لوکوربوزیه | Le Corbusier

لوکوربوزیه، متولد سال ۱۸۸۷ و درگذشته در سال ۱۹۶۵، معمار و نظریه‌پرداز شهیر سوییسی بود.

با شور و عشق می‌توان از دل سنگ بی‌جان شاعرانگی آفرید.

لوکوربوزیه

کار معماری ایجاد پیوندهای عاطفی با استفاده از مواد خام است. کار معماری فراتر از برآوردن نیازهای کارکردی است. معماری موجودی فرم‌پذیر و پلاستیک است. معماری روح نظم است، پیوستگی مقصودهاست. معماری مفهوم پیوندهاست و با کیفیت‌ها سر و کار دارد. با شور و عشق می‌توان از دل سنگ بی‌جان شاعرانگی آفرید. (در مقالهٔ «به سوی یک معماری جدید: اصول راهنما» در سال ۱۹۲۰، به نقل از کتاب «Programs and manifestoes on 20th century architecture»)

فقط در معماری است که پیشرفت و اندیشیدن به فردا لازم و واجب دانسته نشده است.

لوکوربوزیه

فقط و فقط یک حرفه وجود دارد، یعنی معماری، که در آن پیشرفت لازم و واجب دانسته نشده است و جایی است که تنبلی ارج نهاده می‌شود و همیشه به دیروز رجوع می‌گردد. هرجای دیگر، اندیشیدن به فردا با شور و هیجانی همراه است که راه حل اجتناب‌ناپذیر خود را دارد: اگر انسان به جلو حرکت نکند ورشکست می‌شود. اما در در معماری هیچ انسانی هرگز ورشکست نمی‌شود. حرفه‌ای است ممتاز؛ دریغا! (در کتاب به سوی معماری جدید، منتشر شده در سال ۱۹۲۳، ترجمهٔ محمدرضا جودت)

احساس تنها در صورتی برانگیخته می‌شود که عقل ارضا شده باشد.

لوکوربوزیه

رعایت تناسبات هیچ هزینه‌ای برای کارفرما ندارد و این امر در حیطهٔ مسئولیت‌های معمار است. احساس تنها در صورتی برانگیخته می‌شود که نخست عقل ارضا شده باشد. و چنین چیزی آنگاه رخ می‌دهد که حساب یا محاسبه‌ای در کار باشد. زندگی کردن در خانه‌ای بدون بام نوک‌تیز با دیوارهای صاف با ورق آهن و با پنجره‌های ساخته شده در کارخانه شرم و خجالت ندارد. و انسان می‌تواند از داشتن خانه‌ای بسیار قابل استفاده و کاربردی مانند ماشین تحریر به خود ببالد. (در کتاب به سوی معماری جدید، سال 1923)

بیرون ساختمان پی‌آمد فضای داخلی آن است.

لوکوربوزیه

ساختمان مانند حباب صابون است. این حباب اگر با نفسی یکنواخت دمیده شود و از داخل تنظیم گردد عالی و هماهنگ است. {…} پلان از درون تا بیرون دنبال می‌شود و بیرون ساختمان پیامد فضای داخلی آن است. (در کتاب به سوی معماری جدید، سال 1923)

همان‌طور که متفکران بر دستور زبان تسلط دارند، معماران باید بر امور سازه و ساخت مسلط باشند.

لوکوربوزیه

تقریبا هر دورهٔ معماری با امر پژوهش در زمینهٔ ساخت ارتباط داشته است. نتیجه‌ای که اغلب از آن گرفته شده این بوده است که معماری امر ساختن است. این برداشت می‌تواند از آنجا ناشی شود که معماران عمدتا بر روی مسائل ساختِ زمانِ آن دوره متمرکز می‌شده‌اند و این امر دلیلی برای اختلاط چیزهای متفاوت نیست. کاملا منطقی است که معمار باید همان قدر در امر ساخت دست داشته باشد که متفکری در دستور زبان دارد. ساختن بسیار دشوارتر است و در قیاس با دستور زبان علم پیچیده‌ای به شمار می‌آید. بخش عمده‌ای از تلاش حرفه‌ای معمار روی این امر متمرکز است، اما او نباید وقت خود را در این باره به هدر دهد. (در کتاب به سوی معماری جدید، سال 1923)

سازندگان کشتی‌های بخار مکان‌هایی عرضه می‌کنند که کلیساهای جامع در مقایسه با آنها چیزهایی به دردنخور هستند.

لوکوربوزیه

معماران در مرزهای باریک دستاوردهای آکادمیک و در بی‌خبری از شیوه‌های جدید ساختمان در رفت و آمد هستند و در عین حال می‌خواهند برداشت‌هایشان در حد بوسه‌زدن بر کبوتران به یکدیگر باقی بماند. اما سازندگان شجاع و ماهر کشتی‌های بخار ما مکان‌هایی را عرضه می‌کنند که کلیساهای جامع در مقام مقایسه با آنها چیزهایی به درد نخور هستند که می‌شود به دریا انداختشان. (در کتاب به سوی معماری جدید، سال 1923)

هنر نه چیزی عامه‌پسند است و نه یک اسباب‌بازی گران‌قیمت برای ثروتمندان.

لوکوربوزیه

هنر چیزی عامه‌پسند نیست و از آن گذشته، اسباب‌بازی بسیار گران برای افراد ثروتمند هم نیست. هنر جز برای انتخاب معدود کسانی که نیاز به تفکر در نظم دارند و خود می‌تواند رهنمودی برای آنان باشد، خوراک فکری لازم و ضروری نیست. هنر در ذات خود متکبر است. (در کتاب به سوی معماری جدید، سال 1923)