جکسون پولاک | Jackson Pollock
وقتی روی زمین نقاشی میکنم تبدیل به بخشی از نقاشی میشوم.
من نمیتوانم با سهپایه نقاشی کار کنم. نیاز به پایداری سطحی سخت دارم. {با نقاشی کردن} روی زمین آسودهترم. خودم را نزدیکتر حس میکنم، بیشتر بخشی از نقاشی میشوم. هر چه میگذرد بیشتر از ابزار مرسوم نقاشی مثل سهپایه، پالت و قلممو فاصله میگیرم. ترجیح میدهم با چوب و حوله و چاقو و رنگ روان و یا رنگگذاری ضخیم با شن، شیشه شکسته و مواد ناجور دیگر کار کنم. وقتی بر نقاشیام تمرکز میکنم، از کاری که میکنم آگاه نیستم. فقط بعد از نوعی دورهٔ آشنایی است که تازه میبینم چهکار داشتم میکردم. نقاشی زندگی خودش را دارد. تنها در صورتی نتیجهٔ کارم افتضاح میشود که رابطهام با نقاشی قطع شود. در غیر این صورت یک هماهنگی خالص، یک بده بستان راحت وجود دارد و نقاشی خوب از آب در میآید. (در گفتگو با نویسندهٔ مجلهٔ Possibilities در سالهای ۱۹۴۷- ۱۹۴۸، منتشر شده در وبسایت guardian، سال 2007)