
دورته مندروپ | Dorte Mandrup
مجلهٔ دیزین در روز جهانی زنان لیستی از 50 معمار زن برتر را منتشر کرد که نام من هم در این لیست وجود داشت. با اینکه از ارج نهادن به معدود زنانی که جایگاه بینالمللی در حرفهٔ معماری پیدا کردهاند احساس خوشحالی میکنم اما به عقیده من درست کردن چنین لیستهایی گامی رو به عقب است. بگذارید توضیح بدهم، من یک معمار زن نیستم؛ من یک معمار هستم. ما به ندرت میگوییم حسابداران زن، وکلای زن، رانندههای زن یا خبرنگاران زن. اما معماران زن انگار یک عبارت مصطلح شده است. وقتی از جنسیت حرف میزنیم معمولاً تمایل داریم از زنان حرف بزنیم. مردان در واقع جنسیت ندارند. آنها صرفا خنثی هستند. به همین دلیل هم عبارت مردان معمار مصطلح نیست. زنان معمار یک استثنا در این قاعده هستند. یک خلاف قاعده که گاهی شایسته تشویق و توجه هستند و روز جهانی زن هم یکی از این گاهها است. چند سال قبل برنده جایزهای شدم که داورانش مرا به خاطر زنانگیای که در کارهایم به چشم میخورد انتخاب کرده بودند. برایم جالب است بدانم آیا داوران به همین اندازه هم مردانگی معماران مرد را شایسته تشویق دانستهاند؟ همین اواخر معمار بسیار معروفی در تمجید از SESC Pompéia اثر لینا دو باردی معمار زن برزیلی گفته است: «این پروژه اینقدر زمخت و سرد است که کسی باور نمیکند معمار آن یک زن بوده». به عبارت دیگر منظور او این بوده که لینا به اندازه یک معمار مرد کارش خوب است. فقط تصور کنید به همین شیوه از معمار مردی بهخاطر توانایی شگفتانگیزش در طراحی با مهر و بینش انسانی تعریف و تمجید میشد؛ که چیزی را خلق کرده که به حدی سرشار از عاطفه است که سخت میتوان باور کرد معمار آن یک مرد بوده است. با وجود تمام سعی و تلاشهایی که میشود تا زنان معمار احساس خاص بودن بکنند نتیجه واقعاً برعکس است. چنین لیستهایی باعث میشود در حرفهام حس شهروند درجهٔ دوم بکنم. انگار به آدم بگویند روز طلایی شما زنان معمار هم فرا رسید. جدا کردن گروه کوچکی از زنان نوعی دلسوزی کوتهفکرانه است و فراموش شدن زنان در بقیه روزهای سال به همین سادگی جبران نخواهد شد. آیا وقت آن نرسیده که دیدگاهمان را طوری عوض کنیم و زنان و مردان را در کار و رقابت با معیارهای یکسانی تحت عنوان معماری خوب یا بد بسنجیم؟ (در مقالهٔ منتشر شده در وبسایت Dezeen، سال 2017)