دسته‌ها
ایموس راپاپورت

ایموس راپاپورت: معماری یک حرفهٔ رو به زوال است، معماران از بین خواهند رفت، مگر این که به‌کلی تغییر کنند

من دیگر به معماران و آنچه انجام می‌دهند علاقه‌مند نیستم. تا آنجا که من می‌دانم معماران، آن‌طور که هستند و کار می‌کنند، می‌توانند همین حالا از بین بروند، و به نظر من از بین خواهند رفت، چرا که به آنها نیازی نیست. به نظر من معماری به کلی یک حرفهٔ رو به زوال است. {معماران} هرچه زودتر از بین بروند بهتر است، و از بین خواهند رفت، مگر این که از اساس تغییر کنند. در واقع امروز بیشتر به وضعیت حوزهٔ محیط-رفتار توجه دارم، چرا که از معماران ناامید شده‌ام.

به نظر من معماران باید از اساس تغییر کنند، آموزش‌شان را، ارزش‌هایشان را، و آنچه انجام می‌دهند را تغییر دهند و {معماری} همچون پزشکی، مهندسی، علوم مواد و غیره به حرفه‌ای دانش‌محور تبدیل شود. پیش از هر چیز، چنین امری مستلزم توسعهٔ مبنایی علمی و نظری است و بدین‌گونه معماری به رشته‌ای تبدیل می‌شود که می‌تواند آن زمان مسائل و مشکلات عملی را در دستور کار قرار دهد. نیاز است که حوزهٔ مطالعات محیط-رفتار به منزلهٔ شالوده‌ای برای یک حرفهٔ جدید توسعه پیدا کند، حرفه‌ای که در آن مطالعات محیط-رفتار کاربردی می‌تواند برای شناسایی این که مشکلات کدام است و آنگاه برای حل آنها به کار گرفته شود.

در حوزه‌های دیگر، آدم‌ها اکتشافات‌شان را، پیش از آن که آنها را به کار بگیرند یا همگانی‌شان کنند، سخت‌گیرانه به آزمون می‌گذارند. در حالی که معماران الساعه اکتشافات خود را می‌سازند؛ علاوه بر این، در سایر حوزه‌ها آن اکتشافات به دانش متکی است. آن شالودهٔ دانشی {در معماری} علاوه بر علوم اجتماعی باید بسیاری از رشته‌های دیگر را نیز، از جمله علوم شناختی، هوش مصنوعی، علوم تکاملی، روش‌شناسی علمی، منطق و ریاضیات شامل شود. تأکید باید بر چیزهایی جز ترسیم باشد. در واقع، حالا سالها می‌گذرد از آن زمان که من تعطیل کردن آتلیه‌های طراحی معماری را به منزلهٔ اولین گام برای حفظ رشتهٔ معماری پیشنهاد داده‌ام. (در گفت‌وگوی منتشر شده در ژورنال Architecture & Behaviour، دورهٔ ۸، ش ۱، سال ۱۹۹۲)

دسته‌ها
پل رودولف

پل رودولف: می‌توان آنچه را معماران می‌گویند نادیده گرفت، باید فقط به آنچه می‌سازند توجه کرد

به رغم همهٔ توجیهات منطقی‌ای که معماران، که خودم هم جزوشان هستم، بیان می‌کنند، می‌توان آنچه را معماران می‌گویند نادیده گرفت، باید فقط به آنچه می‌سازند توجه کرد. دلیلی که برای این موضوع دارم بسیار محکم است. منِ معمار مجبورم، یعنی انتخابی راجع به ترکیب‌های خاص فرم‌ها، مصالح، فضا و یا سایر ملاحظات معماری ندارم. آنها مرا وادار به تصمیم‌گیری و انتخاب می‌کنند. من می‌دانم که آنها، البته نه همه‌شان، چه هستند و روی هم رفته می‌توانم راجع به این که چه هستند شفاف باشم. اما نمی‌توانم بگویم که چرا فضای مارپیچ یا جنبش فضا برای من این‌چنین جذاب و اقناع‌کننده است، اما هست. نمی‌توانم بگویم چرا یک تیر طره‌شده، تجمع نیروها و سنگینی و سبکی از حیث سازه‌ای برایم جذابیت و اقناع‌کنندگی دارد، اما دارد. نمی‌توانم بگویم چرا سازمان دادن عمدی عناصر معماری برای جذب نور از طریقی خاص برایم جذاب و اقناع‌کننده است، اما هست. {…}

آنچه می‌خواهم بگویم این است که منطقی‌ترین و توجیه‌کننده‌ترین معماران در جهان چندان قابل اعتماد نیستند، چرا که وقتی دربارهٔ معماری صحبت می‌کنیم اصلا چیزی به نام عقل‌گرایی واقعی وجود ندارد. حالا می‌توانم به شما بگویم که چه چیزهایی منزجرم می‌کند: برای شروع بگویم همهٔ آنچه به آن پست‌مدرنیسم می‌گویند. همانقدر که از پست‌مدرنیسم منزجرم برخی عناصر معماری برایم جذاب است. قبلا این حقیقت راجع به خودم مرا به تعجب وا می‌داشت، اما حالا دیگر تعجب نمی‌کنم. فکر می‌کنم این سرشت مطلق معماری است. (در گفتگو با Robert Bruegmann در سال ۱۹۸۶، منتشر شده در وب‌سایت مؤسسه هنر شیکاگو)