من فکر میکنم که موزهها و گالریها کمر همت بستهاند تا هنر را نابود کنند. محیط این موزهها و گالریها بسیار ناخوشایند و شبیه فرودگاه است. در آنها چیزهای بسیاری پیدا میشود که نیازی به وجودشان نیست. {چندی پیش که نمایشگاه آثار فریدا کالو برگزار شده بود} همسرم دوست داشت آثار فریدا کالو را ببیند و من نیز که کارهای او را در کتابها دیده بودم فکر کردم دوست دارم به آن نمایشگاه بروم. اما ورودی این نمایشگاه بسیار گران بود و شیوهٔ چیدن آثار افتضاح بود. نمایشگاه خیلی شلوغ بود. شعارهای روی دیوار به تو القا میکرد که چه فکری بکنی؛ یعنی جملات روی دیوار مدام در حال شرح آن چیزی بود که به آن نگاه میکردی. {…} یک کتابخانه یا گالری هنری باید تا حدی خلوت باشد. باید فضای نفسکشیدن داشته باشد. گالری باید آرام باشد. استیتمنت یک نمایشگاه باید بگوید که ما چه کسی هستیم، نه اینکه توضیحی باشد دربارهٔ فرهنگ پوپولیستی. فرهنگ حقیقی چندان عامهپسند نیست. هنر حقیقی آنچنان محبوب نیست. روی صحبت من با جاهایی مانند «تیت» است که ادعا میکنند با برگزاری نمایشگاههای عامهپسند میخواهند مردم عادی را به چالش بکشند. اگر یک نمایشگاه بخواهد مردم عادی را به چالش بکشد هیچکس به دیدن آن نخواهد رفت و خالی خواهد ماند. اگر شما مردم را به چالش بکشید آنها از شما رو برمیگردانند و صحنه را خالی میکنند. گردشهای هنری یکروزهٔ «تیت» پوپولیستی است. هرچند این لزوما بد نیست، اما جاهای زیادی به جز گالریهای هنری برای گردش یکروزه وجود دارد، نیازی نیست که همه چیز را تبدیل به جشنهای پر سر و صدای لعنتی کنید. (در گفتگو با José da Silva نویسندهٔ وبسایت The White Review، سال 2013)