فیلیپ جانسون | Philip Johnson
فیلیپ جانسون، متولد سال ۱۹۰۶ و درگذشتهٔ سال ۲۰۰۵، معمار شهیر امریکایی و برندهٔ جایزهٔ پریتزکر بود.تنها راه برای مطالعهٔ حقیقی تاریخ معماری بازدید از بناها و تجربهٔ فضای آنهاست.
اغلب از جانب من اینطور نقل قول شده است که کسی نمیتواند تاریخ معماری را درک کند. امروز میخواهم آن اظهارنظر را قدرت بیشتری ببخشم و بگویم که باید تاریخ معماری را به دقت مطالعه کرد، اما به طریقی که فقط یک معمار میتواند. چگونه میتوان به این مهم دست یافت؟ واضح است که تحصیلات آکادمیک مفید است. اما اعتقاد دارم تنها راه برای یک معمار که بتواند واقعاً تاریخ فضاهای معماری را مطالعه کند، بازدید از آن ساختمانها و تجربهٔ فضای آنهاست. فضا را نمیتوان به قالب عکس درآورد، حتی با اساتید عکاسی مثل استدلر با فوتوگاوا؛ عکس تنها به ضبط فرم و سطح قادر است. فضای معماری نمیتواند در یک متن یا توسط هیچ فیلسوف و یا منتقدی توصیف شود. درحالی که متن میتواند تجربه یک فضا را توصیف کند، ولی نمیتواند جایگزین خود آن تجربه شود، هرگز به دگرگونی یک فضا توفیق نخواهید یافت مگر آنکه بدانید آن فضا قبلاً چگونه دگرگون شده است، اگر دانش معماری خود را به تحصیلات معماری و کتاب و مجله محدود کنید، کارتان به همان اندازهٔ کاغذهای چاپشده حقیر و سطحی خواهد بود. (در بیست و هفتمین سمینار Aica در توکیو، سال ۱۹۹۲، ترجمهٔ علی شهریار زرین، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال ۱۳۷۶)
معماری در کنار کشاورزی مهمترین نیاز مادی بشر و در کنار عبادت مهمترین نیاز معنوی اوست.
تمرین معماری، لذتبخشترین و خوشایندترین فعالیت در زندگی انسان است. از سویی، معماری در کنار کشاورزی، مهمترین نیاز مادی بشر است. انسان باید خوراک و سپس سرپناه داشته باشد. ازسوی دیگر، معماری در کنار عبادت مهمترین نیاز معنوی بشر نیز هست. از میان ما چه کسی میتواند ادعا کند که پس از مواجهه با فضاهایی چون کلیسای نوتردام پاریس، مسجد جامع اصفهان یا باغ ریوانجی کیوتو معنویت را بیشتر احساس نکرده است؟ معماری، مقدم بر هنرهای دیگری چون نقاشی و مجسمهسازی، و نخستین هنر هر فرهنگ و تمدنی است.
معماری بازهٔ وسیعی از دیگر فعالیتهای دلنشین را نیز دربرمیگیرد و پاسخی است به تمام مسایل اجتماعی. هیچ جامعهٔ جدید بدون نسل جدیدی از سازندگان ساختمان، پذیرفتنی نیست. همهٔ اصلاحطلبها -از سوسیالدموکراتها گرفته تا فرنکلین روزولت- همیشه پشتیبان معماریهای جدید بودهاند. در کنار همهٔ اینها مباحث مختلفی نیز در حیطه فناوری در طراحی معماری مطرح میشوند و به این ترتیب هر معمار از آشنایی با فناوری آسانسور، شبکههای فولادی، سازههای چوبی و آجرهای رومی ناگزیر است. فناوری پیشرفتهٔ امروز، امکان ساخت بناهای عظیم را فراهم میآورد. به عقیدهٔ من هیچ آرمانشهر خیالیای در ذهن فیلسوفها وجود ندارد که به حوزهٔ معماری وارد نشود. معماری سختترین هنر در میان هنرهاست. من به دیگر دوستان هنرمندم که نویسنده، نقاش یا آهنگسازند، غبطه میخورم. آنها در جایی که دوست دارند کار میکنند. زمان کارشان نیز دست خودشان است. آنان نه با مصالح ناسازگار سروکله میزنند، نه چکهٔ آب از سقف اعصابشان را به هم میریزد و نه گرفتگی فاضلاب برنامهشان را خراب میکند. همهٔ اشتباههایشان هم جبران شدنی است. (در سخنرانی به هنگام دریافت جایزهٔ پریتزکر، سال ۱۹۷۹، برگرفته از سرمقالهٔ دوفصلنامهٔ معماری ایران، ش ۴۴، سال ۱۳۹۱)
هیچوقت معمار حرفهای تمامعیار نشوید، مگر آنکه عاشق این کار باشید.
هیچوقت یک معمار حرفهای تمامعیار نشوید، مگر آنکه نتوانید از آن دوری کنید. مگر آنکه با اشتیاق عاشقانه مجبور به این کار باشید، {چون} هیچوقت پولدار نخواهید شد. به پریشانی خواهید افتاد. واقعا وقت کمی خواهید داشت تا خود را به اشتیاق خلاقیتی که دارید بسپارید. از طرف دیگر پاداش بسیار زیادی دریافت خواهید کرد. هیچوقت از کار خسته نخواهید شد، هیچقت حوصلهتان سر نمیرود. شاید به ندرت از خود بیخود و بیحواس شوید، ولی بیحوصله هرگز. (در بیست و هفتمین سمینار Aica در توکیو، سال 1992، ترجمهٔ علی شهریار زرین، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، سال 1376)
معماران مجبورند با مردم آشنا شوند تا بتوانند کار بگیرند.
اگر میخواهید معمار باشید، لازم است افراد زیادی را بشناسید. مثل بسیاری از حرفههای دیگر شما مجبورید با مردم آشنا شوید تا بتوانید کار بعدیتان را بگیرید. همانطور که ثروتمندترین و بزرگترین معمار آمریکا گفته است: «اولین اصل در معماری این است: سفارش کار بگیرید». به عبارت دیگر اگر به اندازهٔ کافی با شخصیت یا متقاعد کننده به نظر نمیرسید تا یک موقعیت کاری را تصاحب کنید هیچ وقت به هیچجا نمیرسید. (مصاحبهٔ منتشر شده در وبسایت Academy of Achievement، سال 1992)