دسته‌ها
داگلاس کاردنیال

داگلاس کاردینال: ترس مردم از طبیعت و ایده‌ی تسلط بر آن، در سیاره‌مان بحران ایجاد کرده است

برای من، طبیعت همان معلم است. ترس مردم از طبیعت و ایده‌ی تسلط بر آن، در سیاره‌مان بحران ایجاد کرده است. حتی در زمان کودکی دیدم که چگونه فرهنگ مهاجران اروپایی هر چیزی را که لمس می‌کرد، نابود می‌کرد. من آموزه‌های بزرگانمان را دوست دارم: آن‌ها می‌گویند که ما موجوداتی مهربان و دلسوز هستیم، اما گاهی توسط خودبینی و غرور خود از مسیر اصلی منحرف می‌شویم. اما اگر با فروتنی بیشتری زندگی را پی بگیریم، به مردمان اطراف خود آسیبی نمی‌رسانیم.

باید به یاد داشته باشیم که ما برآمده از اجداد خود هستیم. شما اجداد همه نسل‌هایی هستید که پس از شما خواهند آمد. هر کاری که انجام می‌دهید بر گذشته، حال و آینده تأثیر می‌گذارد، بنابراین باید مسئولیت‌پذیر باشید. (در گفت‌وگو با Whitney Mallett، منتشر شده در مجلهٔ PIN-UP، شمارهٔ ۳۲، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
یورگن مایر

یورگن مایر: وجه جالب پایداری این است که توجه معماری را دوباره به سوی آینده معطوف می‌کند

پایداری از مهم‌ترین مسائل در معماری است. طراحی بنا باید در سطحی عملکردی کار کند، باید در سطحی پایدار کار کند، همچنین باید در سطحی زیبایی‌شناسانه کار کند، بنابراین من فکر می‌کنم که {پایداری} یکی از چندین پارامتری است که کمک‌مان می‌کند تا محیط‌مان را تعریف کنیم. ما دوست‌داریم با تعریف پیچیده‌تری نسبت به آنچه مردم معمولاً از «پایداری» می‌فهمند به آن بپردازیم.

وجه جالب پایداری برای ما -جدا از تلاش برای «خوب» بودن و کار درست را انجام دادن- این است که پایداری توجه معماری را دوباره به سوی آینده معطوف می‌کند. پست‌مدرنیسم و دیکانستراکتیویسم همواره درگیر ارجاع به گذشته یا چنگ انداختن یک بنا در نوعی از سنت بودند. پایداری این تمرکز را دوباره به سوی آینده برمی‌گرداند و ایدئالیسم و امیدی خاص برای آینده‌ای بهتر خلق می‌کند.

معماری همیشه درباره‌ی آینده‌ای بهتر است، در غیر این صورت هیچ‌کس در آن سرمایه‌گذاری نمی‌کند یا به آن اهمیت نمی‌دهد. درست است؟ (در گفت‌وگو با Jill Fehrenbacher، منتشر شده در وب‌سایت Inhabitat، سال ۲۰۱۱)

دسته‌ها
پل رودولف

پل رودولف: من نه به ترندها و مدها، بلکه به آنچه مناسب‌ترین است علاقه‌مندم

من فی‌نفسه به تقارن یا عدم تقارن علاقه‌ای ندارم. یکی از ویژگی‌های قرن بیستم این است که هیچ‌چیز هیچ‌گاه کامل نیست، هیچ‌چیز هیچ‌گاه ثابت نیست. ما به چیزها طوری که در درون خود کامل هستند فکر نمی‌کنیم. یک بنا را فقط می‌توان در رابطه با موقعیتی که تغییر می‌کند در یک مقطع زمانی خاص در نظر گرفت. پس طراحی گذشته و آینده را اظهار می‌کند.

بنابراین کل ایده‌ی بناهای ناتمام که قرار است به طرق نامعلوم گسترش یابد فکر دائم {من} است. من حالا به قدر کافی زیسته‌ام تا بدانم که بناها خراب می‌شوند، آتش می‌گیرند، بخش‌هایی به آنها اضافه می‌شود، کاربران آن عوض می‌شوند و غیره. بنابراین برای من، طراحی معبدی در پارک، یا همراستا کردن یک خیابان بزرگ که پیرامون یک محور سازماندهی شده بی‌معنی است.

{…} من خیلی به ترندها و مُدها علاقه ندارم، بلکه به آنچه مناسب‌ترین است علاقه‌مندم. تقارن به منزله‌ی یک شیوه‌ی جهت‌یابی در جایی که پای جمعیت بسیار در میان است، مثلاً در فرودگاه، شاید بهترین استفاده را داشته باشد، اما حتی در این حالت هم خورشید از دادن نور متقارن خودداری می‌کند. کیفیت پایانِ باز معماری قرن بیستم در بیشتر مواقع تقارن را ناتوان می‌سازد. (در گفت‌وگو با John W. Cook، منتشر شده در کتاب Conversation with Architects در سال ۱۹۷۳)

برای مشاهده‌ی پروفایل پل رودولف اینجا کلیک کنید.

دسته‌ها
گائتانو پشه

گائتانو پشه: ما باید با کارهایمان آینده را به زمان حال بیاوریم؛ این بهترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم

من همیشه در حال تلاش برای نوآوری بوده‌ام؛ من تکرار را دوست ندارم. زمانْ چیزی است که هر لحظه تغییر می‌کند، زمانْ هیچ‌وقت تکرار نمی‌شود. من تلاش می‌کنم که از این مثال پیروی کنم.

کنجکاوی نیز در این زمینه مرا کمک کرد، چرا که فکر می‌کنم پیشرفت مهم‌ترین چیزی است که می‌توانیم داشته باشیم. آینده زمانه‌ای زیباست، هرچیزی {در آینده} ممکن است. ما باید با کارهایمان آینده را به زمان حال بیاوریم. و این بهترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم. (در گفت‌وگو با Emma Robertson، منتشر شده در وب‌سایت The Talks، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
دماس نوکو

دماس نوکو: وقتی معماری به دانشکده و پلی‌تکنیک نقل مکان کرد افولش آغاز شد

از روزی که حرفه {یا صنعت ساختمان} نام [معمارِ {تحصیل‌کرده}] را ابداع کرد، هیچ‌گاه هیچ‌کاری را به خوبی زمانی که صنف سازندگان {و بنایان} وجود داشت انجام نداد. وقتی معماری به دانشکده و پلی‌تکنیک نقل مکان کرد، افولش آغاز شد. و این شرِ مدارس رسمی {معماری} است، چرا که مدرسهٔ معماری مکانی خلاقانه نیست.

مدرسهٔ معماری جایی برای بازبینی است، {…} نه جای خلاقیت، و نه پیش‌بینی و نگاه به آینده. در مدارس معماری فقط آنچه وجود دارد را می‌گیرند و کنار هم می‌گذارند، تا در کتاب‌ها ثبت و مستندسازی شود. وقتی شما این کار را بکنید همه‌چیز کهنه شده است. (در گفت‌وگو با Rupert Bickersteth، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۲۳)

دسته‌ها
جوزف ریکورت

جوزف ریکورت: برخی گذشته را همچون معدن می‌بینند، به جای اینکه آن را همچون زمینی حاصل‌خیز ببینند

آنچه در گفتمان امروز معماری غایب است شعور یا آگاهی نسبت به گذشته است. دست‌آوردهای گذشته نباید چیزی باشد که بر دوش معماران سنگینی کند، بلکه باید بخشی باشد از -به عبارتی- زمین حاصل‌خیزی که معماران در آن رشد می‌کنند.

در حال حاضر معماران تمایل دارند که گذشته را نادیده بگیرند. اما گذشته همهٔ آن چیزی است که ما می‌دانیم. ما آینده را نمی‌شناسیم. من به این اعتقاد چندانی ندارم که پایمان را فراتر از آن چیزی بگذاریم که می‌توانیم از گذشته یا امروز بیاموزیم. شیوه‌ای که گذشته و امروز در هم چفت شود چیزی است که گفتمان امروز معماری را تا حدی فاقد آن می‌دانم. برای همین است که تاریخ‌گرایی واقعاً یک‌نوع خطر است. آدم‌هایی هستند که گذشته را همچون نوعی معدن می‌بینند (معدنی بی‌حاصل البته) به جای اینکه آن را همچون نوعی شالوده یا کود یا زمینهٔ حاصل‌خیز ببینند. (در گفت‌وگو با James Pallister، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۱۴)

دسته‌ها
نری آکسمن

نری آکسمن: ما معماران به گونهٔ خاص خودمان از سوگند بقراط نیاز داریم

من متأسفانه باور دارم که امکان انقراض انسان در طول چند صد سال آینده (نه هزارها و نه میلیون‌ها سال آینده) بسیار واقعی است. هر کدام از اقدامات امروز ما به شکلی کاملاً ملموس تأثیری مستقیم بر آیندهٔ فرزندانمان می‌گذارد. همه‌گیری‌ها، گرمایش جهانی، نابودی هسته‌ای، جنگ بیولوژیکی و فروپاشی سرتاسری اکولوژیکی. یکی از اینها یا استحالهٔ هر یک از اینها حذف ما از سیارهٔ ارزشمندی که از آن به طرزی زیرکانه استفاده کرده‌ایم و آن را به شکلی بی‌شرمانه مورد سوء استفاده قرار دادیم حذف خواهد کرد؛ همین حالا هم دارد {ما را} حذف می‌کند.

از قضای روزگار، ما هنوز مسئولیت داریم. و این همانجایی است که طراحی وارد ماجرا می‌شود. اگر شما به اشتغال در حوزهٔ طراحی می‌اندیشید، از آن یک رسالت {اخلاقی} بسازید؛ خود را برگزیدهٔ مادر طبیعت به حساب آورید. درگیر شدن با محیط مصنوع دیگر فقط دربارهٔ طراحی بناها و شهرها نیست؛ بلکه دربارهٔ طراحی سیستم‌هایی است که توانایی تأثیرگذاری بر زندگی ما را در هر مقیاسی دارند. ما در مقام معماران به گونهٔ خاص خودمان از سوگند بقراط نیاز داریم. ما به مجموعه‌ای از فعالیت‌های هماهنگ برای سازگاری با گونه‌ها و امکان‌پذیری تنوع زیستی تسلسل‌وار نیاز داریم، که به شکلی جهان‌شمول در معماری، طراحی شهری و طراحی همهٔ چیزهای بیومکانیکی قابلیت به کارگیری داشته باشد. (در گفتگو با Julia Gamolina ، منتشر شده در وب‌گاه Madame Architect، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
ژان نوول

ژان نوول: لوکوربوزیه خالق استثنایی بناها و هنرمندی بزرگ بود، اما او در سطح نظری به‌سادگی قابل نقد است

یک‌زمان ما باور داشتیم که در آینده همه‌چیز ممکن خواهد بود و می‌توانیم بدون همهٔ چیزهای اطرافمان کار کنیم و از انکار مطلق هر گونه ارجاع به گذشته لذت ببریم. امروز، وقتی به طرح توسعهٔ لوکوربوزیه برای مرکز پاریس نگاه کنید، فقط می‌توانید کمی وحشت کنید که او قصد داشت نیمی از پاریس -نزدیک نوتردام و اطرافش- را تخریب کند و بلوک‌هایی از برج‌های بلند را همه‌جا قرار دهد.

لوکوربوزیه خالق استثنایی بناها به منزلهٔ ابژه‌های معمارانه و هنرمند بزرگ حوزهٔ هنرهای تجسمی بود. با این حال او همچنان در سطح نظری به‌سادگی قابل نقد است. (در گفت‌وگو با Alain Elkann، منتشر شده در وب‌سایت مصاحبه‌کننده، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
بن فن برکل

بن فن برکل: ما در عصر آیفون زندگی می‌کنیم، اما معماری و صنعت ساختمان هنوز در عصر واکمن قرار دارد

ما در عصر آیفون زندگی می‌کنیم، اما معماری و صنعت ساختمان هنوز در مرحلهٔ واکمن قرار دارد. من می‌خواهم با یواِن‌سنس {=استارتاپ فن‌آورانهٔ دفتر فن برکل} فن‌آوری‌های نوآرانه را با محیط مصنوع به طور کامل ترکیب کنم و شیوهٔ زندگی و کار مردم و رسیدن‌شان از نقطهٔ آ به نقطهٔ ب را بهبود دهم. صرفاً خود سخت‌افزار یا نرم‌افزار نیست که مرا جذب می‌کند، بلکه چگونگی کاربرد آن در معماری و طراحی شهری با هدف بهبود زندگی روزمره است {که به آن علاقه‌مندم}.

{…} من فن‌آوری در محیط مصنوع را در مقام یک معمار نظاره می‌کنم و {کار یک معمار} همواره از مردم آغاز می‌شود. به جای تمرکز صرف بر کارآیی یا بهینه‌سازی مصرف انرژی از طریق محیط‌های سازگار حسی، من فرصتی عالی برای خلق بناها و شهرهایی را می‌بینم که نسبت به انسان‌ها حساس، و {برای آنها} محسوس هستند.

من عمیقاً بر این عقیده‌ام که در آینده همهٔ دفاتر معماری تبدیل به دفاتر معماری-فن‌آوری (آرک‌تک) خواهند شد، اما فعلاً ناچاریم که راه را برای امکان‌پذیر کردن گسترش دانش و مهارت‌مان به آن سو هموار کنیم. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ CLAD، ش ۲، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
کمال کمونه

کمال کمونه: آیندهٔ معماری ایران باید خیلی خوب باشد، البته اگر معماران خودشان را بشناسند و قدر خودشان را بدانند

آیندهٔ معماری ایران باید با این تعداد معمار خیلی خوب باشد، البته اگر معماران خودشان را بشناسند و قدر خودشان را بدانند. به تازگی از کاخ مروارید به من گفتند نقشه‌هایی را برایشان بفرستم. نقشه‌ها را فرستادم. به من می‌گویند آنجا را می‌خواهند مرمت کنند و هفتصد میلیون هم داده‌اند. گفتم طراحی‌اش را چه‌کار می‌کنید؟ گفتند پول طراحی را نداده‌اند. گفتم خب آهنگر صدا کنید تا برایتان انجام دهد. گفتم این نقشه‌ها که برایتان فرستادم همه با دست کشیده شده است. آنها را باید قاب کنید و به دیوارهای ساختمان یک موزه بزنید.

گفتم شما می‌دانید که تابلوی سهراب سپهری دو میلیارد و چهار میلیون تومان به فروش رفت؟ گفتند نه! گفتم تابلوی تنهٔ درخت سهراب سپهری به فروش رفت و این اثر هم به همان قیمت‌هاست. گفتم این نقشه‌هایی که به شما داده‌ام و اهمیتی هم نمی‌دهید، اگر قابش کنید اینها هم به همان قیمت هستند ولی من به شما مجانی داده‌ام.

آیندهٔ معماری ایران هم به همین صورت است، شما باید قدر خودتان را بدانید. شما نباید پشت سر هم حرف بزنید، شما نباید مثل دورانی که ما داشتیم پشت به همدیگر باشید، هر کار خوب و بدی قابل انتقاد است. انتقاد فرق دارد با دشمنی. کارهای افتضاح زیادی هستند که باید گفته شود، ولی باید طوری بگوید که دشمنی نشود.

تعداد دانشجویان معماری و شهرسازی نسل شما بسیار زیاد شده است، فکر کنم حدود چهارصد یا پانصد هزار نفر هستید و این نیرو یک نیروی عظیمی است که می‌توانید به کمک یکدیگر به تمام مسائل رسیدگی کنید. (در گفتگو با فاطمه خسروی، مرجان ملاحسینی و اطلس سبحانی، منتشر شده در کتاب اندیشهٔ معماران معاصر ایران، جلد چهارم، سال ۱۳۹۵)