ژاک هرتزوگ | Jacques Herzog

ژاک هرتزوگ، متولد سال ۱۹۵۰، معمار سوییسی برندهٔ جایزهٔ پریتزکر است.

بویایی یک تجربهٔ فضایی و از جهاتی قوی‌تر از بینایی است. رایحه‌ها تأثیری فضایی و احساسی بر همه دارند.

ژاک هرتزوگ

من شخصاً به البسه و پارچه بسیار علاقه دارم. مادر من که خیاط بود همیشه چیزهای مربوط به پارچه را دور و برش داشت که مرا بسیار جذب خودش کرد. و رایحه‌ها! بویایی یک تجربهٔ فضایی است و از جهاتی قوی‌تر از بینایی… ما همواره خواسته‌ایم که یک رایحه را طراحی کنیم، و حالا می‌بینیم که برخی از ایده‌های ما مثل آسفالت داغ، باران تابستان یا بتن خیس سر و کله‌اش در بازار پیدا می‌شود.

هیچ معماری تا امروز اجازهٔ طراحی یک عطر را برای یکی از برندهای بزرگ نداشته است. چرا؟ نام یک معمار ممکن است در رسانه‌ها شناخته شده باشد، اما نه به شکلی که برندهای عطرسازی فکر کنند که {نام یک معمار برای آنها} ارزشمند است. ممکن است یک روز این وضعیت تغییر کند، زیرا {ورود معماران به حوزهٔ طراحی عطر} منطقی است و بدیهی است که معماری با رایحه‌ها مرتبط است. رایحه‌ها تأثیری فضایی و احساسی بر همهٔ افراد دارند. (در گفت‌وگو با Jeffrey Kipnis در سال ۱۹۹۷، منتشر شده در مجلهٔ El Croquis، به نقل از وب‌سایت دفتر Herzog and de Meuron)

بر عهدهٔ ما معماران است که تغییری ایجاد کنیم؛ چون ممکن است عناصر لازم برای تغییرِ ممکن را کمی زودتر از دیگران بازشناسیم.

ژاک هرتزوگ

مباحث مرتبط با پایداری، منابع و انرژی امروزه ورد زبان هر کسی است. ما نیز با پرسش‌هایی دربارهٔ شهر بدون کربن‌دی‌اکسید درگیریم و از خود می‌پرسیم که معماری قادر است چه کاری برای کمک {به این وضعیت} انجام دهد. به جای بازسازی ریشه‌ای شهرها، محتمل است که شاهد ابداعاتی خواهیم بود همچون سلول‌های خورشیدی که می‌توانید آنها را منطبق با موقعیت خورشید تنظیم کنید تا انرژی بیشتری جمع‌آوری کنید. اما شاید به موازات اینها پیشرفت‌های بنیادین‌تری رخ دهد، جایی که بخش‌هایی از شهر ما چشم‌اندازهایی از قرن بیست و یکم را تحقق بخشند. اگر نظر مرا بخواهید، این امر تنها از طریق زیرساخت‌ها ممکن است.

تغییرات بنیادین فقط از طریق اموری که باید به شیوهٔ سخت بیاموزیم سر می‌رسد. ما همین امر را در بحث راجع به نیروگاه‌های هسته‌ای می‌بینیم: ما پیش از این نیز می‌دانستیم که امکان ندارد {انرژی مورد نیاز} دنیا را از طریق انرژی هسته‌ای تأمین کنیم، حتی پیش از فاجعهٔ رخ داده در ژاپن، چرا که دفع دائمی {زباله‌های} آن برای هزاران سال قابل تضمین نیست.

اما تغییری در اندیشه فقط زمانی رخ می‌دهد که چاقویی روی گلوی شما باشد و نیمی از گلویتان بریده شده باشد. آنگاه است که شما واکنشی از سر ترس خواهید داشت. رسم دنیا و سرشت انسان همین است: بیشتر واکنشگر است تا کنشگر. و به همین خاطر است که شهرهای ما به این شکل هستند؛ چون فشار به اندازهٔ کافی زیاد نیست تا چیزی را تغییر دهد.

اما این بر عهدهٔ ما معماران است که بکوشیم و تغییری ایجاد کنیم، چون ممکن است آنچه را که دیگران هنوز ندیده‌اند -یعنی عناصر لازم برای تغییرات ممکن را- کمی زودتر بازشناسیم. با این حال ما دستورالعملی هم که بتوان آن را بی‌درنگ تشخیص داد در دست نداریم. (در گفتگو با Hubertus Adam و J. Christoph Bürkle، منتشر شده در وب‌سایت ژورنال Places، در سال ۲۰۱۲)

تازگی یک طرح از غنای مفهومی آن حاصل می‌شود نه از فرم آن.
ژاک هرتزوگ

ما نمونه‌های بسیاری از این اصطلاحاً نوآوری‌های فرمی را دیده‌ایم و من فکر می‌کنم فرم منبعی حقیقی برای نوآوری نیست، منبعی که بتواند به شکل مداوم مورد کاوش قرار بگیرد. حوصلهٔ همهٔ ما از این نوع فرم‌هایی که یک کامپیوتر می‌تواند خلق کند سر رفته است. به جای فرم، تازگی {یک طرح} از دقت مفهومی و کیفیت و غنای مفهومی حاصل می‌شود، چه فرمش ساده باشد چه پیچیده، کم‌تزئین باشد یا پرتزئین، کمترین اهمیت را برایم ندارد.

پس مسئله این نیست که تصمیم بگیریم این را انجام دهیم یا آن را، اما این حقیقت دارد که زمانهٔ ما، نمی‌خواهم بگویم عملگراتر است، بلکه کمتر تحت تأثیر زرق و برق و فریبندگی است؛ و این بیان بیش از اندازه فردگرایانه‌ای که معماری اغلب دارد و خودنمایی افراد در جهان معماری از یک جهت واکنشی طبیعی به شیوهٔ ناشناسی بود که معماران خودشان را از زمان مدرنیته از طریق آن ارائه می‌کردند. و حالا به یکباره، از بعضی لحاظ، بازگشتی {به معماری غیر فردگرایانه} به وجود آمده است.

من این امر را در سایر حوزه‌ها مثل مُد، هنر و حتی فیلم می‌بینم که ستاره بودنِ فردگرایانه از چیزی که قبلاً بود جذابیت کمتری دارد، به همین دلیل من فکر می‌کنم که چیزها برای این که خوب باشند لازم است که واقعاً باکیفیت باشند و این فراتر از پرسش از یک سبک یا فرم یا ساخت‌مایه است و به نظرم هرچه ما از این حیث که چیزها را به حساب آوریم تا این که آنها را حذف کنیم گشوده‌تر باشیم، تلاش می‌کنیم هرچیز را در صورت امکان به چیزی که از حیث معماری پیچیده و غنی است تبدیل کنیم، چه {از حیث فرم} کمتر ساده باشد و چه بیشتر. (در گفت‌وگو با Johanna Agerman Ross منتشر شده در وب‌سایت Disegno، در سال ۲۰۱۵)

اگر دیوارها نبودند تمدن انسانی وجود نمی‌داشت.
ژاک هرتزوگ

معماری حتی در زندگی مردم عشایر هم نقش دارد، مثلا یک قبر، یک نقاشی در غار یا یک حصار {نمونه‌هایی از معماری است}. یک حصار یا بلکه دیوار، از آنجایی که ظهور بسیار محکم {معماری} است، می‌تواند اساسی‌ترین عنصر معماری تلقی شود. دیوار یک طرف را از طرف دیگر متمایز می‌کند، بیرون را نسبت به درون تعریف می‌کند، آنچه مال من است را از آنچه مال شماست جدا می‌کند. اگر دیوارها نبودند، تمدن انسانی وجود نمی‌داشت.  تنها مکان بدون دیوار بهشت است، چون در آنجا همه‌چیز یک چیز است و تفاوتی وجود ندارد، پس دیواری نیاز نیست. (در گفتگو با نویسندهٔ مجلهٔ Das Magazine، در سال ۲۰۱۵)