دسته‌ها
گلن مرکات

گلن مرکات: استفادهٔ بین‌المللی از زبان انگلیسی مشکلی بزرگ را به ارمغان می‌آورد؛ باعث می‌شود بسیاری از مردم شبیه به هم فکر کنند

هر مکان یگانه است. همانطور که بحث کردیم، وقتی یک بنا را پایین یک تپه می‌سازید راه حل‌های {طراحانه} شما باید بسیار متفاوت باشد در مقایسه با زمانی که بالای همان تپه می‌سازید. برای مثال، آیا می‌توانید سیتروئن طراحی شده به دست آلمانی‌ها و یا مرسدس بنز طراحی شده به دست فرانسوی‌ها را تصور کنید؟ نه، البته که نمی‌توانید! زبان طراحی {این خودروها} در اذهان آدم‌های متفاوتی توسعه پیدا کرده که به شکل کاملاً متفاوتی می‌اندیشند.

اسپانیایی‌ها، فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها در زبان و اندیشه‌شان نزدیک‌ترند و بریتانیایی‌ها و آلمانی‌ها هم روابطی با هم دارند. به نظر من {استفادهٔ بین‌المللی از} زبان انگلیسی مشکلی بزرگ را به ارمغان می‌آورد، چراکه باعث می‌شود بسیاری از مردم شبیه به هم فکر کنند. این زبان جهان را ما را یکدست می‌کند.

من فکر می‌کنم که آدم‌ها باید زبان و شیوهٔ تفکر خویش را حفظ کنند. معتقدم که سرشت یک مکان باید یک طرح خاص را تعریف کند. غیر مسئولانه است که یک چیز ثابت را همه جا طراحی کنیم. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت Intercontinental Curatorial Project، سال ۲۰۱۳)

دسته‌ها
گلن مرکات

گلن مرکات: بسیاری از بناها محض خاطر متفاوت بودن متفاوتند اینها معماری پر سر و صدایی خلق می‌کنند که بر سر شما فریاد می‌زند

مصدر ترسیم کردن {to draw} به معنای بیرون کشیدن است، و بیرون کشیدن به معنای آشکار کردن است و آشکار کردن به معنای فهمیدن است. از طریق کامپیوتر، شما به نقطهٔ پایان می‌رسید، پیش از آن که معنای آن نقطهٔ پایان را درک کنید.

یکی از مشکلات دورهٔ ما این است که ابزارهایی را توسعه داده‌ایم که سرعت {در طراحی کردن} را ممکن می‌کند، اما سرعت و تکرار {لزوماً} به راه حل درست منتهی نمی‌شود. ادراک است که راه حل درست را به ما می‌دهد. می‌دانم که یک نفر ممکن است که از کامپیوتر برای کشف کردن بهره ببرد، اما آنچه او از طریق کامپیوتر تولید می‌کند فرم است. این محصول می‌تواند مجسمه باشد، اما لزوماً اثر معماری نیست. امروز آثار بسیاری وجود دارند که محض خاطر متفاوت بودن متفاوتند. این منجر به تولید معماری پر سر و صدا می‌شود، معماری‌ای که بر سر شما فریاد می‌زند.

{…} تفاوت معماری من از اوضاع {خاص هر پروژه} ناشی می‌شود. {…} من خودم را در حال تلاش برای خلق معماری از مکان آن، از زمان آن، از فن‌آوری آن و از فرهنگ آن می‌بینم.

مبادی و اصول معماری پرسش‌ها هستند. پیش از شروع هر پروژه می‌پرسم: وضعیت بستر از حیث زمین‌شناسی و ژئومورفولوژی چگونه است؟ تاریخ آن چیست؟ باد از کدام سمت می‌وزد؟ خورشید از کجا طلوع می‌کند؟ الگوی سایه‌اندازی چیست؟ نظام زهکشی آن کدام است؟ از حیث گیاه‌شناسی بستر چه وضعیتی دارد؟ من صرفاً در حال کار در قلمرو خودم هستم، به شکلی که مناسب است. این یک نوع نگرش است و من آن را به منزلهٔ یک مسئولیت کامل فرض می‌کنم. (در گفت‌وگو با Andrea Oppenheimer Dean منتشر شده در وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۰۷)

دسته‌ها
گلن مرکات

گلن مرکات: من سعی نمی‌کنم چیزی را خلق کنم. وظیفهٔ من کشف کردن است

هر اثر معماری که وجود دارد یا استعدادش را دارد که وجود داشته باشد باید کشف شود. به عبارت دیگر، من هیچ چیزی را خلق نمی‌کنم. کار من کشف کردن است؛ درست همانطور که میکل‌آنژ می‌گفت: «هر قطعه سنگ یک مجسمه درون خود دارد و این وظیفهٔ مجسمه‌ساز است که آن را آشکار کند». به همین ترتیب، من سعی نمی‌کنم چیزی را خلق کنم. وظیفهٔ من کشف کردن است. به نظر من این ایده که ما چیزها را خلق می‌کنیم مشکل دارد. در آن نوعی از تفرعن وجود دارد. من ایده کلنجار رفتن را می‌پسندم، این که {نتیجهٔ کار} آنجا هست، اما از دست ما فراری است. در مسیر اکتشاف نیز یک فرآیندی خلاقانه وجود دارد. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌سایت Intercontinental Curatorial Project، سال ۲۰۱۳)