در دههٔ نود {میلادی}، پس از وقوع انقلاب اطلاعات، وضعیت جوامع ما دیجیتالی شد. نقش {ابزارهای} دیجیتال در طراحی به همان اندازهٔ نقش اجاقهای میکرو ویو در آشپزی است. سختافزار کامپیوتر و نرمافزار دیجیتال ابزار هستند، آنها هوشمند نیستند، هنوز هم برای فکر کردن باید مغز پرورش یابد، یک نرمافزار به پارامترهایی برای انجام کارش نیاز دارد.
دوست ندارم مثل دایناسورهایی به نظر برسم که نمیخواهند وضعیت دیجیتالی را به عنوان واقعیت دوران ما بپذیرند. همینطور که میگویید، بخش عمدهٔ فارغالتحصیلهای جدید بر اساس مهارتشان در استفاده از نرمافزار استخدام میشوند. این به معنای این است که دفاتر معماری که عمدتاً بر مهارت و نقش نرمافزار به عنوان سازماندهنده تکیه دارند برای سفارشگرفتن نیازمند تکنولوژی جدید هستند.
به استثنای دوران بنایی، معمار هیچگاه سازنده نبوده. تکنولوژی بیآیام {یا بیم} و دیجیتال معمار را وادار خواهند که نگاهی متفاوت به حرفهاش داشته باشد و معمار-طراح نایاب خواهد شد (اکنون همینطور است)، اما این الزاماً مشکلی نیست. فقط به این معناست که ما نیاز داریم به نوعی دیگر تدریس کنیم و اجازه دهیم دورههای تحصیلی مدارس معماری خود را با این تغییر سازگار کنند. با این کار به زودی شاهد تفکیک آنها که مدارس تحقیقی به شمار میآیند از مدارس کاملاً حرفهای خواهیم بود. اگر خوشبین هستید شاد و راضی خواهید بود و اگر بدبین هستید میتوانید همچون جیان کارلو دیکارلو در مرگ معماری سوگواری کنید. (در گفتگو با کورش رفیعی، منتشر شده در مجلهٔ معماری و ساختمان، ش ۴۷، سال ۱۳۹۵)