دسته‌ها
یونگ هو چانگ

یونگ هو چانگ: آنگاه که دو بنا را با دقت کنار هم قرار دهید شهر آغاز می‌شود

وقتی من و لیجیا در اروپا بودیم هدفمان این بود که بعضی از معروف‌ترین شاهکارهای لوکوربوزیه، میس فن درروهه و دیگر مدرنیست‌های مشهور را ببینیم. اما آنچه مرا بیشتر تحت تأثیر قرار داد نه بناهای منفرد که ویژگی بافت شهری بود. من فهمیدم که ساختن یک شهر خوش‌طرح معنادارتر از ساختن یک یا حتی چندین بنای منفرد است. این که بنایی خوب در جایی باشد که فقط می‌توان به آن نگاه کرد کمک چندانی به بیشتر مردم نمی‌کند. شهری که به همهٔ جوانب آن فکر نشده باشد، مکانی قابل سکونت نخواهد بود.

اگر شما به شهرهای سنتی چین نگاه کنید، {میبینید} که در مقیاسی انسانی طراحی می‌شدند. می‌شد در آنها قدم زد. اما دیگر اینطور نیست. زادگاه من، پکن، شهری زمخت برای زندگی است. بلوک‌های شهری مرسوم در آن بسیار عظیم است؛ تقریباً پانصد متر در پانصد متر. خیابان‌ها بیش از اندازه عریض است؛ عبور کردن از آنها سخت و خطرناک است. تعداد بیش از اندازه‌ای خودرو وجود دارد، خرید کردن آسان نیست. پس برای شهری که طراحی شده، مهم‌تر این است که خود شهر درست طراحی شده باشد تا ساختمان‌های منفرد آن. اما این کاری بسیار پیچیده است و هیچ فردی به تنهایی از پس آن برنمی‌آید. برای همین است که سیاست‌های شهری از طراحی آن مهم‌تر است.

و به همین خاطر است که وقتی برای طراحی نه فقط یک ساختمان بلکه یک پردیس صنعتی به من مراجعه شد یک‌راست بر این تمرکز کردیم که چگونه فضاهای میان ساختمان‌ها را سازماندهی کنیم. معروف است که میس گفته: «آنگاه که دو آجر را با دقت کنار هم قرار دهید معماری آغاز می‌شود». من فکر می‌کنم آنگاه که دو بنا را با دقت کنار هم قرار دهید شهر آغاز می‌شود. من حقیقتاً به این اعتقاد دارم. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
جین گنگ

جین گنگ: عالی می‌شود اگر معماران به جای این که فقط به بناهای تازه فکر کنند به بازآفرینی بناهای قدیمی‌تر بیندیشند

چالش‌ها{ی بزرگ در حرفهٔ معماری} در بخش دولتی است و چگونگی اطمینان یافتن از این که پول کافی برای پروژه‌های عام‌المنفعه وجود دارد. {…} از آنجایی که پول چندانی برای بناهای تازهٔ عام‌المنفعه در دسترس نیست، ما در تلاشیم که تدابیری را برای چگونگی بهره‌برداری {دوباره} از مراکز تفریحی، کتابخانه‌ها، ایستگاه‌های پلیس، مراکز حمل و نقل و مدارس موجود ایجاد کنیم و آنها را برای نیازهای امروز بازآفرینی کنیم. عالی می‌شود اگر معماران به جای این که فقط به بناهای تازه فکر کنند دربارهٔ بازآفرینی بناهای قدیمی‌تر {نیز} بیندیشند تا این بناها متروکه و مخروبه نشوند.

مهم است که در رابطه با فرآیندها و راه‌حل‌ها مبتکر باشید. اما {مبتکر بودن} لزوماً مستلزم {استفاده از} آجر و ملات نیست. گاهی چیزهایی که هیچ ربطی به تصور سنتی از چیستی معماری ندارد می‌تواند بازی را برگرداند. (در گفت‌وگو با Joann Gonchar، منتشر شده در وب‌سایت Architectural Record، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
نورمن فاستر

نورمن فاستر: کرونا شهرهای ما را تغییر نداده، بلکه روند تغییری را که پیش از آن آشکار شده بود سرعت بخشیده است

آیا کووید-۱۹ شهرهای ما را تغییر خواهد داد؟ فکر می‌کنم که اکنون اینطور به نظر می‌رسد، اما در یک بازهٔ وسیع تاریخی پاسخ این پرسش منفی است. کرونا به جای این که شهرهای ما را تغییر دهد، صرفاً روند تغییری را که پیش از همه‌گیری آشکار شده بود تعجیل و تسریع کرده است.

تنها چیز پایدار {در شهرهای ما} تغییر است و شهرها همواره در حال تکامل و آموختن از یکدیگر هستند، از این قاره به آن قاره. شهرها را فن‌آوری‌های زمانشان تغییر داده و رهبرانی که بصیرت پذیرفتن آن فن‌آوری‌ها را دارند.

لندن را مثال می‌زنم. آتش‌سوزی مهیب سال ۱۶۶۶م باعث خلق مقررات ساختمانی‌ای شد که به ساخت‌وسازهای آجری مقاوم در برابر حریق منتهی شد. همه‌گیری وبا در میانهٔ قرن نوزدهم رودخانهٔ تیمز را از حالت مسیر فاضلاب روباز درآورد و این ماجرا روز تولد بهداشت مدرن بود. در پی آن وجه سلامت بوستان‌های عمومی روشن شد. سپس مرض سل سررسید و به تولد جنبش مدرن در معماری کمک کرد؛ {بناهایی با} پنجره‌های بزرگ، نور خورشید، تراس، سفید و پاکیزه.

اما تک‌تک این پیامدها -ساخت‌وساز مقاوم در برابر حریق، فاضلاب‌ها، بوستان‌های سبز، مدرنیسم- به هر حال رخ می‌داد، نه فقط در لندن که در شهرهای دورتادور دنیا، چرا که شهرها از یک‌دیگر یادمی‌گیرند؛ هر بحران تغییرات اجتناب‌ناپذیر را سرعت می‌بخشد و بزرگ می‌کند. (در سخنرانی در نشست شهرداران ملل متحد در ژنو، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
راب کریر

راب کریر: در شهرهای جدید که کارگاه‌ها و کارخانه‌ها با خانه‌هایمان کیلومترها فاصله دارد، بچه‌ها معنی کار کردن را نمی‌فهمند

در دوران کارم تجربیات جالبی داشتم، بسیاری از آثار من به خاطر موفقیتی که خودشان به دست آوردند در قسمت‌های مختلف دنیا اجرا شدند. من بیشتر به تجربهٔ مثبت کارهای خودم متکی هستم. باید به مردم اجازه بدهیم که خودشان خانه‌های خودشان را بسازند. مردم خودشان زیبایی را دوست دارند و این بافت است که نفس می‌کشد و زنده است. کارگاه‌هایی که در دل بافت قرار دارد باعث می‌شود که مردم و بچه‌های این شهر ببینند که اینها چطور کار می‌کنند، صنعتگران و کارگران کار می‌کنند و با کار و زندگی آشنا می‌شوند.

در شهرهای جدید که ما کارگاه‌هایمان و کارخانه‌هایمان کیلومترها با خانه‌هایمان فاصله دارند، بچه‌ها معنی کار کردن را نمی‌فهمند. شهری زنده است که در آن کار و زندگی با هم باشند، تا جایی که حس این‌ها از هم جدا نشود. حتی بچه‌ها، بتوانند ادراک این عملکردهای مختلف را از دست ندهند با وجود اینکه زشت است، ولی زنده است و نفس می‌کشد. بچه‌های یک شهر باید کارگاه‌های ساختمانی را ببینند که چطور روی سنگ کوبیده می‌شود، چطور آجر پرتاب می‌شود، چطور همه اینها ساخته می‌شوند، و إلا هیچ ادراکی از فضا و تعلقی نسبت به آن ندارند. (در گفتگو با پریسا شاه‌محمدی، ترجمهٔ پریا معمار، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۴۹، سال ۱۳۸۴)

دسته‌ها
نری آکسمن

نری آکسمن: جهان طبیعی هنوز از جهان طراحی‌شده به دست انسان پیشرفته‌تر است

جهان طراحی‌شده {به دست انسان} همچنان از حیث کمال و پیچیدگی مادی و رفتاری از جهان طبیعی عقب‌تر است. آجرها، به منزلهٔ واحدهای ساخت و ساز، به اندازهٔ سلول‌ها، به منزلهٔ واحدهای حیات، پیشرفته نیستند. و رشته‌های مصنوعی هنوز برای انتقال سیگنال‌های الکتریکی به منسوجاتی که از آنها ساخته می‌شود راه درازی در پیش دارند.

اما زمانی را تصور کنید که با ایجاد فن‌آوری‌های جدیدی که بتواند ویژگی‌های فیزیکی ماده را با دقت و پیچیدگی نزدیک به دنیای طبیعی تغییر دهند این وضعیت را تغییر دهیم. {مثلاً} اگر آجرها هوشمند بودند، ساختمان‌ها وزن کمتری داشتند، کربن کمتری تولید می‌کردند و بیشتر شبیه یک بدن عمل می‌کردند تا یک ساختمان. آنگاه بناها خود را برای کارکردهای مختلف وفق می‌دادند، نه فقط یک کارکرد. (در گفتگو با Annalisa Quinn، منتشر شده در وب‌گاه Financial Times، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
سیاوش تیموری

سیاوش تیموری: مرگ برای معماری‌ای تعریف می‌شود که هویت نداشته باشد

یکی از خصوصیات معماری ایرانی این است که وقتی شما به آن نگاه می‌کنید، عناصر متشکله بنا را می‌بینید. این را کمتر کسی درک کرده و می‌داند. ستون را می‌برند زیر گچ. ستون‌های من آهنی است. کانال‌هایم ریتم دارد. روی آجر که نمی‌توانم سیم‌کشی کنم. سیم‌کشی‌هایم در کانال است. هیچ ابایی هم ندارم از این نوع تعبیرات. گوته می‌گوید ابداع فرم اگر تعبیری درست نداشته باشد، مد است. مثلاً پورشه مدل ۱۹۹۲ یک شکل است، مدل ۱۹۹۳ یک شکل و ۱۹۹۴ هم یک شکل دیگر. همین‌طوری مد عوض می‌شود. مد زمان تولد و مرگ دارد ولی معماری این‌طوری نیست. مرگ برای معماری‌ای تعریف می‌شود که هویت ندارد. شما خانه بروجرودی‌ها و طباطبایی‌ها را ببینید که هنوز دل می‌برد. از معماری پایدار نام برده می‌شود، این گونه معماری‌ها پایدارند. البته این نوع از هنر معماری را ما امروز نمی‌توانیم تکرار کنیم زیرا در گذشته زندگی نمی‌کنیم. این نوع ساختمان‌ها، نحوه تفکر به فضا را بیان می‌کند نه اینکه صرفاً تکرار شوند. زیرا نحوه زندگی ما و تکنولوژی ساخت، یک‌صد و اندی سال پیشروتر از آن است. من خودم هرگز گذشته‌ام را تقلید نمی‌کنم. خانه من، خانه بروجرودی‌ها نیست اما هر کس آن را می‌بینید، می‌گوید عجب خانه ساکت، خوب و عجیب و غریبی است و آرامش و آسایش و حریم خصوصی را در آن درمی‌یابیم. (در گفتگو با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌گاه هنرآنلاین در سال ۱۳۹۷)

دسته‌ها
نادر خلیلی

نادر خلیلی: خاک را می‌توانیم با احساس خود بفهمیم نه به وسیلهٔ منطق

به خاک رس می‌اندیشم. چرا دانش انسان دربارهٔ این ماده آنقدر کم است؟ انسانی که از آغاز تمدن بشر و حتی زودتر با آن آشنایی داشته است.

نادانی دربارهٔ خاک، این مادهٔ اولیه و انعطاف‌پذیری آن در همهٔ کتاب‌های مربوط به سرامیک و آجر و صنایع گل رس اعتراف شده است. راز پنهانی که در این ماده نهفته شده است نشان می‌دهد که چقدر کم دربارهٔ طبیعتی که زیر پایمان است می‌فهمیم. ولی در عین حال یک کوزه‌گر ساده راز گل را در زیر انگشتانش حس می‌کند.

خاک پدیده‌ای است که ما می‌توانیم آن را با احساس خود بفهمیم نه به وسیلهٔ منطق. عصر صنعتی شدن با همهٔ زرق و برقش چشمان انسان را کور کرده و او را از دیدن روحی که در این خاک نهفته عاجز کرده است. انسان صنعتی‌شده لایه‌ای ضخیم بر روی پنج حس خود کشیده که احساسش را گنگ کرده است. بتون و فولاد جلوی پیشرفت خاک را گرفته است. خاکی که حجم‌های زیبایی از خلاقیت انسان می‌سازد.

طاق‌ها و گنبدهایی که زاییدهٔ خاک و خشت و گل هستند با بتون و فولاد کپیه می‌شوند در حالی که فرم‌ها و فضاهای زیبایی که می‌توانستند با خاک خلق شوند در برهه‌ای از تاریخ رها شده‌اند. امروز هیچ صنعتی گل رس را اگر ارزان‌تر از پلاستیک نبود استفاده نمی‌کرد. تنها کوزه‌گرانند که هنوز حساسیت لمس آن را از دست نداده‌اند. (در کتاب «تنها دویدن»، منتشر شده در سال ۱۳۷۰)

دسته‌ها
فیروز فیروز

فیروز فیروز: معماری ایرانی را همچون یک فلسفهٔ اکولوژیک می‌بینم، نه فلسفهٔ مصالح

من چارهٔ دنیا را جز یک‌پارچگی نمی‌بینم اما در حال حاضر دنیا به سمت تفکیک شدن پیش می‌رود و هر کسی به راه خودش می‌رود که من فکر نمی‌کنم این دوام بیاورد، اما در هر صورت این اتفاق در حال رخ دادن است. من معماری ایرانی را مانند یک فلسفهٔ اکولوژیک نگاه می‌کنم، نه فلسفهٔ مصالح. موضوع من این است که معماری چطور با اقلیم خودش سازگار است. حالا ممکن است یک معمار شیلیایی یا ژاپنی هم این تفکر را داشته باشد. مهم آن دیدگاه است و حالا اینکه حاصل آن چه خواهد بود، مانند پاسخ‌های مختلف یک سؤال است که مطرح می‌شود.

بنابراین برای من این موضوع که من یک معمار ایرانی هستم اصلاً مطرح نیست. ما در جهان معماران ایرانی زیادی داریم که بسیار موفق هستند و ایرانی بودن‌شان را هم انکار نمی‌کنند. من هم همین‌طوری هستم. من معماری هستم که در جهان کار می‌کنم. اقلیم من ایران است اما جهانی فکر می‌کنم. دیدگاه من این نیست که بگویم چون در این ساختمان از مصالح آجر استفاده شده پس ایرانی است. در انگلستان و آلمان هم آجر وجود دارد. اگر من در ایران از آجر استفاده می‌کنم، از دیدگاه اکولوژیک استفاده می‌کنم و می‌گویم شاید آجر جواب‌گوی بهتری برای این نما باشد. اگر مصالح دیگری بود که معیارهای اکولوژیک من را جواب می‌داد شاید از آن استفاده می‌کردم. وظیفه یک معماری که کارش را جدی می‌گیرد این است که به کارفرما بگوید عایق کردن ساختمان یک اولویت است که فراتر از سود تو می‌رود زیرا جزو وظیفه همزیستی ما با جامعه است. بنابراین این یک اولویت است و ما نمی‌توانیم از آن بگذریم.

ممکن است کارفرما بگوید من پول ندارم که این کار را انجام بدهم. در آن صورت معمار باید یک راه‌حل دیگری پیدا کند و آنجا است که نوآوری به وجود می‌آید. آن نوآوری می‌تواند از مملکت‌های دیگر وارد ایران شود و یا خودمان در مصالح ساختمانی شروع به نوآوری کنیم و نوآور باشیم که در حال حاضر نوآور نیستیم. شاید تنها مصالح ساختمانی که تولید می‌کنیم و نوآوری خودمان را در آن می‌آوریم، آجر باشد. بسیاری از شرکت‌های آجرسازی فهمیده‌اند که باید یک نوآوری در آجر به کار ببرند و به همین خاطر در حال حاضر از شکل‌ها و رنگ‌های مختلف آجر استفاده می‌کنند که اختراع خودشان هم نیست اما حداقل دارند به این سو حرکت می‌کنند و با معماران گفت‌وگو می‌کنند. در صنعت سنگ هم این اتفاق رخ می‌دهد. صنعت و معماری باید با یکدیگر گفت‌وگوی نزدیک داشته باشند و بتوانند برای شرایط اقلیمی این مملکت نوآور باشند.

فلسفهٔ من این‌طور نیست که بگویم چون از آجر استفاده می‌کنم پس کار من معماری ایرانی است. نیازی هم به تعریف معماری ایرانی نمی‌دانم. نمی‌توانم بگویم چون این ساختمان ستون دارد یا از آجر استفاده کرده پس معماری ایرانی است. تعریف من آن آگاهی است که اکولوژیک است. (در گفتگوی با سمیه باقری، منتشر شده در وب‌سایت هنرآنلاین، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
کامران صفامنش

کامران صفامنش: معمار زمانی حق اظهار نظر دارد که چیزی را که بیانگر نظراتش است ساخته باشد

هر چند ممکن است بعضی همکاران من نظری جز این داشته باشند، ولی من معتقدم که معمار باید بتواند آن چه را که به عنوان نظر و دیدگاه بیان می‌کند بسازد، و در غیر این صورت بهتر است که در طرح آن جانب احتیاط را رعایت کند. به اعتقاد من معمار باید بتواند مابه‌ازای دقیق نظراتش را با ساخته‌هایش نشان دهد، و در واقع زمانی به اظهار نظر بپردازد که در روی زمین چیزی را که بیانگر نظراتش هستند ساخته باشد. در عرصهٔ معماری نیز نمی‌توانیم واعظ غیر متعظ باشیم. بنابراین باید در اظهار نظر کردن احتیاط کنیم. و این احتیاط را به‌خصوص در مورد آن چیزهایی که هنوز موفق به بوجود آوردنش نشده‌ایم به کار بریم.

در این جا اشاره من به طور اخص به بحث‌هایی نظیر نحوه تداوم سنت‌های گذشته در معماری امروز و طراحی با الهام از معماری سنتی، و مضامینی از این قبیل است که این روزها چه بر سبیل اقتضای «بازار بحث» و چه بنابر دلسوزی و احساس مسئولیت معماران اندیشمند و دانشجویان کنجکاو و علاقه‌مند رواج بسیار دارد. البته بحث فلسفی کردن و تولید فکر کردن و به آینده نظر افکندن جای خودشان را دارند و حسابشان از این قضیه جداست. اینها بحث‌هایی هستند که می‌توانند صرفاً از جنبهٔ تئوریک مطرح شوند. ولی به هر حال معمار بدون عملِ معماری یک تئوریسین معماری است، نه یک معمار، و این دو با هم تفاوت دارند. جداً اعتقاد دارم که باید این حساسیت در جامعهٔ حرفه‌ای ما و در میان معماران ما به‌وجود آید، و آنگاه که چنین شد دیگر خلط مبحث نخواهیم کرد و همه چیز را با هم در نخواهیم آمیخت، مثلاً مدعی نخواهیم شد که معماری مدرنی که در آن قوس و آجر به‌کار رفته باشد و اطاق‌هایش گرد حیاط چیده شده باشد همان معماری سنتی است و اینها همه با معماری نئوکلاسیک و معماری دوران عتیق یکسان هستند، و حالا که ما معماری مدرن را این گونه می‌سازیم پس در واقع همان راه معماری سنتی را ادامه می‌دهیم. (در سمینار «معماری سنتی و نظام آموزش معماری و شهرسازی کشور» در سال ۱۳۷۲، منتشر شده در مجلهٔ هفت‌شهر، ش ۱۱، سال ۱۳۸۲)

دسته‌ها
فرشید موسوی

فرشید موسوی: چیزهای زیادی را قربانی کردم تا بتوانم همزمان معمار، مادر و مدرس دانشگاه باشم

همیشه فکر می‌کردم که در مقام یک زن معمار، لازم است در کار خودت ثابت کنی که به اندازهٔ معماران مرد توانا هستی. هرچه سنم بیشتر می‌شود، بیشتر به این فکر می‌کنم که باید به دیگران یاری دهم تا خود را درگیر چنین مسئله‌ای نکنند. در هر صورت نیازی نیست معماران آجرها را بلند کنند {و نیاز به زور بازو ندارند}. ما {معماران زن} باید نوع نسبتا متفاوتی از فرهنگ را در کار خود ایجاد کنیم. و برای چنین هدفی، لازم است زن‌ها به اندازهٔ مردها به کارشان متعهد باشند. من مجبور شدم چیزهای زیادی را قربانی کنم تا بتوانم همزمان معمار، مادر و مدرس دانشگاه باشم. (در گفتگو با نویسندهٔ وب‌گاه Something Curated، سال 2016)