱۳۵۶ از رساله‌ام در آنجا دفاع کردم. در نهایت در خرداد ۱۳۵۷ به ایران برگشتم.

بعد از بازگشت به ایران به دانشگاه آمدید؟

بله. وقتی برگشتم آقای پروین رییس دانشکده بودند. وقتی [به دانشگاه] آمدم به اتاق رییس دانشکده رفتم و گفتم که بورسیۀ دانشکده بودم و الان برگشتم. [رییس دانشکده] نگاهی به من کرد و گفت: «دلت خوشه!». استاد بسیار خوبی در اینجا داشتم که هرچه یاد گرفتم را مدیون ایشان هستم؛ آقای دکتر اولیا. نمی‌دانم الان کجاست، شنیدم که در ایتالیاست. ایشان انسان بسیار خوبی بودند و با ما بسیار صمیمی بودند. ما هم گاهی می‌رفتیم به خانه‌اش در تجریش، خانمش که ایتالیایی بود، ما را دعوت به شام می‌کرد. زمانی که من برگشتم، او در دانشکده بود. حرفهای آقای پروین را به او گفتم، او هم گفت که نگران نباشم و به دانشکده هنرهای تزیینی بروم. آنجا رفتم اما آنها هم من را استخدام نکردند. آن زمان خیلی نزدیک شده بود به زمان انقلاب و اوج راه‌پیمایی‌ها هم در تیر و مرداد بود. در بهمن ۱۳۵۷ انقلاب پیروز شد و دانشجویان انجمن اسلامی دانشکده در اسفندِ همان سال به من پیشنهادِ آمدن به دانشکده را دادند. من اسفند۱۳۵۷ به دانشکده پیوستم و مشغول کار شدم. آن زمان همه چیز بهم ریخته بود. من از فرودین ۱۳۵۸ استخدام دانشکده شدم.

بعد از انقلاب تغییری در برنامۀ آموزشی ایجاد شد. این برنامه چگونه تغییر کرد؟

بله. بعد از انقلاب اوضاع دانشکده ملتهب و بهم ریخته بود. آن روزها می‌گفتند که ادارۀ دانشگاه و دانشکده باید به دست افراد انتخاب شده‌ای، بیفتد و نیاز است به یک شورای سه نفره که یک عضو استاد داشته باشد، یک عضو کارمند و یک عضو دانشجو. این سه نفر باید دانشکده را اداره می‌کردند. انتخابات انجام شد و من به عنوان عضو استاد انتخاب شدم. یک دانشجو و یک کارمند هم انتخاب شدند و من سرپرست دانشکده شدم در سال ۱۳۵۸. آن زمان بعضی‌ها مخالفِ این انتخاب بودند اما به هرحال انتخابات بود و من رأی آورده بودم. هنگامی که در سال ۱۳۵۸ سرپرست دانشکده شدم، تصمیم گرفتیم که برنامۀ آموزشی را بازنگری کنیم و دوباره بنویسیم. آن جلسات بسیار طولانی بود و حتی تا ساعت ۱۲ شب طول می‌کشید. آقای مهندس شهسواری هم منشی جلسه بود و یادداشت می‌کرد. ایشان مدارک مربوط به آن جلسات را احتمالاً نزد خود نگه داشتند. جلسات خیلی طولانی بود و ما شاید به مدت چند ماه مشغول این بحث‌های مفصل در دانشکده بودیم. صورت‌جلسه‌های این جلسات را مهندس شهسواری یادداشت می‌کرد که به لحاظ تاریخی نکات جالبی دارد.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/08/Hadi-Nadimi-Goftaar.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_phone=”” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]ممکن است یک نمونه از بحث‌هایی را که در آن جلسات می‌شد، مثال بزنید؟

بحث‌های مفصلی بود. حدود چهل سال گذشته و درست در خاطرم نیست. برنامه راجع به این بود که چه درس‌های جدیدی را وارد کنیم و روش‌های آموزش چگونه باشد و… در همۀ این مسائل بحث‌های مفصلی بود که خود آن یک تاریخچۀ قابل مطالعه است و در تحول دانشکده بسیار مهم بود. سپس بر اساس آن بحث‌ها یک برنامۀ موقت ریختیم و به مدت یکی دو سال آن را اجرا کردیم. نمی‌دانم سوابقش هنوز هم هست یا نه. دروسی را وارد کردیم، نسبت دروس را تغییر دادیم؛ دروس معماری اسلامی و معماری ایرانی را وارد کردیم. درست یادم نیست اما تغییراتی اعمال شد هم در روش و هم در محتوا. آن برنامه تا زمان انقلاب فرهنگی اجرا شد. بعد از انقلاب فرهنگی هم که دانشگاه‌ها بسته شد. البته من در اواخر سال ۱۳۵۸، با حفظ سمتم در دانشکده که سرپرست دانشکده بودم، به صدا و سیما رفتم. دوسال آنجا بودم و تا سال ۱۳۶۰ مسئولیت داشتم. تا سال ۱۳۶۰ که دانشگاه‌ها بسته شد، من هم در صداوسیما بودم و هم مسئول دانشکده بودم. ستاد انقلاب فرهنگی در همان زمان تشکیل شد و از من و سایر دوستان دعوت کرد که به عنوان کمیتۀ هنر ستاد انقلاب فرهنگی مشغول شویم. من مسئول برنامه‌ریزی‌های رشته‌ها شدم. کار وسیعی بود و تقریباً کل رشته‌های هنری جزو این برنامه‌ریزی‌ها بود. هر هفته جلسات هفتگی مفصلی داشتیم که پنج الی شش ساعت طول می‌کشید. دوستان دیگری هم که در رشته‌های دیگر بودند جمع می‌کردیم از رشتۀ گرافیک و نقاشی و مجسمه‌سازی. آنجا یک گروه مفصلی تشکیل شد که برای همۀ رشته‌های هنری، از جمله معماری، برنامه‌ریزی می‌شد. آنجا تحول نسبتاً مهمی برای رشته‌های هنری رخ داد. بعضی رشته‌ها بسته شد و بعضی‌ها ایجاد شد. این مباحث تاریخچۀ مفصلی دارد.

تغییرات رخ‌داده در شورای انقلاب فرهنگی بر اساس چه مبنا و الگویی بوده است؟

ببینید در حقیقت بحثی که در آنجا بود، این بود که برنامه‌ریزی‌های نظام دانشگاهی برای رشته‌های هنری مناسب نیست. اما ما چاره‌ای نداشتیم و باید به همین نظام دانشگاهی رجوع می‌کردیم. در آنجا بیشتر به محتوای دروس پرداخته شد و دروس تغییر کرد، محتواها تغییر کرد و برنامه‌های جدید برای دروس جدید تألیف شد. خیلی از دروسی که الان در دانشکده‌ها تدریس می‌شود، محصول همان دوره است. بعضی از دروس را خودمان حذف کردیم و بعضی دیگر باقی ماند. دروسی مانند انسان طبیعت معماری و حکمت هنر اسلامی هنوز هم در بعضی دانشگاه‌ها باقی مانده است. استراکچر کلی برنامه همانی بود که قبلاً بود. بنابراین ما انقلابی [در این زمینه] نکردیم. اما در محتوای دروس تحولات عظیمی رخ داد. دورۀ پژوهش هنر را دایر کردیم که هنوز هم وجود دارد، دورۀ دکتری هم در این رشته بعدها دایر شد. برنامه‌ها و بحث‌های آن زمان مفصل است و مدارکش هم در دبیرخانه موجود است. بلاخره ما در آن زمان تعداد رشته‌های دانشگاهی را افزایش دادیم و رشته‌های جدیدی دایر کردیم که تا آن زمان نبود. بعد از برنامه‌ریزی دورۀ لیسانس، به سراغ دورۀ فوق لیسانس رفتیم. صدها هزار ساعت با یک تیم بیست سی نفره، در طول چند سال کار شد. تجربیات دنیا را جمع کردیم و آنها را تحلیل و بررسی کردیم. اما آن زمان به قدری سرمان شلوغ بود که اصلاً فرصت آرشیو کردن از ما سلب شد. الان که می‌بینم افسوس می‌خورم که چرا ما این [مدارک و اسناد] را ثبت و ضبط نکردیم. البته تکه‌هایی از آن هنوز هم هست. به هر حال این تحولات در آن سالها برای دوره‌های لیسانس و فوق لیسانس اعمال شد و مجدد برنامه‌ریزی شد و بر اساس همان برنامه‌ریزی دانشگاه‌ها بعد از انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۲ شروع به کار کردند. برنامه‌های قبلی رفت و برنامه‌های جدید آمد.

در مورد فعالیت‌های حرفه‌ای که بعد از انقلاب در دفتر فنی دانشگاه شهید بهشتی و دفتر نقش ازل داشتید، توضیح دهید.

دفتر نقش ازل که جدید است. دفتر فنی دانشگاه در اواسط جنگ، با مسئلۀ بازسازی بعد از جنگ مطرح شد. دانشکدۀ ما به هر دلیلی در این زمینه‌ها قطب قرار گرفته بود. بعد از انقلاب فرهنگی برای دانشجویانی که ۲۵ واحد از دروسشان تا زمان فارغ‌التحصیلی باقی مانده بود، یک دورۀ ۲۵واحدی گذاشتیم. دانشجویان و استادان دانشگاه تهران به اینجا آمدند و این دوره برگزار شد برای اینکه این افراد معطل نشوند و فارغ‌التحصیل شوند. در اواسط جنگ به علت اینکه این دانشکده بیشتر [از سایر دانشگاه‌ها] بچه‌ها را به جبهه فرستاده بود، این بچه‌ها در زمینۀ بازسازی هم فعال بودند. در حقیقت پایه‌گذاری دفتر فنی با بازسازی بعد از جنگ شروع شد در خوزستان. آنجا بچه‌ها خیلی فعال بودند؛ آقای مهندس میری و مهندس بدیعی خیلی فعال بودند. اینجا ما یک دفتر فنی برای آن کار بازسازی تأسیس کردیم. بچه‌ها در اینجا صحبت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها را می‌کردند و برای بازسازی به آنجا می‌رفتند. یک دفتر هم در خوزستان داشتیم که بعضی از بچه‌ها آنجا مقیم بودند و به این ترتیب دفتر آرام آرام درآنجا و بر اساس همان نیازی که در دورۀ جنگ بود، شکل گرفت. رفته رفته با آرام شدن جنگ در سال ۱۳۶۸ که جنگ رو به اتمام بود، دفتر فنی شروع به کارهای دیگری هم کرد؛ بنادر صیادی جنوب و کارهای بزرگ که در آرشیو [دفتر] موجود است. ما در دفتر فنی فعال بودیم، آقای دکتر زرگر و دکتر جدی هم فعال بودند. سال ۱۳۶۳ که من رییس دانشگاه شدم، حمایت دانشگاه هم بر روی دفتر فنی بود و موجب می‌شد که قراردادها تسهیل شود. دفتر فنی قراردادهای زیادی بست که در تاریخچۀ آن موجود است. دفتر خیلی فعال بود. من خودم آنچا چند طرح برای دانشکدۀ صدا و سیما دادم که ساخته شد. برای وزارت ارشاد هم طرح یک مرکز فیلم‌سازی دادیم که ساخته نشد. طرح‌های مختلفی بود، بچه‌ها آنجا فعال بودند، استادان هم بودند. آقای دکتر رازجویان و دوستان دیگر بودند. دفتر فنی بخش فعال دانشکده بود. همیشه شب‌ها همه تا دیروقت مشغول بودند و در نقاط مختلف ایران، از طرح‌های بزرگ و کلان در مقیاس منطقه‌ای داشتیم تا طرح‌های معماری کوچک که در آرشیو موجود است.

دربارۀ طرح بازسازی حرم امام علی (ع) برایمان بگویید.

بله؛ بازسازی حرم امام علی (ع) از طرح‌های متاخر است و مربوط به حدود سال‌های 77 و 78 می‌‌شود. آن موقع (بعد از رفتن صدام) ستاد بازسازی تشکیل شده بود. دوستان (از جمله آقای حقیقی) به من مراجعه کردند و گفتند که حتما شما باید این طرح را بپذیرید و انجام دهید، هرچه من انکار می‌کردم ایشان اصرار می‌فرمودند. درنهایت قرارداد در غالب دفتر فنی بسته شد و کار شروع شد. حدود دو سال مشغول بودیم و طرح در رفت و آمدهای بسیار به نجف و عراق و پس از تجدیدنظرهای فراوان از طرف دولت عراق و تولیت حرم تصویب و ابلاغ شد.

مهم‌ترین نکاتی که در طرح توسعۀ حرم مدنظرتان بود، چه بود؟

هرکدام این‌ها (نکته‌ها) تاریخچۀ جدا و مفصلی دارند. یک تیم سی‌چهل نفره به مدت دو سال (فقط تاسوعا و عاشورا تعطیل بود) در طبقۀ پایین دانشکدۀ [معماری دانشگاه شهیدبهشتی] مشغول بودیم. پاسخ بخش زیادی از سوال‌های شما هم آنجا پیدا می‌شود و خوشبختانه منابع مکتوب هم دارد. [طرح بازسازی حرم علوی] تجربۀ بسیار آموزنده و شیرینی بود. موضوع نیز بسیار جذاب بود، حرم امام علی (ع) بعد از دورۀ صفویه هیچ تغییری به خود ندیده است؛ برخلاف مشهد و کربلا و … که [در دوره‌های مختلف] تغییر کرده‌اند، اما هستۀ صفوی حرم امام علی بدون هیچ تغییری هم‌چنان باقی بود. البته در دورۀ قاجار تزئیناتی به حرم اضافه می‌شود اما از نظر معماری تغییری نمی‌کند. از این جهت خیلی مهم بود که ما ‌بعد از چهارصد سال بخواهیم چیزی اضافه کنیم؛ این کار [اضافه کردن بخش‌هایی به هستۀ اولیۀ حرم] خیلی اهمیت داشت و ما خیلی روی این مسئله حساس بودیم. مهم‌ترین مسئلۀ مدنظر ما نیز هماهنگی طرح توسعه با هستۀ اولیۀ حرم بود. هیچ کدام از حرم‌های مقدس به جز حرم امام علی چنین هستۀ محکمی از نظر معماری نداشت؛ به همین دلیل الگوی اصلی ما خود حرم بود و سعی کردیم که طرح توسعۀ ما ادامۀ توسعۀ طبیعی خود حرم باشد تا خدشه‌ای به آن وارد نکند. طرح توسعه طرح مفصلی بود؛ صدهزار زیربنا داشت. این طرح شامل کتابخانه و موزه و هتل و … بود. در آن دو سال طرح چندین بار تجدیدنظر شد. برنامه‌ریزی طرح را خود ما انجام دادیم و به تایید آنان [دولت عراق و ستاد بازسازی حرم[ رساندیم. [همان‌طور که گفته شد] مهم‌ترین اصل طرح، هماهنگی با هستۀ اولیه بود اما متأسفانه وقتی که فاز یک را تحویل دادیم (البته فاز یک نبود و نیمه‌های فاز دو بود)، اعضای ستاد بازسازی عوض شد و طرح دچار اصطکاک شد. در فاز دو (فاز اجرا) تیم ما را [از طرح] حذف کردند و این کار خسارت سنگینی به طرح وارد کرد. درنهایت نیز همان طرح [طرح ما] از نظر استراکچر با یک‌سری اشتباهات اجرا شد و تغییر زیادی در استراکچر و پلان‌ها داده نشد. اما در تزیینات طرح خودشان را اجرا کردند. حالا استراکچر طرح تقریبا تمام شده است و تزیینات در حال اجراست. متاسفانه من از مهم‌ترین بخش که تزیینات و آرایه‌ها هستند راضی نیستم، البته خود مسئولین حرم هم خیلی راضی نبودند. تولیت حرم مناقصه‌ای برای سه طرف دیگر حرم برگزار کرد. (طرح توسعۀ قبلی فقط مربوط به قسمت غربی حرم بود). در مناقصه شرکتی عراقی برنده شد و طرح داد اما تولیت حرم طرح را نپسندید و به ما مراجعه کردند و قراردادی برای سه طرف دیگر حرم با ما بستند. این‌بار مستقیماً قرارداد میان ما و تولیت حرم بسته شد و دیگر به ستاد بازسازی مربوط نمی‌شد. طرح توسعۀ سه طرف دیگر حرم، یک‌ساله در شرکت نقش ازل انجام شد، زیرا دفتر فنی دانشگاه به دلیل مسائل مالی و … بسته شده بود. پس دفتر دیگری در باغ فردوس اجاره کردیم و طرح را یک‌ساله آماده کردیم. حالا [زمان حاضر] تقریبا طرح فاز یکِ سه طرف دیگر آماده شده است. البته هنوز فقط طرح کامل است و به اجرا نرسیده است. توضیح هریک از این مسائل هم اگر بخواهم وارد جزئیات شوم، مفصل است.

شما در کنار فعالیت‌های حرفه‌ای مکتوبات بسیاری دارید، کلیدواژه‌هایی در بیش‌تر آنها وجود دارد؛ مانند هویت، فرهنگ و معماری ایرانی. خواستم بدانم هویت ما چه نسبتی با معماری ما در گذشته داشته و امروز چه نسبتی با آن دارد؟

این سوالاتی که شما می‌پرسید مثنوی است که هفتاد من می‌شود و من باید در دو دقیقه برای شما بگویم! ببینید من بعد از مدت‌ها کار و تلاش حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای به این نتیجه رسیده‌ام که ما هرکاری که در زندگی می‌کنیم یا خوب است یا بد؛ از جمله معماری. خوب معیار دارد، بد هم معیار دارد؛ هم معیار عقلی، هم معیار فطری و هم معیار فرهنگی. معماری نیز این‌گونه است؛ کاری که می‌کنید یا خوب است یا بد. اگر خوب است دلایل عقلانی دارد، قابل مشاهده است، مخاطب وقتی در محضر آن قرار بگیرد اذعان می‌کند که خوب یا بد است. جنگی زرگری هست که نمی‌گویم موضوعیت ندارد، دارد اما ما اصل را وانهادیم و به فرع پرداخته‌ایم. مثلاً یکی از جنگ‌هایی که هنوز هم ادامه دارد، جنگ میان سنت و مدرنیزه است که به نظر من بخشی از آن جنگی زرگری است. نمی‌خواهم بگویم که مدرنیزه چیز خوبی است یا اینکه سنت چیز بدی است یا بالعکس. این مسئله مسما دارد اما وقتی تبدیل به جنگ زرگری می‌شود، خصوصیات اصلی خود را از دست می‌دهد. در معماری ایرانی اسلامی [پرسش‌هایی مطرح می‌شود]؛ ایرانی چیست؟ اسلامی چیست؟ اسلام چه جایگاهی دارد؟ بحث‌هایی که هنوز هم صاحب نظرانی دارد که مدعی هستند و در مورد آن صحبت می‌کنند و مقاله می‌نویسند. بدون اینکه من بخواهم این‌ها (بحث‌هایی نظیر معماری اسلامی و معماری ایرانی و …) را حذف کنم و بگویم که این‌ها بیهوده هستند، می‌خواهم بگویم که [باید] به معیارهایی فراتر از این‌ها برگردیم. جنگ زرگری این است که مثلاً دو طایفه‌ای که با هم می‌جنگند (مثلاً طایفه من و شما)، [من بگویم] هرچه نزد طایفۀ من است خوب است و هرچه نزد طایفۀ شما هست، مطلقاً بد است! این جنگ انسان را از انصاف خارج می‌کند که مهم‌ترین مسئله برای هدایت فکر و اندیشۀ انسان است. وقتی هم که انسان از انصاف خارج شد، دیگر هیچ کاری از او بعید نیست. ما هیچ اطلاقی در عالم نداریم؛ مثلاً چیزی مطلقاً خوب است و چیز دیگر مطلقاً بد است؛ عالم بر نسبت مستقر است. منتها ما برای فهم و شناختْ معیار می‌خواهیم و این معیارها بخشی فطری و ذاتی، بخشی عقلی و بخشی دیگر وابسته به مسائل فرهنگی است. آن بخشی که به مسائل عقلی و فهم فطری ما مربوط است بین همۀ انسان‌ها عمومیت دارد و بخش فرهنگی که ویژه است؛ ولی بخش فرهنگی نیز مبتنی بر بخش فطری و عقلی انسان است. اگر امروز ما از معماری خوب صحبت کنیم، خیلی بهتر است تا اینکه دربارۀ معماری اسلامی و ایرانی صحبت کنیم. اینکه آنان مسلمان اند، ذیل معماری خوب قرار می‌گیرد و می‌شود دربارۀ آن صحبت کرد. ما اگر خوب و بد را در معماری تشخیص دهیم خلاص می‌شویم. اگر قوۀ تشخیص ما خوب عمل کند دیگر فرقی نمی-کند که مدرن است یا سنتی یا فولدیسم و… و ما دیگر درگیر جنگ‌های زرگری نمی‌شویم، ممکن است در [معماری] مدرن چیز خوبی وجود داشته باشد، نه اینکه مطلقاً بد است؛ مثل این است که بگوییم فلانی بد است و مطلقاً هیچ [ویژگی] خوبی ندارد؛ بدترین آدم‌ها هم خوبی‌هایی دارند. ما در متون دینی تعبیری داریم که انسان‌ها سه نوع‌‌اند: یا خیر کثیرند و شر قلیل، یا شر کثیرند و خیر قلیل، یا خیر و شر آن‌ها با هم برابر است. خیر و شر مطلق وجود ندارد؛ اگر کسی شر کثیر و خیر قلیل باشد و ما خیر قلیلش را نبینیم، از دایرۀ انصاف خارج شده‌ایم. پس ما در عالمی هستیم که باید خوب را از بد و زشت را از زیبا تشخیص دهیم. قوۀ تشخیصمان را باید قوی کنیم. سوال و سخن اینجاست که قوۀ تشخیصی که بتواند خیر را از شر و زشت را از زیبا تشخیص دهد چیست؟ ما باید تلاش کنیم آن قوه را کشف کنیم تا خیر را از شر تشخیص دهیم. اگر آن قوه در ما تربیت شود از جنگ میان اسم‌ها (فولدیسم و …) رها می‌‌شویم.
آنگاه مثلاً وقتی به معماری مدرن نظر می‌کنیم می‌گوییم این رویکردِ مدرن خوب است یا رویکرد دیگرش بد است؛ یعنی می‌توانیم انتخاب کنیم. انسانی که قوۀ تشخیصش بالا برود قوۀ انتخابش بالا می‌رود و قوت انتخاب پیدا می‌کند، ]به اصطلاح [در گل نمی‌ماند. من به این نتیجه رسیده‌ام که ما اگر به جای اینکه درگیر جنگ‌های زرگری بشویم که ما را از دایرۀ انصاف خارج بکند، [باید] قوۀ تشخیص پیدا کنیم و این قوۀ تشخیص را در خود با معیارهای فطری و عقلی قوت ببخشیم تا بتوانیم به درستی خوب و بد را تشخیص دهیم. اگر به کسی قوۀ تشخیص دادیم دیگر خیالمان راحت است که او راهش را پیدا می‌کند؛ اما اگر قوۀ تشخیص کسی را بگیریم او همیشه لنگ می‌زند و محتاج است که کسی به او بگوید چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. امروزه ما نیاز به این داریم که قوۀ تشخیص خود و دانشگاه و دانشجو را رشد دهیم تا بتوانند در همۀ مسائل از جمله معماری، خوب تشخیص دهند. انسانی که قوۀ تشخیص ندارد مانند کاهی روی آب است که به هرجا می‌رود و اختیاری ندارد. اما انسانی که استوار روی پای خود و قوۀ تشخیص خویش ایستاده است نه چیزی را رد و نه قبول می‌کند؛ [چنین انسانی] با تشخیص خود محک می‌زند، درست باشد می‌پذیرد و غلط باشد نمی‌پذیرد، حتی اگر آن غلط را انسانی بزرگ و درست را انسانی مهجور گفته باشد. اینکه می‌گویند «کلامٌ ملوک و ملوکٌ کلام» یعنی هر حرفی از هر بزرگی گفته شود الزاماً درست است؟ خیر؛ یا حرفی که دشمن زده است را الزاماً نپذیرم؟ خیر، عقل می‌گوید که حرف درست دشمنت را هم بپذیر.
ببینید مشکل کلیدی و اساسی ما این اینجاست؛ چون قوۀ تشخیص ما ضعیف و هوا و هوس بر ما غالب است عقلمان از کار می‌افتد و نمی‌توانیم درست و غلط را تشخیص دهیم و دچار جنگ‌های زرگری می‌‌شویم. ما در کشورمان جنگ فرقه‌ای داریم، اگر حرفی را من بزنم درست است اما اگر مخالف من بزند غلط است. چیزی نزد من خوب است و همان چیز نزد دشمن من بد است؟! عقل می‌گوید که این درست نیست. این جنگ‌های فرقه‌ای و زرگری که در تمام عالم هست، در بین ما و در تمام ابعاد سیاسی و فرهنگی خیلی بیشتر است. حتی ما می‌بینیم که آدم‌های اهل فکر هم با هم می‌جنگند. در معماری نیز این چنین است. اینجا باید چیزی را اضافه کنم که خیلی مهم است؛ هر انسانی دستگاهی جهان‌بینانه دارد، انسان بدون دستگاه جهان‌بینانه ممکن نیست و وجودش ممتنع است. انسان چه بخواهد و چه نخواهد، چه بداند و چه نداند، چه آگاه باشد و چه آگاه نباشد، دستگاه جهان‌بینانه‌ای انتخاب می‌کند و ملاک و معیارها از آن بیرون می‌آیند. شما عالم را چگونه می‌بینید؟ آن‌گونه که می‌بینید قضاوت می‌کنید (درست و غلط می‌کنید). پس هر انسانی باید دستگاه جهان‌بینانه‌ای برای تفسیر جهان داشته باشد. طبیعتاً این دستگاه راهبر ماست و ریشۀ خیلی معیارها در همین دستگاه است. انسان باید به این دستگاه آگاه باشد، اگر آگاه هم نباشد دستگاه هست اما دیگر بازیچۀ فهم نادانستۀ خویش است. وقتی شما انسان را موجود مادی صرف بدانید با وقتی که انسان را موجودی غیرمادی بدانید متفاوت است. نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که منظومۀ جها‌ن‌بینانه را آگاهانه کسب و اختیار کنیم. به میزانی که آگاهی و دخالت ما بیشتر باشد در تصحیح و تکمیل منظومۀ جهان‌‌بینانۀ خویش موفق‌تر خواهیم بود و آن را غنی‌تر خواهیم کرد. گمشدۀ امروز ما همین منظومۀ جهان‌‌بینانه است. اگر قوۀ تشخیص ما بر اساس خودانگیختگی و خودآگاهی عمیق بالا برود می‌توانیم انتخاب کنیم، در غیراین‌صورت باید تقلید کنیم که کار ساده‌ای است. من گاهی به شوخی به دوستان می‌گویم انسان برای تقلید آفریده نشده اما اگر تقلید چیز خوبی است بهتر است انسان از میمون تقلید کند یا از پدرش؟! شما چه می‌گویید؟ می‌گویید از پدر. اما به هرحال انسان برای تقلید آفریده نشده است، انسان برای شکفتگی و انتخاب آفریده شده است. تقلید جایی در انسان ندارد؛ حتی در دین ما اصول دین قابل تقلید نیست و حرام است. باید هر فرد خودش به اصول برسد و آن‌گاه برای فروع به سراغ کسی که از خود آگاه‌تر است برود. چرا تقلید در اصول حرام است؟ چون انسان ذاتاً برای انتخاب-گری و بلوغ آفریده شده است، انسان باید با فهم خود بفهمد و انتخاب کند و لاغیر. هیچ راه دیگری وجود ندارد، قوۀ اختیار و انتخاب انسان بر همه چیز اولویت دارد، ما مکلفیم خودمان و دیگران را در مسیر فهمیدن و انتخاب-گری شایسته رشد دهیم.

آموزش دانشگاهی هم می‌تواند در این رشد مؤثر باشد؟

بله؛ اصلاً من از صبح که بیدار می‌شوم هرکسی را که می‌بینم [ از جمله] همسرم، فرزندانم، دانشجویانم، شما و … مکلفم در جهت رشدتان بکوشم؛ البته اول رشد خودم و بعد دیگران. این رشد و تحول و بلوغی است که پایانی ندارد و هر روز باید نو شود؛ درست مثل سلول‌های ما که در طول زندگی بارها و بارها عوض می‌‌شود. ما هر روز باید پوست بیندازیم و همه چیز برای ما تازه شود. بنابراین قوۀ اختیار و انتخاب انسان که اصیل‌ترین بخش وجود اوست، مرتباً باید محترم شمرده شود؛ مثلاً شما وقتی با یک دانشجو مواجه می‌‌شوید و صحبت می‌کنید، او را به عنوان انسانی که قوۀ تشخیص و انتخاب دارد، محترم می‌شمارید. چون ما مرتباً خودمان و دیگران را سرکوب می‌کنیم، [اما] وقتی این‌گونه می‌اندیشیم و انتخاب می‌کنیم، حر و آزاده می‌‌شویم. البته من از آن آزادی که امروزه نزد جوانان است، آزادی از قید عقل، صحبت نمی‌کنم. انسانی که از قید عقل آزاد شود حیوان است؛ پس این آزادی نیست. آزادی تعریف درستی دارد. انسان باید بندۀ عقلش باشد، آنگاه قیود پیدا می‌کند؛ قیودی عقلانی که خوب است و انسان باید داشته باشد. عقل نیز از عقال به معنی بستن و محدود شدن می‌آید. عقل انسان او را محدود می‌کند. عقل شما می‌گوید که دروغ نگویید اما وقتی از عقل آزاد شوید هر کاری ممکن است انجام دهید. در معماری هم همین‌طور است. امروزه بعضی از جوانان [با به‌کارگیری اسمی] به نام خلاقیت، در طرح‌هایشان هر کاری می‌کنند؛ آیا این نو‌آوری است؟! آزادی از بند تمام قیود و قواعد انجام هر کاری که می‌خواهم [انجام دهم]، دیگر نامش آزادی نیست. پس می‌بینیم که در مفهوم درستِ آزادی نیز قید وجود دارد و ما نباید فراموش کنیم که انسان تا بنده نشود آزاد نمی‌‌شود. اما [انسان] بندۀ چه شود؟ بندۀ حقیقت؛ وقتی انسان بندۀ حقیقت شود آزاد می‌‌شود. [انسان] اگر بندۀ حقیقت نشود، دیگر آزاد نیست بلکه اسیر هوای نفس خود است که چنین اسارتی به مراتب بدتر است. معماری هم این‌گونه است؛ دورۀ مدرن، دورۀ پسامدرن و … [در اینجا هم] همین مفهوم از آزادی وجود دارد. آزادی از فرم و … همان‌گونه که در تجربه‌های معاصر می‌بینیم. آزادی لجام گسیخته‌ای که به ما عرضه می‌شود و در آن عقل موضوعیت ندارد، منفعت انسان موضوعیت ندارد، قواعد هستی موضوعیت ندارد، هیچ چیز موضوعیت ندارد. ما در علم این را نداریم؛ زیرا علم بندۀ قواعد طبیعت است. بخواهیم هواپیما بسازیم باید قواعد ایرودینامیک را رعایت کنیم. جایی که قواعد طبیعی هست علم باید آن قواعد را به همان شکلی که هستند به کار ببرد تا بتواند بهره بگیرد؛ اما در امور ذهنی آزاد است هر کاری که می‌خواهد بکند؛ زیرا قاعده و قانونی نیست و این ]مسئله [همان پاشنه آشیل مهمی است که هنر و معماری امروز دارد. در عرصۀ اندیشه هم همین‌طور است؛ متأسفانه ما حرف‌هایی می‌شنویم که مبنایی ندارد و عقلانی نیست.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
گفتگوی کامل لویی کان

لویی کان: هر آنچه بشر بتواند تصور کند در قلمرو واقعیت می‌گنجد

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”3.0.87″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ صبا تجلی” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”3.16″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]با خواندن سخنان لویی کان، 18 سال بعد از مرگ وی {این مصاحبه در سال 1992 منتشر شده است}، پادزهری ضروری برای وضعیت پوچ فعلی می‌یابیم. این «مصاحبهٔ غیرممکن» نخست با انتخاب بخش‌هایی از نوشتار لویی کان گردآوری شد. هرچند که انتخاب‌ها شخصی و به دلخواه صورت گرفته اما در حقیقت، تمنایی برای لحاظ کردن معماری همچون گواه موفقیت یا شکست نهادهای بشری این انتخاب‌ها را هدایت کرده است. در کارهای ساخته‌شدهٔ کان، ما ناچاریم در معماری به لحاظ واقعیتی شاعرانه که نسبت به مصالح ساختارهایش ممتاز است، تجدید نظر کنیم و از طریق کلمات او می‌توانیم به منبع این جادوی قدرتمند نزدیک شویم.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/08/louis_kahn_01_bomb_040.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]کارلوس برلیمبرگ: شما این دوره را چگونه توصیف می‌کنید؟

لویی کان: ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که خورشید موقتا از خدمت به بشر موقوف شده است. به نوعی، {در این دوره} حتی خورشید هم زیر سایهٔ بدگمانی و سوءظن بشر بود. تمام نهاد های ما احتیاج به بازبینی داشتند. چیزی وجود نداشت که احترامی برای آن قائل باشند. می‌توان این وضعیت را فاجعه‌بار دانست.
و در ذهن من نیز این وضعیت می‌تواند فاجعه‌بار باشد، اگر من به این فکر نمی‌کردم؛ نور سفید و سایهٔ سیاه ذهن مرا با امکانات فوق‌العاده‌شان پر کرده بودند. نور سفید در طبیعت وجود ندارد. جدا از اینکه نور سفید در طبیعت وجود ندارد، سایه ی سیاه هم در آن نیست. من می‌دانستم که خورشید همچنان در حال درخشندگی بود.
من حتی می‌دانستم که خورشید نه مرده و نه مضر، بلکه بالواقع الهام بخش بود. من همچنین می‌دانستم که نور سفید می‌تواند زرد شود؛ یک زرد روشن‌تر. و آن سایهٔ سیاه می‌تواند به سمت آبی برود؛ یک آبی روشن‌تر. از آنجایی که مردم هرچیزی را آنطور که هست نمی‌پذیرند و قبل از فیلتر کردن هرچیز از ذهن‌شان به آن اعتماد نمی‌کنند، بنابراین آنها همچون کسی هستند که می‌خواهد بدون استفاده از کلمات، شعر بنویسد.
این دوره، دورهٔ اعجاب نیست. من از اتفاقی که افتاده است متعجب نمی‌شوم اما فقدان آشکار احترام، تنها نشانه‌ای است از جستجوی احترام، چیزی برای حرمت قائل شدن و جنگیدن برای آن.

کارلوس برلیمبرگ: معماری شما در یک قاب بی انتها قرار دارد. همانقدر که به گذشته تعلق دارد، به امروز نیز متعلق است. آیا معماری شما ارتباطی با فرهنگ معاصر دارد؟

لویی کان: یک معمار باید قدرت خارق‌العاده‌ای برای پیش‌بینی کردن داشته باشد. او وقتی یک ساختمان را بنا می‌کند، آن را امروز می‌سازد. ساختن یک بنا برای آینده بی‌معنی است. پیش‌بینی آینده غیرممکن است اما میزان دوام کیفیت کاری که امروز انجام می‌دهید، قابل پیش‌بینی است! به همین دلیل است که ساختمان‌هایی که همگی در یک دورهٔ خاص ساخته شده‌اند، باقی مانده‌اند. آنها به سادگی، مدام تکرار شده‌اند. زمانی نیست که یک بنای عالی احساس علو و بزرگی نکند، این مظهری از چیستی معجزه قلمرو بیان انسان است. سنت نوعی غباری طلایی است که می‌بارد، اگر انگشتانتان را در آن فرو کنید، به تبلوری فارغ از همهٔ شرایطی که آن را ایجاد کرده دست خواهید یافت. اگر انگشتانتان را در آن فرو کنید، فکر می‌کنم که بتوانید قدرت پیش‌بینی کردن را حس کنید؛ زیرا چیزی که پیش از این، توسط بشر مکانی برای زندگی، مکانی برای بودن، مکانی برای صحبت کردن، یادگیری و … پذیرفته شده است، باید معجزه تلقی شود و نه چیزی کمتر از آن. شما نمی‌توانید آن را رد کنید. شما کتاب‌ها را نمی‌سوزانید. بلکه به آن ها نگاه می‌کنید تا جایی که توسط چشمانتان در آن ها رخنه کنید. اینها مثال‌های شگفت‌انگیزی است. هر چیزی که هم اکنون به شما خیلی خیلی نزدیک باشد، می‌تواند و شاید اثبات شود که تنها برای تعداد کمی از انسان‌ها خوب باشد. فردیت، بخش زیبایی از تمام بشریت است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/08/louis_kahn_02_bomb_040.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]کارلوس برلیمبرگ: چه چیزی ماهیت معماری را از ماهیت نقاشی و یا مجسمه‌سازی متمایز می‌دارد؟

لویی کان: معماری، علی‌رغم نقاشی و مجسمه‌سازی، محدودیت‌هایی دارد. هنگامی که ما دیوارهای مرئی محدودیت را لمس می‌کنیم، بهتر متوجه می‌شویم که از چه تشکیل شده‌اند. یک نقاش می‌تواند چرخ‌های مربعی برای یک تانک بکشد تا بیهوده بودن جنگ را نشان دهد. مجسمه‌ساز می‌تواند همان چرخ‌های مربعی را {در سنگ} بتراشد. اما یک معمار باید از چرخ‌های مدور استفاده کند. گرچه نقاشی و مجسمه‌سازی نقش بسیار زیبایی در قلمرو معماری بازی می‌کنند – و معماری نیز نقش زیبایی در مجسمه‌سازی و نقاشی ایفا میکند – اما هر کدام قواعد خاص خود را دارند. یکی امکان دارد بگوید که معماری خلق متفکرانهٔ فضاست. معماری پر کردن محدوده‌های تصاحب‌شده توسط کارفرما نیست؛ بلکه خلق فضاهایی است که احساسی را متناسب با کارکرد آن فرا می‌خوانند.
آنچه غیر قابل اندازه‌گیری است روح و روان است. روح هر چیزی به وسیله احساس و همینطور فکر‌، بیان می‌شود و من معتقدم همیشه غیر قابل اندازه‌گیری باقی می‌ماند. من حس می‌کنم که موجودیت معنوی به طبیعت روی می‌آورد تا چیزی را خلق کند که می‌خواهد باشد. فکر می‌کنم که یک گل رز، می‌خواهد که یک گل رز باشد. بشر، توسط ارادهٔ هستی، از طریق قوانین طبیعت و سیر تکامل موجودیت یافته است. اما نتایج همیشه کمتر از ماهیت موجودیت هستند.
به همین ترتیب، برای به سرانجام رساندن یک بنا، باید باید از عناصر غیرقابل سنجش شروع کرد و به سمت عناصر قابل اندازه‌گیری رفت. باید از قواعد پیروی کرد اما در نهایت وقتی بنا به بخشی از زندگی تبدیل می‌شود، باید از کیفیاتی سنجش‌پذیر برخوردار باشد.

کارلوس برلیمبرگ: چرا انتخاب کردید حول یک نظم متقارن پلان طراحی کنید؟ دیدگاه شما نسبت به چیدمان اتفاقی و بی‌نظم چیست؟

لویی کان: من کاری را که هانس شارون کرد انجام نمی‌دهم، اما آنچه را که تلاش کرد انجام بدهد بسیار تحسین می‌کنم. می‌توانم طرح‌های اولیه‌ام از آنچه در مورد {پروژه} ونیز در نظر داشتم به شما نشان بدهم. این دقیقا چیزی بود که در آن پایبندی سفت و سختی به اشکال هندسی وجود نداشت، اما انگار تصور می‌شد بیشتر از آنکه یک پلان هندسی تخت باشد سطوحی جداگانه از آدم‌ها در نظر گرفته شده است.
اما ببینید دیدگاه من متفاوت است. من این را به شکل یک نقاشی نمی‌بینم. من حتی این را به شکل یک مجسمه هم نمی‌بینم. اگر من یک گروه {از مردم} را اینجا جایگذاری می‌کردم، گروهی دیگر را آنجا می‌گذاشتم و گروه سوم را جایی دیگر، در واقع آنها را به یک ناحیه خاص محدود می‌کردم. در حالی که می‌شود آنها را در یک قاب بسیار کلی قرار داد تا به جای معماری، درکشان {از فضا} بتواند سبب تشکیل مجموعه‌هایشان بشود. من دوست ندارم چیزها زیادی تعریف‌شده و قطعی باشند. من مشکلی ندارم اگر می‌توانید چیزی را هر روز جابجا کنید و بدون اینکه چیزی از ماهیتش کم شود تغییرش بدهید. اما موضوع دیگری هم هست که مرا مرتباً به سمت‌های دیگری سوق می‌دهد: من یک ساختمان را شبیه یک انسان می‌دانم، به مثابه یک بدن. نمی‌خواهم نسبت به نحوهٔ عملکرد اعضای بدنم آگاه باشم. تنها انتظارم این است که بسیار کارامد باشد. به {فعالیت‌هایی} نیاز دارم که بدنم همیشه بتواند انجام بدهد مثل دویدن، پریدن، سریع حرکت کردن، آرام حرکت کردن. من دوست دارم بتوانم بدنم را در هر وضعیتی قرار بدهم، نه فقط یک سری وضعیت گزینش شده مشخص. بنابراین، تمایل من بر این است که فضایی خلق کنم که هدف و {کاربری} آن الهام‌گرفته از خود فضا باشد. نوعی حس عام و توافق انسانی باید در هر طرحی که خلق می‌شود وجود داشته باشد. اگر از قوانین طبیعت پیروی کنید، همه چیز در اختیار شما قرار می‌دهد.
قوانینی که بشر وضع می‌کند از طریق قوانین طبیعت درک می‌شود. قوانین برای شکسته شدن خلق شده‌اند. وقتی به ادراک بالاتری فراتر از قواعدی که قبلا به کار گرفته بودید می‌رسید، بدین معناست که به لحظه شگفت‌انگیزی از وجود بشریت دست پیدا کرده‌اید. قانون هرگز تغییر نمی‌کند. قانون شیوه طبیعت است، راه و روش ناخودآگاه طبیعت. هیچ هرج و مرجی در طبیعت وجود ندارد. این موضوع را یونانیان مدت‌ها پیش گفته‌اند. ذهن آنها دچار هیچ به هم ریختگی نبوده است چون هیچ کتابی نداشتند. آنها درک کردند قوانین طبیعت غیر قابل انکار است. طبیعت تنها در کار به نمایش گذاشتن قوانین‌اش است، رفتار و وضعیتش را تغییر می‌دهد و مدام به تعادل جدیدی می‌رسد. همه چیز همیشه در تعادل قرار دارد، اما تعادل این لحظه با تعادل لحظه بعدی متفاوت است.
ما تصور می‌کنیم که این {تفاوت} هرج و مرج است، در حالی که اینطور نیست. در صورتی که قوانین در حال اجرا باشد هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. شما از آنها شگفت‌زده یا حتی ناراحت می‌شوید. این تنها به این معناست که باید {در مورد قوانین طبیعت} بیشتر یاد بگیرید. آشفتگی تنها در ذهن بشر وجود دارد، نه در طبیعت.

کارلوس برلیمبرگ: ایا لوکوربوزیه تاثیر بسزایی در معماری شما داشته‌است؟

لویی کان: لوکوربوزیه برای من به مثابه یک وحی بود. او باعث شد بفهمم که در دنیا فردی زندگی می‌کند که می‌تواند یک معلم الهام‌بخش باشد. او از خلال آثارش می‌توانست به شما آموزش دهد. این مسئله در مورد آثار تاریخی صدق نمی‌کند چون متعلق به عصر خود بوده‌اند و نمی‌توان تصمیمات انسانی را در بستر زمانی‌اش، به طور کامل درک کرد. دانستن این موضوع می‌توانست شگفت‌انگیز باشد اما در هیچ تاریخچه‌ای نمی‌شود آن را یافت. داشتن مردی که چیزی را خلق می‌کند که دیگران قادر به خلق آن نبوده‌اند، اثری که از کیفیتی برخوردار است که می‌تواند الهام‌برانگیز باشد، چنین چیزی قدرتی فراتر از آثار تاریخی دارد.
حس می‌کردم می‌توانم کتاب‌ها را دور بریزم، که یک زمانی هم مد شده بود. دوره‌ای که گروپیوس از دور انداختن کتاب‌ها حمایت می‌کرد. یکی از من پرسید: «آیا تصویر لوکوربوزیه در ذهنت محو نشده است؟» من پاسخ دادم: «نه، محو نشده است.» اما دیگر کتاب آثارش را ورق نمی‌زنم. اگرچه می‌دانم روزی دوباره این صفحات ورق خواهند خورد.
زمانی فکر می‌کردم ایدهٔ برج‌ها با فضای باز وسیع پیرامونشان بسیار شگفت‌انگیز است، تا وقتی که از خودم پرسیدم پس دکان نانوایی کجاست؟ و ایدهٔ پارک دیگر چندان هم به نظر خوب نیامد.
اگر در نظر بگیرید که چه چیزی همیشه وجود داشته است، چیزی که باید به آن نگاه بشود و آنچه از دست رفته {معلوم می‌شود}.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/08/kahn_03_body.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]کارلوس برلیمبرگ: به نظر می رسد که معماری شما، در بهترین حالت، از وقار ساده‌ای برخوردار است: کار کردن، بازی کردن و اندیشیدن. نقش معمار در دنیایی که واقعیت غم انگیز فقر و بی خانمانی، بی‌رحمانه انسان را تسخیر می کند چیست؟

لویی کان: من میان آرزو و نیاز تفاوت قائل می‌شوم. ما به سبب آرزوهایمان زندگی می‌کنیم. {…} کمک نکردن به افراد نیازمند غیراخلاقی است. این وظیفه هر فرد است که متوجه باشد نیاز افرادی که زنده‌اند، تامین شده‌است. حکومت هیچ کاری مهم‌تر از برطرف کردن نیاز مردم ندارد. برآورده شدن نیاز حق مطلق هر فرد روی زمین است.
آن کشوری که عظمت را در احساسات آرزومندانه‌ ما پرورش نمی‌دهد، کشوری است که همچنات به بالاترین ظرفیت خود نرسیده است. من به افسانه‌ها اعتقاد دارم. من باور دارم که آرزوی داستان‌های افسانه‌ای آغاز علم بوده است.

کارلوس برلیمبرگ: در عصر اطلاعات، گاهی اوقات درک کردن یک اثر معماری‌ دشوار است. اثری که حضورش را نه از طریق تصویری تکثیرپذیر بلکه توسط موجودیت فیزیکی‌ای به نمایش می‌گذارد که تنها از رویارویی واقعی با حقیقت مادی آن قابل ادراک است. تا چه حدی معماری خودتان را مرتبط با قلمرو تخیل می‌دانید؟

لویی کان: شما آرزو می‌کنید که پرواز کنید، مخصوصا وقتی توسط یک مشت گردن‌کلفت مورد حمله قرار می‌گیرید. این موضوع در دوره‌های خاصی امکان پذیر نیست، چون ساز و کار چیزها آنطور که باید وجود ندارد، اما با این حال آن آرزو همچنان هست. {آرزو} به سرانجام می‌رسد چون هر آنچه بشر بتواند تصور کند در قلمرو واقعیت می‌گنجد. واقعیت همان رویا است. واقعیت همان افسانه است.
واقعیت حقیقی همان داستان افسانه‌ای است، از سیر روزمره اتفاقات که هر ازگاهی مثل داستان‌های تخیلی می‌شود حرف نمی‌زنم چرا که پر از ناامیدی و سرخوردگی است. این{روزمرگی‌ها} همه زندگی انسان نیست. تجربه کاملا اتفاقی است. آنچه که غیر قابل دسترس است، هنوز ساخته نشده است، هنوز گفته نشده است، همان چیزی است که به انسان انگیزه می‌دهد. هنر نور می‌بخشد. وقتی شما اصوات آشنای سمفونی پنجم را می‌شنوید، تقریبا مثل این می‌ماند وارد فضایی بشوید که مدت‌های مدیدی در آن نبوده‌اید و برای اولین بار متوجه می‌شوید که چشمانش آبی است.
یکی از جنبه‌های مهم هنر، دوباره دیدن یک چیز است. شما نمی‌توانید همه چیز را یک‌باره و در یک نگاه ببینید. هرچقدر هم که برای مدت نامحدود چیزی را نگاه کنید باز هم چیزی وجود دارد که ندیده‌اید. چرا که هنر، محصول درک شهودی است- قدرتمندترین ابزار ما. شهود دقیق‌ترین حسی هست که از آن برخورداریم. علم و دانش هرگز نمیتواند به آن دست یابد. چیز زیبایی که درک شهودی به ما می‌دهد، احساس مشترک است، حسی از توافق‌های بی‌نظیر انسانی. چیزی می‌تواند برای اولین بار تولید شود و به نوعی کیفیتی را داشته باشد که انگار همیشه {در آن} بوده است. این همان کیفیت ناشی از توافق بشری است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]منبع: BOMB Magazine
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
گفتگوی کامل وانگ شو

وانگ شو: حافظه ژرف‌تر از نمادهاست

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” admin_label=”Post Title” _builder_version=”3.0.87″ title_all_caps=”off” background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”] [/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”ترجمهٔ نیلوفر بردبار” text_orientation=”center” content_max_width=”none” admin_label=”Fullwidth Header” _builder_version=”3.16″ title_font_size=”19″ background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]در ماه فوریه {سال 2012} معمار چینی، وانگ شو، به دریافت جایزه معماری پریتزکر نایل شد. «آنا توئیدیل» با «شو» دربارهٔ فلسفه خاص او درباره «آماتور آرکیتکچر» و این‌که چگونه سنت و خاطره می‌تواند روی ساختار معماری معاصر چینی تاثیر بگذارد گفتگو کرده است.

آنا توئیدیل: مشخصاً از شروع استودیو کوچکتان در سال 1998 تا برنده شدن جایزه پریتزکر پیشرفت بزرگی رخ داده است. آیا می‌توانید این روند را توضیح دهید؟

وانگ شو: قبل از این که ما استودیو را داشته باشیم فقط من، تنها معمار، بودم که تعدادی پروژهٔ کوچک را انجام می‌دادم. پس از آن در سال 1997 من و همسرم به این نتیجه رسیدیم که باید استودیوی رسمی‌تری برای انجام کارهای پیچیده‌تر داشته باشیم. بنابراین ما استودیو خود را در خانهٔ من که ساختمان خیلی کوچکی است، برپا کردیم. ما در آن زمان به اندیشه‌های روشن‌تری راجع به این که چگونه کار می‌کردیم و چگونه فکر می‌کردیم که می‌توانیم از پس انجامش برآییم، دست یافته بودیم.

از همان اوایل من عقیده داشتم که باید استودیو را مدیریت کنم که بسیار کوچک بماند؛ زیرا در فرهنگ چینی، اگر شما واقعا بخواهید کارهای عمدتا تجربی انجام دهید، نمی‌توانید اجازه دهید استودیوی شما خیلی بزرگ شود. فشار زیادی وجود دارد بنابراین من استودیو را بسیار کوچک نگه داشتم. در ابتدا ما دو نفر بودیم _من و همسرم «لو ونیو»_ و سپس سه نفر، چهار نفر. در حال حاضر ما ده نفر هستیم. من فکر می‌کنم دیگر بس است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px||0px|” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/07/wang-shu-xiangshan-campus-caa.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]چگونه با همسرتان به طور مشترک کار می‌کنید؟

من شخصی هستم که رویاهای بسیاری دارد؛ ولی همسرم بیشتر به واقعیت متصل است. قبل از این که ما استودیو خود را بنیان بگذاریم، او در یک انستیتوی طراحی ملی بزرگ کار می کرد که در آن بیشتر از 2000 معمار با یکدیگر کار می‌کردند. به همین علت او تجربه زیادی در چگونگی کنترل پروژه های بزرگ و چگونگی برخورد با چیزهایی مثل آن، چگونگی برخورد با یک شرکت ساختمانی یا یک دشمن را دارد. اگر شما کار مجموعه‌ای انجام می‌دهید، این که چگونه دقیق باشید بسیار مهم است. شروع کردن و فهمیدن این که چگونه ادامه دهید و به جلو بروید بسیار آسان است. همسرم مشارکت زیادی می کند.

ما هر روز با هم کار می کنیم. افراد زیادی می گویند: «آن ها هر روز از صبح تا شب کنار هم می مانند و کار می کنند.» چیزهای بسیاری {در رابطه با همکاری من و همسرم} وجود دارد، چیزهای کوچک و بسیار.

من جذب نام دفتر شما، آماتور آرکیتکچر، و دیدگاه شما که آماتور بودن مانند صنعتگر بودن است شدم. می‌توانید کمی بیشتر راجع به ایده «معماری آماتور» به من بگویید؟

بله. در واقع این برای فرهنگ چینی معنی خاصی دارد. معماری برای چین بسیار خاص است، ما فقط هشتاد سال است که دارای نظام حرفه‌ای معماری را شده‌ایم. قبل از آن ما فرهنگ معماری بزرگی داشتیم ولی سیستم ما یک سیستم بدون معمار بود. این چیزی کاملا متفاوت بود. به همین دلیل در چین معماران بسیار واهمه دارند و عده‌ای می‌گویند آن ها به اندازهٔ کافی حرفه‌ای نیستند.

ولی در 30 سال اخیر می توانید ببینید که چین این تغییر بسیار بزرگ را داشته است: پیشرفت بسیار سریع، مقدار عظیمی از ساخت و ساز و این که زندگی مردم دچار تحولات شگرفی شده است. بنابراین به عقیده من این برای معماران فرصت بسیار خاصی است. شما باید بعضی ارزش‌ها را حفظ کنید، شما باید نظرات انتقادی راجع به وضعیت بدهید. ما در 30 سال اخیر تعداد زیادی معماری بدترکیب ساخته‌ایم. بنابراین من بیشتر مواقع می گویم: «اگر فقط معماران حرفه‌ای می‌توانند این دست از کارها را انجام دهند که این اندازه بدترکیب است، پس من یک معمار آماتور هستم.»
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/07/wang-shu-decay-dome.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ custom_margin=”0px||0px|” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]شما گفتید که ما نباید برای پیشرفت تخریب کنیم، در حالی که شهرنشینی و انتقال مردم به شهرها در هر صورت در حال رخ دادن است. معماری چگونه می‌تواند در پیشرفت شهرها دخیل شود؟

در 30 سال گذشته، مردم سرتاسر جهان تنها یک دین داشته‌اند: توسعه در همه‌جا! ولی در مورد چینی‌ها، آنها واقعا نمی‌دانند معنی توسعه چیست. مردم تنها تغییر می‌خواهند، آنها تنها زندگی بهتر می‌خواهند، آنها چیزهای جدید طلب می‌کنند و فقط به آنها آموخته شده «باید به شهرها بروید». ولی از طرف دیگر من عقیده دارم که مردم نمی‌دانند نتیجهٔ این طرز تفکر چیست. همه‌چیز بسیار سریع اتفاق می‌افتد و مردم زمان کافی برای فکر کردن به معنای آنچه روی می‌دهد ندارند.

واقعیت این است که چین فرهنگ غنی شهرنشینی و تعداد بسیار زیادی شهر زیبا داشته است. ولی در 30 سال گذشته ما بیشتر از 90 درصد شهرهای کهن را تخریب کرده‌ایم. ما تقریباً یک کشور جدید ساخته‌ایم. آیا نام این کشور چین است؟ فقط می‌توان گفت که این یک کشور تازه است. مردم {این کشور تازه} نیز حافظه، فرهنگ و تاریخ خود را از دست داده‌اند. واکنش بسیاری از شهرها این بود: «اجازه دهید {معماری} بی‌ارزش وارد شود.»

همین حالا بسیاری از شهرهای زیبای چین مانند یک زاغهٔ بزرگ به‌نظر می‌رسند. من عقیده دارم مسئله ساخت و ساز شهری نیست، زیرا این مدل برگرفته شده از دنیای غرب است، از هنگ کنگ، از سنگاپور. از سرزمین‌هایی بدون فرهنگ و بدون تاریخ وابسته به مکان. آن ها این مدل را برگرفتند و دوباره ساختند و سپس شهرهای ما از شهر تبدیل به زاغه‌های بزرگ شدند و نه یک شهر؛ زاغه‌ای با آپارتمان‌های بزرگ بسیار بلند و سوپرمارکت‌های بزرگ.

مردم باید در مفهوم شهر بازنگری کنند. راجع به زندگی شهری چطور؟ در حال حاضر ما تعداد زیادی خیابان‌های عریض با {امکان حرکت با} سرعت‌های بسیار بالا داریم. ولی این به معنای زندگی شهری نیست؛ اینها به معنای واقعی کلمه خیابان نیستند. در واقع ما در پانزده سال اخیر شهرها را ساخته‌ایم پس باید راجع به سمت و سوی شهرسازی، به مرحلهٔ بعدی، بیندیشیم. حتی افرادی که حافظه خود را از دست داده‌اند همین چیزها را میگویند. آنها می‌گویند اگر ما واقعا فرهنگ خود را از دست بدهیم، خوب نیستیم.

آیا هیچ شهر چینی هست که این امر را به درستی انجام دهد؟

بسیار اندک. در 10 سال گذشته شهرهای زیادی در این باره کارهای بسیاری انجام داده‌اند. آنها از مناطق تاریخی محافظت کردند، از ساختمان‌های سنتی گرفته تا ساختمان‌های صنعتی قدیمی را بازسازی کردند. اما در واقع اینها در دو جهت اتفاق افتاد. یکی این که آنها این کار را برای گردشگران و دیگر این که این کار را برای تعدادی مناطق تجاری جدید انجام دادند. و در هیچ کدام از این موارد این کار برای زندگی عموم مردم انجام نشد، این رویکرد تفاوت زیادی {با رویکرد حفظ سنت‌ها برای مردم} دارد. رویکرد فعلی حفظ ساختمان‌ها این معنی را می‌دهد که فرهنگ و سنت نمی تواند دوام بیاورد. تنها راه دوام آوردن سنت استفاده از آن برای گردشگری یا تجاری‌سازی است. سنت ارتباطی با زندگی ندارد.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/07/wang-shu-ningbo-history-museum-03.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]چند شهر اروپایی هست که اتفاق مشابهی برای آن ها رخ داده است؛ مانند ونیز، جایی که {نشان داد} گاهی اوقات حفاظت و نگهداری از فرهنگ می‌تواند جریان زندگی در شهر را متوقف کند. شما فکر می کنید ما چگونه می توانیم گذشته را ارج نهیم بی‌آن‌که جریان زندگی را متوقف کنیم؟

من فکر می کنم وضعیت چین و اروپا متفاوت است. من سفر های زیادی به اروپا برای دیدن همه‌چیز، از شهرهای بزرگ گرفته تا کوچک، داشته‌ام. اروپاییان نیز مشکلات خود را دارند. برای مثال، آنها به خوبی از ابنیهٔ سنتی خود مراقبت می‌کنند ولی از طرف دیگر آن ها نمی‌توانند در مناطق تاریخی ساختمان‌هایی جدید بسازند. ولی در برخی مناظق جدید دیگر می‌بینید که معماران تنها ساختمان‌های سنگین، آراسته و درخشان مدرن می‌سازند. آنها هیچ چیزی که بتواند تجربهٔ گذشته را به چیزهای جدید پیوند دهد نمی‌سازند.

ولی در چین اوضاع فرق می کند. ما می‌توانیم هر کاری بکنیم. [می خندد] این وضعیت متفاوتی است. برای پیشرفت‌های سریع، آسان‌ترین راه تخریب و ساختن چیزهای جدید است. این راه ارزان‌تر و سریع‌تر است. و در مرتبهٔ دوم محافظت‌هایی انجام می دهند ولی همچنان تخریب می‌کنند و به‌شکلی جعلی بازسازی می‌کنند. بسیار خنده‌دار است: ما چیزهایی واقعی داریم، سپس آنها را تخریب می‌کنیم و چیزهای جعلی را می‌سازیم. واقعاً احمقانه است. به نظر من مشکل اصلی چین این است که در این تغییر بزرگ، مردم نظام ارزش‌دهی خود را از دست داده‌اند. آنها گیج شده‌اند. آنها نمی‌دانند، آنها واقعاً نمی‌دانند. آن ها فقط می‌خواهند همه چیز به سرعت رخ دهد.

نسل‌های آینده چگونه می‌توانند از این برهه در تاریخ چین درس بگیرند؟

در واقع من دربارهٔ نسل بعد چیزی نمی‌دانم. به خاطر دارم سال پیش هنگامی که در «پکن» در قامت یک مرد جوان سخنرانی کردم، تعدادی دانشجوی جوان رو به روی کلاس ایستادند و پرسیدند: «چرا باید به معماری چینی عمل کنیم؟ حال که ما عضوی از جهان شده ایم، چراباید این کار را کنیم؟» در سیستم آموزش ما در واقع هیچ چیز از سنت نمی‌دانیم. در زندگی ما تنها تعدادی از افراد با درآمدهای پایین هستند که هنوز قدری زندگی سنتی دارند. افراد با سطح اجتماعی متوسط و افراد ثروتمند نمی‌دانند برای چه زندگی خود را می‌گذرانند.

البته از طرف دیگر ، مردم احساساتی دارند که قدمت دارد. که ما چنین فرهنگ غنی و تاریخ بلندی داریم؛ که ما باید کاری راجع به این فرهنگ انجام دهیم. اما آن ها تنها این را در راه های تبلیغاتی، تعدادی نشانه، تعدادی نماد و بدون هیچ حس واقعی نسبت به سنت استفاده می‌کنند. چرا ما باید راجع به فرهنگ در چین صحبت کنیم؟ زیرا این تنها مربوط به فرهنگ نیست بلکه راه سنتی ما راهی طبیعی‌تر، پایدارتر و زیست‌محیطی‌تر نیز هست. ما فقط فرهنگ خود را از دست نداده‌ایم بلکه روش تفکر خود نسبت به این موضوع را هم از دست داده‌ایم. این بسیار مهم‌تر است و به همین دلیل است که من با نسل‌های جوان‌تر در این باره صحبت می‌کنم.

من تنها یک قانون دارم: من می‌خواهم چیزی واقعی با احساسات درست انجام دهم. حافظه عمیق‌تر و تاثیرگذارتر از نمادها است. نماد تنها راجع به یک مفهوم است ولی حافظه و خاطره فرق می‌کند. می‌تواند روی خصوصی‌ترین احساسات مردم اثر بگذارد، روی چیزهایی بسیار کوچک در لحظه.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” column_structure=”1_3,2_3″][et_pb_column type=”1_3″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/07/wang-shu-ceramic-house.jpg” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][et_pb_column type=”2_3″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]شاید مسئله عادات و تجربیات روزمره زندگی با روش‌هایی معلوم در فضاهای مشخص است.

بله. برای مثال، چینی‌های سنتی در نظام {معماری دارای} حیاط زندگی می‌کردند. اگر شما حیاط داشتید شما امور به خصوصی می‌یافتید که در حیاط اتفاق می‌افتادند. اگر شما حیاط را از دست بدهید این امور ناپدید می‌شوند. خیلی ساده است. به همین دلیل من آزمون‌های مختلفی انجام می‌دهم زیرا اگر شما بخواهید به سنت بگردید در حال حاضر در چین چنین امکانی نیست. شما باید راه‌های جدید دسترسی به آن را امتحان کنید و با مردم ارتباط برقرار کنید و سپس آن ها می‌توانند چیزی را به یاد آورند. آنها می توانند با عادات زندگی خود و خاطراتشان برای انجام کارها و جو خاص، ارتباط برقرار کنند.

من یک بنای آپارتمانی مرتفع [ورتیکال کورتیارد اپارتمنتس در هانگژو] طراحی کردم و به هر خانواده یک حیاط کوچک و به هر ده خانواده یک حیاط کوچک عمومی اختصاص دادم. اینجا آنها می‌توانند قدری روابط همسایگی برقرار کنند. به نظر من این امری پایه‌ای است، اگر انجامش دهیم چیزی اتفاق می‌افتد. بسیار جالب بود. یک ماه پیش کانال چینی «سی سی تی وی» با من مصاحبه کرد و ما برای دیدن این که مردم از این فضاهای عمومی استفاده می‌کنند یا نه به بازدید آپارتمان رفتیم.

به طبقه اول رفتیم و آنجا را پر از گرد و خاک و خالی از انسان یافتیم. ناامید شده بودم. مردم زمان زندگی خود را از دست داده‌اند و اگر بخواهید آن را احیا کنید آسان نخواهد بود. وقتی آنها به طبقه پنجم رفتند، حیاط کوچک زیبایی را دیدند که مردم از آن نگهداری کرده بودند. آن جا می‌توانستید کودکی را در فضایی مانند یک لابی کوچک که همسایه‌ها با هم به اشتراک می‌گذارند، در حال انجام تکالیفش ببینید. سپس آنها به طبقه یازدهم رفتند و آنجا واقعا فوق‌العاده بود. آن مکان به یک باغ زیبا تبدیل شده بود. مردم درختان و گل‌ها را دوست داشتند و کارهای بسیاری آن جا انجام داده بودند. واقعاً خوب بود. با خودم فکر کردم: «بالاخره اتفاق افتاد».

نمونهٔ دیگر «موزه تاریخ نینگبو» است. وقتی این پروژه را طراحی کردم، در منطقهٔ آن به جست و جو پرداختم. در اصل آنها 30 دهکده بسیار بسیار زیبا در آن منطقه داشتند. در این بخش از چین، دهکده‌ها فقط یک «دهکده» نیستند! هر دهکده یک شهر زیبای کوچک، یک شهرک زیبای کوچک است. ولی وقتی آنها توسعه را آغاز کردند، تنها یک شهرک باقی ماند؛ 29 شهرک تخریب شده‌اند. من مصالحی از این مخروبه‌ها جمع‌آوری کردم و هنگامی که ساختمان تمام شد، متوجه شدم تعدادی از محلی‌ها سه یا چهار بار از آن جا بازدید کردند. چرا؟ با آنها صحبت کردم و واقعا احساساتی به من دست داد. آنها به من گفتند: «این دیوار، این قسمت بسیار شبیه به حیاط خانواده من است.» واقعا دچار احساسات شدم و این برای من بسیار تشویق‌کننده است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/07/wang-shu-ningbo-history-museum.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]می‌خواهم از شما بیشتر راجع به این روند استفاده از مصالح بازیافت‌شده بپرسم. مشخصا این امر مستلزم مفهوم کاملا متفاوتی از زمان در طراحی، در روند جمع‌آوری مصالح و دسته‌بندی آنها، تجربه و تفکر راجع به چگونگی قرار دادن آنها در کنار هم به روشی متفاوت است. من کنجکاو شدم که در مورد چگونگی تاثیرگذاری آن بر روند طراحی خود توضیح دهید.

در واقع این نوآوری من نیست. این یک روش خیلی معمولی سنتی در چین است. در مخروبه‌هایی که مردم به تازگی آنها را تخریب کرده‌اند، بعضی از ساختمان قدیمی دارای مصالحی از زمان‌های مختلف است، برخی از سال‌های پیش و برخی جدید. {بنا بر این در گذشته از مصالح ساختمان‌های قدیمی برای ساختمان‌های جدید استفاده می‌شده است.} من از این چیزها در می یابم که روش سنتی ما راهی طبیعی و زیست محیطی است. در واقع یک بنای سنتی از ساخت‌مایه‌های حفظ‌شده از گذشته ساخته شده است. این سنت بسیار خوبی است. اما حال که ما در عوض از انواع بتن استفاده می کنیم این سنت متوقف می شود. بسیاری از بناها را تخریب می‌کنیم ولی مصالح همه‌جا مانند زباله باقی می‌ماند. این یک اتلاف بزرگ است. به همین دلیل من فکر می‌کنم باید کاری کنم و معماری معاصر ایجاد می‌کنم.

راجع به روند کار کردن با مشتری و سازنده چطور؟ یا تدارکات جمع‌آوری و انبار مصالح؟ همه اینها چگونه با هم انجام می‌شود؟

بسیار سخت است زیرا این روش بسیار سنتی است. حتی صنعتگرهای محلی نیز فراموش کردند که چگونه انجامش دهند. همینطور در مورد مشتری‌ها در چین؛ آنها چیزهای جدید می‌خواهند، آنها مصالح و چیزهای کهنه را در ساختمان‌ها نمی‌پسندند. در گذشته کهنه‌تر بهتر بود ولی حالا تنها نو و تازه بهتر است. ما اجرای این ایده را با مشتری مطرح می‌کنیم. من معمولا از راه‌های بسیار ساده استفاده می‌کنم. من تعدادی کار کوچک  قبل از کارهای بزرگ انجام می‌دهم و مصالح برای ساخت و ساز را آزمایش می‌کنم. برای مثال چگونه این مصالح سنتی می‌توانند با بتن و فلز ساخته شوند. تجربه‌ای در این مورد ندارم پس تصمیم گرفتم که قدری آزمایش کنم. من باید به صنعتگران آموزش دهم. در واقع در بسیاری از مواقع صنعتگران به من می‌آموزند که چگونه انجام می‌شود. اکثر اوقات می گویند: «من نمی‌دانم چگونه انجامش دهم زیرا این یک ساختمان جدید است.» یا «من روش سنتی را نمی‌دانم.» همینطور از حیث مجموعهٔ مصالح، سنت ما بسیار غنی و متنوع است. برای مثال تنها برای آجر بیشتر از 80 اندازه مختلف موجود است. استفادهٔ مجدد از مصالح فعالیت بسیار جالبی است.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_image src=”http://goftaar.ir/wp-content/uploads/2018/07/wang-shu-ningbo-tengtou-pav.jpg” align=”center” align_tablet=”center” align_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Image” _builder_version=”3.23″ use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid” animation=”off” sticky=”off” always_center_on_mobile=”on”] [/et_pb_image][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]بله و نتیجه زیبایی هم دارد. آیا شما این آزمایش‌ها را در استودیو انجام می‌دهید یا این که همیشه در محل پروژه و یا در محل کار صنعتگران انجام می‌شود؟

ما آزمایش‌های کوچک را در استودیو انجام می دهیم زیرا استودیوی ما بسیار کوچک است، اما تعداد زیادی از آن ها را بیرون و در مقیاس یک به یک اجرا می‌کنیم. صنعتگران با ما کار می‌کنند. برای مثال در «غرفهٔ تنگتو» در «شانگهای» ما بیشتر از 20 آزمون برای دیوار انجام دادیم که هر کدام دو یا سه متر ارتفاع داشتند. خانواده، معماران و صنعتگران همه می توانند نتیجه را لمس کنند.

کار کردن به این صورت فرصتی نادر به نظر می‌رسد.

بله. همچنین در چین شما نمی‌توانید از طرف کارفرما اعتماد کافی کسب کنید. اکثر اوقات کافرما به شما اجازه نمی‌دهد آزمون و خطای زیادی انجام دهید. [می‌خندد]. ولی من فکر می‌کنم چینی‌ها فرهنگ خوبی دارند. آنها واقعیت را باور دارند. اگر شما آزمون‌هایی روی دیوار انجام دهید و آن ها ببینند، می‌گویند «آه. بسیار زیباست.» اگر با آنها راجع به یک مفهوم فقط صحبت کنید، نمی‌توانند متوجه شوند. بنابراین {انجام آزمون عملی} بسیار مهم است.

 آیا شما در استودیو خودتان با نمونه‌های فیزیکی {ماکت} هم کار می‌کنید؟

نه زیاد. ما آزمون‌های زیادی روی مصالح انجام می‌دهیم ولی برای مدل‌های فرمال طراحی نه زیاد. زیرا اکثر اوقات وقت طراحی بسیار اندک است. زمان زیادی نیست و طراحان مجبورند تغییرات زیادی اعمال کنند. بنابراین اکثر اوقات از طراحی‌های مدادی برای کنترل همه چیز استفاده می‌کنم. سریع‌تر از رایانه و مدل‌سازی است. از طرف دیگر این یکجور بازی بسیار خصوصی برای من است. اگر شما مدل سازی نکنید، نیاز به قوه تخیل بسیار قوی دارید. به همین دلیل بیشتر اوقات صبر می کنم تا ساختمان تمام شود. {شکل تمام‌شدهٔ بنا} غافل‌گیری بزرگی برای من است.

واضح است با توسعه دادن یک پروژه از طریق این شکل از روند انتخاب مصالح، نوعی از عدم کمال در کار ایجاد می‌شود. آیا این هم بخشی از فرهنگ چینی نیست؟ مفهوم ناقص بودن و بی‌قاعدگی؟

من رویایی برای معماری خود دارم، این که می‌خواهم {از طریق بنا} به مردم احساسی دست دهد. این تنها یک طرح خلق شده توسط یک معمار نیست. در مورد ساختمان‌های جدید به راحتی می‌توان گفت که «هرچه هست از طراحی نشئت گرفته است.» برخی طراحان می‌گویند که این ساده است و برخی می‌گویند پیچیده‌تر است. ولی اگر به یک شهر سنتی نگاه کنید نمی‌توانید مطمئن باشید کدام بنا حاصل طراحی است. این حسی کاملا متفاوت است. من همیشه می‌خواهم این حس را ایجاد کنم. هنگامی که ساختمان به اتمام می رسد افراد نمی‌توانند به طور کامل تجربه و حس فضا را توصیف کنند. جزییات زیادی وجود دارند. ولی ساختمان با شما صحبت می‌کند. این ورای روح آن فرد است و به راحتی نمی‌توان مانند نویسندگان بسیار خوب توصیفش کرد.

جدا ازصنعتگران، با هنرمندان و یا متخصصان دیگر هم کار می‌کنید؟

بله. من دوست دارم با هنرمندان کار کنم. در واقع من هم یک هنرمند هستم. من تنها معماری انجام نمی‌دهم و نمایشگاه‌های هنری هم برگزار می‌کنم. فکر می‌کنم ارتباط با دنیای هنر تجربه بسیار مهمی برای معماران است. در چین معماران بیشتر شبیه به مهندسان هستند. بیشتر مواقع دوست دارم با هنرمندان کار کنم. برای مثال، تعدادی آزمایش روی سرامیک با هنرمندان سرامیک کار انجام دادم. مهم تر از آن این که من احساسات زیادی از کار هنرمندان دریافت می‌کنم. اکثر اوقات معماران به راحتی این راه را که مستقیم‌تر است فراموش می کنند. هنر بیشتر به طور مستقیم با چیزهای واقعی در ارتباط است. برای معماران حرفه‌ای آسان‌تر است که تنها در مسیر و روند مرسوم انجام چیزها، کارشان را پیش ببرند.
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ text_font_size=”17″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” text_orientation=”right” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]منبع: Australian Design Review
[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” disabled_on=”on|on|on” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” disabled=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” admin_label=”Row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_button button_url=”http://goftaar.ir/?cat=225″ button_text=”فهرست گفتارهای پیتر زومتور” button_alignment=”center” admin_label=”Button” _builder_version=”3.16″ custom_button=”on” button_text_color=”#232f45″ button_border_color=”#232f45″ button_letter_spacing_hover=”0″ button_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_text_color__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_letter_spacing__hover=”0″ button_one_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_two_letter_spacing__hover_enabled=”off” button_bg_color__hover_enabled=”off” button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”] [/et_pb_button][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]