فرشید موسوی
فرشید موسوی، متولد سال ۱۹۶۵، معمار و استاد دانشگاه ایرانی ساکن انگلستان است.معماری همچون قایق راندن بر دریایی ناشناخته است.
هیجانانگیزترین پروژهٔ {حال حاضر} ما مرکز اسماعیلی در هیوستون است. این پروژه بسیار ویژه است، چون مرکزی اجتماعی است و برای کسب سود مادی انجام نشده است. کارفرمای این پروژه، آقاخان، از حامیان معماری است که اعتقاد دارد معماری خوب کیفیت زندگی را بهبود میبخشد، یا {حتی} با آن مترادف است. او معتقد است که معماری میتواند الهامبخش باشد و به منزلهٔ راهی برای گرد هم آوردن مردم اهمیت دارد. بنابراین اگر ما کارمان را درست انجام ندهیم تقصیرش بر عهدهٔ خود ماست، {نه کارفرما}!
البته که ساخت بناها زمانبر است و عوامل بسیاری غیر از تصمیمات معمار یا کارفرما در کار است. معماری همچون قایق راندن بر دریایی ناشناخته است. چه کسی فکرش را میکرد که در اوکراین ناگهان جنگ دربگیرد، یا مصالحی که ما از پیش بر اساس آنها طراحی کرده بودیم دیگر در دسترس نباشد؟ با این حال این پروژه فرصتی شگفتانگیز است. کار بر روی آن فوقالعاده است و همین حالا در حال ساخت است و سرمان حسابی شلوغ است. (در گفتوگو با Izzy Kornblatt، منتشر شده در وبسایت Architectural Record، سال ۲۰۲۲)
معماران جوان باید یک پای خود را درون واقعیت حرفه بگذارند و پای دیگرشان را بیرون از آن.
{به معماران جوان توصیه میکنم که} لازم است یک پایتان درون واقعیت حرفهٔ معماری باشد، اما پای دیگرتان را بیرون از آن بگذارید. معماری موجود را بدون به پرسش کشیدن آن نپذیرید. فرض نگیرید که معماری همینی است که هست. در غیر این صورت عرفهای مسلط معماری شما را کور خواهد کرد. (در گفتگو با Julia Gamolina، منتشر شده در وبسایت Madame Architect، سال ۲۰۱۹)
اثر معماری بزرگ با پیروی از قواعد {موجود} یا پیروی از آنچه دیگران فکر میکنند باید انجام دهید حاصل نمیشود. بسیاری افراد برای تجربه ارزشی فراتر از چیزهای دیگر قائل میشوند، اما گاهی تجربه شما را کور میکند.
اندیشیدن به توفیق اقتصادی نیز شما را ناتوان میکند. ما هیچگاه تعداد ساعاتی را که بر روی یک پروژه صرف میکنیم نمیشماریم. ممکن است چیزهایی را از دست داده باشیم، اما چیزهای دیگری را به دست آوردهایم. فکر میکنم ما از طریق فکر نکردن به موفقیت مالی از حیث اقتصادی موفق بودهایم. (در گفتگو با Julia Gamolina، منتشر شده در وبسایت Madame Architect، سال ۲۰۱۹)
ما تلاش نمیکنیم که معماری را از نو اختراع کنیم، اما تلاش میکنیم که پرسشهایی مطرح کنیم معطوف به این که مردم چطور از بناها استفاده میکنند. مثلا این که چطور میتوانیم تجربهٔ انسانها از اقامت در یک بنا را بهبود ببخشیم؟ یا این که چطور میتوانیم بنایی برای نمایش طراحی کنیم که تجربهٔ بهتری از مشاهدهٔ آثار هنری به مردم عرضه کند؟
هر کدام از این پرسشها دارای پیشینه است. من دارای بیست و سه سال تجربهٔ کار حرفهای هستم. هرچه بیشتر طراحی کنید، بیشتر میآموزید. تکرار کردن {یک طرح} آسان است، اما بسیار مشکل است که نوآوری کنید و طرحی نو دراندازید، بهویژه با توجه به این که ما معماران نه برای خودمان، که برای کارفرما کار میکنیم.
شاید اگر ما در دفترمان خود را مقید به نوآوری نمیکردیم، میتوانستیم پروژههای بیشتری انجام دهیم. اما من خوشحالم که طرحهایی که روی میزمان داریم همه بسیار خاص هستند، طرحهایی با کارفرماها، مهندسان و مشاوران عالی. (در گفتگوی منتشر شده در وبسایت Something Curated، سال 2016)
همیشه فکر میکردم که در مقام یک زن معمار، لازم است در کار خودت ثابت کنی که به اندازهٔ معماران مرد توانا هستی. هرچه سنم بیشتر میشود، بیشتر به این فکر میکنم که باید به دیگران یاری دهم تا خود را درگیر چنین مسئلهای نکنند. در هر صورت نیازی نیست معماران آجرها را بلند کنند {و نیاز به زور بازو ندارند}. ما {معماران زن} باید نوع نسبتا متفاوتی از فرهنگ را در کار خود ایجاد کنیم. و برای چنین هدفی، لازم است زنها به اندازهٔ مردها به کارشان متعهد باشند. من مجبور شدم چیزهای زیادی را قربانی کنم تا بتوانم همزمان معمار، مادر و مدرس دانشگاه باشم. (در گفتگو با نویسندهٔ وبگاه Something Curated، سال 2016)
برای این که مطمئن شویم معماری را، نه فقط یک سرپناه بزکشده، که به مثابه جزئی جدا نشدنی از زندگی روزمره میدانیم، راهی نداریم جز این که ظاهر و شکل بنا را از عملکرد آن جداناپذیر فرض کنیم. {…} از حیث نظر، ظاهر و عملکرد ساختمان دو موضوع جدای از هم تلقی شدهاند، و این از ذهن معماران نشئت گرفته چون فرم را از عملکرد جدا میبینند. در عمل اما، ظاهر ساختمان از عملکرد آن به هیچوجه جدا نیست. تجربه به من نشان داده است که هیچکس به شما نمیگوید ظاهر ساختمان و نظام فضایی آن از هم منفصل است، بلکه این معماران هستند که این دو مسئله را از هم جدا میکنند. آثار ماندگار معماری آنهایی است که عملکرد و فرم بنا به یکدیگر پیوسته و مرتبط است. بناهای عالی دههها و قرنها مردم را تحت تاثیر قرار میدهند، دقیقا به این خاطر که در آنها تجربهٔ زیباییشناختی و نظام فضایی و عملکردی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر است. و این همان چیزی است که حس اهمیت و معنا را برای افرادی که چنین ساختمانهایی را در طول زمان تجربه میکنند بهوجود میآورد. (در گفتگو با نویسندهٔ مجلهٔ Architectural Review، سال 2014)
هرچه یک پروژه از حیث ارتباط با حوزههای دیگر دانش پیچیدهتر باشد، متخصصان بیشتری درگیر آن میشوند. بر خلاف نظر کسانی که نقش معمار را کمرنگ میبینند، شما میبینید که در اینگونه پروژهها حضور معمار بیش از سایر مواقع ضروری است. زیرا معمار تنها متخصصی است که باید ارتباط جانبی را در بین همهٔ دیگر متخصصان برقرار کند. قرار نیست تخصص همهٔ همکاران حرفهای در یک پروژه روی هم تلنبار شود، بلکه همهٔ این متخصصان گرد هم آمدهاند تا در کنار یکدیگر کار کنند و همکاریشان سبب ارزش افزوده شود. (در گفتگو با مجلهٔ The Architectural Review، سال 2014)
از این که در حال حاضر معماری میکنم بسیار هیجانزدهام. ما در دنیایی زندگی میکنیم که ایدهها به اشتراک گذاشته میشوند و از جایی به جای دیگر میروند. هیچ راهی برای بازگشت به عقب نیست و لاجرم باید رو به جلو برویم. بیایید تا به آنچه مثلا بین دو ساختمان مسکونی با بالکنهای منحنی تفاوت ایجاد کرده است نظر کنیم. این معماری است که بین دو ایدهٔ مشابه تفاوت ایجاد میکند. بیایید دربارهٔ این که معماری چه تفاوتی ایجاد میکند صحبت کنیم. (مصاحبه با گاردین، سال 2014)