قباد شیوا
هنر گرافیک زاییدهٔ ایران است.
ما ملتی هستیم که به جای موکت فرش داریم. این اوج زیبایی است. ما عاشق زیبایی هستیم. پوسترهای من نمیتواند به این زیبایی بیتوجه باشد. این یک روند شرقی است. ما ملتی هستیم که روی آفتابه هم استادکارانمان حکاکی میکنند. پوسترمان هم باید همین باشد. تا به حال شده در حفاریها یک تابلوی نقاشی بیرون بیاید؟ هرگز. چون هنرمندان نژاد پارسی معتقد بودند که هنرشان را جایی مصرف کنند که در زندگی مردم باشد. پس هنر ما رفته روی قالی و کاسه. غرب بعدها به این رسید. الان معلم ما میرود سر کلاس و به دانشجوهایش میگوید گرافیک از غرب آمده. اشتباه میکند. تمام هنرهای ما از قدیم به معنای امروز گرافیک است. گرافیک به عنوان یک رسانه از غرب آمده.
آثار ما باید متناسب با فرهنگ ما باشد. ما شرقی هستیم. ما غربی نیستیم. گرافیک زاییده ایران است. بروید کوزهها و کاسهها را ببینید. تابلو نقاشی زمان صفویه به غلط آمد. کمالالملک رفت ته موزه لوور و آمد اینجا گفت نقاشی یعنی این. در حالی که نقاشیهای زمان قاجار ما خیلی زیباتر است. به همین دلیل نقاشیهای قاجار در کلکسیونهای تمام دنیا هست، اما یک کار کمالالملک در موزههای دنیا نیست. او استاد بود، در این شکی نیست. اصلا دلش میخواسته زنبور بکشد، اما آن سیستمی که سرمایهگذاری میکند روی او خیلی مهم است. نقاشی قاجار در حین توسعه مینیاتور، طعم غرب را هم دارد. به همین دلیل نقاشیهای قاجار در موزههای دنیا هست.(در گفتگو با سجاد روشنی منتشر شده در روزنامه جام جم، سال 1393)
هنرمندی که اطلاعات نداشته باشد نمیتواند چیزی را خلق کند.
از نقطهنظر علمی، هنر یک طبیعیت ماده و زنانه دارد. جنس ماده به تنهایی بارور نمیشود مگر آنکه لقاحی صورت گیرد. یک هنرمند هم باید چیزی را از جهان پیرامون خود بگیرد و بعد پرورش دهد و سپس اثری هنری خلق کند. آن پدیده اطلاعات است. هنرمندی که اطلاعات نداشته باشد نمیتواند به چیزی فکر کند و پرورش دهد و خلق نماید. این اطلاعات هم همیشه دارای منطق دودوتا چهارتا نیست. بلکه خاطراتی است که هنرمند در جریان زندگی اندوخته است. من خیلی از خاطرات دوران کودکی خود را در حافظه و در ضمیرهٔ ناخواسته دارم که در کارهایم استفاده میکنم. (در گفتگو با سید احمد وکیلیان، نویسندهٔ مجلهٔ فرهنگ مردم، شماره 26، تابستان سال 1387)