حسامالدین سراج
سید حسامالدین سراج، متولد سال ۱۳۳۷، دانشآموختهٔ معماری و موسیقیدان ایرانی است.آثار هنری بر مبنای حرکت از عینیت و مادیت به ذهنيت و تجرد به سوی كمال سیر میکنند.
اندیشمند معاصر، شهید دکتر علی شریعتی، {…} انسان و خصلتهای روحی وی را توصیف میکند و فرار انسان از جهان تعلقات را منشأ زایش هنری میداند. انسان به دنبال گمشدهٔ خویش این سو و آن سو میرود، اما مظاهر جهان مادی، هیچ یک قادر به پاسخگویی نیاز معنوی وی نیستند. از این رو در پی گم گشتهاش از جهان مادی فاصله میگیرد و تنها میشود. در این فاصله گرفتن و پر برکشیدن، به تدریج به تجرید میگراید و در این تنهایی و تجرید، شور و شوق خود را در جستجوی آن محبوب محجوب، با زبان هنر توصیف میکند و این جوشش درونی سبب زایش هنری میشود.
{…} هنر نیز، همچون انسان، هر چه رنگ تعلق از خود بزداید و مجردتر شود، ارزشمندتر و ممتازتر میگردد و آثار هنری هم بر اساس رفتن از عینیت و مادیت به تجرد و ذهنیت، سیر رو به کمال خود را طی میکنند. مجسمهسازی و معماری در قالبهای سهبعدی مادی شکل میگیرند و به نسبت دیگر هنرها عینیتر و مادیترند. به عبارت دیگر، تعلقشان به جهان مادی، بیش از دیگر هنرهاست و در سابقهٔ تاریخیشان هم جزء اولین شیوههای بیان هنری هستند که بشر بدان دست یافته است. انسان نخستین از کنار هم گذاردن سنگها برای خود پناهگاه میساخت و ساختههایش در سه بعد طول و عرض و ارتفاع شکل میگرفت.
به تدریج انسان نگارگری آموخت و بر دیوارهٔ غارها نقشهای ابتدایی تصویر کرد. یعنی زمینه و بستر اثرش از سه بعد طول و عرض و ارتفاع به دو بعد طول و عرض، تغییر یافت. یک بعد حذف شد، یک درجه به تجرید نزدیکتر شد و یک رتبه از هنر قبلی خود ممتازتر گردید.
اگر با دقت بیشتری روند مذکور را بررسی کنیم، میبینیم مجسمهسازی، معماری و نقاشی، دارای بسترهای مکانی هستند؛ یعنی هر سه بخشی از مکان را اشغال میکنند، با این تفاوت که مجسمه سازی و معماری سهبعدی هستند و نقاشی دو بعدی. و اصولاً کمتر از دو بعد در واحد مکان برای هنر قابل دسترسی نیست. {…} هنری که تنها در یک بعد قابلیت شکلگیری دارد هنر موسیقی است. بستر هنر موسیقی زمان است و از قیود مکانی رسته است. {…} پس از این مرحله شعر مطرح میشود که هیچ قیدی اعم از زمان و مکان نمیپذیرد. (در مقالهٔ «موسیقی و سیر تجریدی هنرها»، منتشر شده در مجلهٔ سوره، ش ۳، سال ۱۳۶۸)
موسیقی و معماری تجلی زیبایی در بستر زمان و مکان هستند. به عبارتی میتوان گفت موسیقی معماری زمان است و معماری موسیقی مکان. موسیقی تکبعدی است و معماری سهبعدی است. موسیقی شنیداری است و معماری دیداری است. موسیقی ایجاد فضای معنوی میکند. معماری ایجاد فضای مادی و معنوی میکند. موسیقی وجه تجریدی ریاضی است، معماری وجه تجریدی هندسه است. و بر این اساس نسبتهای خوشایندی را که در قالب مکانی میبینیم اگر بصورت زمانی (فرکانس صوتی) بشنویم قاعدتا نغمات خوشایندی خواهد بود. یعنی نسبتها که از واحد سرچشمه میگیرند به نحو موجزی در هنر خالق (که طبیعت، آناتومی پرندگان، حیوانات و انسان) است و در هنر مخلوق (هنرهای تصویری و تجسمی و هنر صوتی) متجلی میشوند.
گاهی نسبتها را میشنویم که همان نسبت فرکانسهای صوتی است. گاهی نسبتها را میبینیم که همان نسبت فرکانسهای نوری است و گاهی نسبت (طول و عرض و ارتفاع) است مثل معماری، مجسمهسازی و اجسام طبیعی و همه چون از آن نسبت واحد سرچشمه میگیرند برای انسان خوشایند است. یعنی در حقیقت خداوند هندسهٔ دل انسان را طوری طراحی کرده که آنچه که تجلی وی در آن است برایش خوشایند باشد تا به لطائفالحیل انسان را به سیر صعودی سلوک خویش برساند. (در گفتگو با م. ادیب و ب. ناصرپور، منتشر شده در مجلهٔ مقام موسیقایی، ش 24، آذر و دی 1382)