دسته‌ها
پل آبکار

پل آبکار: آرشیتکت باید روانشناس هم باشد تا بتواند اخلاق هم‌میهن خود را بشناسد و برای او معماری سالم ایجاد کند

چشم آیینهٔ روح است؛ مثلاً شاگرد یا محصلی که به دانشگاه می‌رود اگر ساختمان‌های مدارس و دانشگاه‌ها با تناسب پیش‌بینی شده باشد آن شاگرد یا محصل با رغبت بیشتری بر آنجا می‌رود. مریضی که به مریضخانه می‌رود که معالجه شود اگر یک ساختمان با تناسب ببیند قسمتی از مرض او تسکین داده می‌شود.

به همین دلیل است که قبلاً گفتم آرشیتکت باید روانشناس هم باشد تا بتواند اخلاق همنوع و هم‌میهن خود را بشناسد و از این راه بتواند یک معماری سالم ایجاد کند. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۲، سال ۱۳۴۸)

دسته‌ها
نسرین فقیه

نسرین فقیه: ما مجبور نیستیم که همیشه و با ده سال تأخیر تجربه‌های جهان غرب را تکرار کنیم

با یک نگاه تاریخی این مرحله از معماری ایران را می‌توان با دورهٔ بعد از جنگ جهانی دوم اروپا مقایسه کرد. دوره‌ای است که نیاز کمّی و عجله در ساختمان مشخصهٔ اصلی آن است. اگر با این دید واقع‌بینانه به فعالیت‌های ساختمانی پانزده سال اخیر نگاه کنیم، نظرمان منصفانه خواهد بود. اما خوشم می‌آید که باز هم با تمام مضیقه‌ها هرجا فرصت بوده، برخی معماران ایرانی نمکی به کار افزوده‌اند. برای بازدیدکننده‌ای مثل من گشت و گذار در تهران یا اصفهان جالب است. اینکه اینجا و آنجا شاهد احیای صنایعی مثل گچ‌بری یا آینه‌کاری و اشاره‌هایی به مُثُل معماری گذشتهٔ ایران باشد.

اما واضح است که باید مسیر اصلی معماری در ایران واقعاً تکانی بخورد. نمی‌توان تا ابد با تکیه به ایدئولوژی‌های فرسودهٔ اول قرن {بیستم}، مثلاً کارکردگرایی، دیوار ساخت و سپس دیوارها را بزک کرد. امروز بعد از آنکه در ایران از نظر کمّی به ناچار با سرعت زیادی ساختمان شده است، باید به خودمان بگوییم که دیگر موقع آن رسیده که معماری ما از دور باطل جهان سومی بیرون بیاید.

منظورم را دقیق بگویم؛ ما هیچ اجباری نداریم که همیشه با ده سال تأخیر تجربه‌های جهان غرب را تکرار کنیم. اگر تصمیم‌گیرندگان که بودجه‌ها را در اختیار دارند به معمارانی مراجعه کنند که حیطهٔ عملشان فرهنگی هنری باشد و نه وراجی ایدئولوژیک، اگر از معمار کار خودش را بخواهند و زیبایی و زندگی در رأس تقاضا باشد، نه طومار گزارش‌ها و نوشته‌های عبث، آن‌وقت معماران ایرانی مجبور خواهند بود که به خود بیایند و به کار اصلی معماری بپردازند. (در گفتگوی با فریار جواهریان، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۱۵، سال ۱۳۷۳)

دسته‌ها
هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون: معماری زبان گویای حالات روحی و فکری یک جامعه است

هر تحول و هر انقلاب و هر حرکتی، چه سیاسی، چه اجتماعی، چه اقتصادی بی‌شک در امر معماری تاثیرگذار است. به لحاظ اقتصادی باید گفت اقتصادیات مهم‌ترین نقش را در معماری بازی می‌کنند. باید بودجه کار ساختمانی مهیا باشد تا بتوان آن را اجرا کرد وگرنه بدون تامین کافی مالی، کار معماری لنگ خواهد شد. در فرانسه یک اصطلاح عامیانه وجود دارد که می‌گویند: «وقتی ساختمان‌سازی از دست برود، همه چیز از دست می‌رود.» یعنی شاخص پویایی اقتصاد کشورها در میزان ساختمان‌سازی است که در آن مملکت جریان دارد.

سیاست، البته با این دید و این امید که سیاست کشورها در جهت رفاه جامعه قدم بردارد، بی‌شک روی مقوله معماری تاثیرگذار است. سیاست دولت‌ها با اقتصاد ارتباط پیدا می‌کند. با چه سیاستی چه مسیر اقتصادی‌ای در یک جامعه پیش گرفته شود که ساختمان‌سازی رونق پیدا کند. پس هر نوع تحول سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک خط مشی خاصی را به معماری دیکته می‌کند. فرض کنید یک وقت جامعه یک جامعه کارگری است و دولت متعهد است که برای گروه‌ها و طبقات وسیع کارگران و زحمتکشان ساختمان‌سازی کند، مثل شوروی سابق. در این حالت نوع ساختمان‌سازی و معماری شکل خاصی به‌خودش می‌گیرد. یک موقع سیاستی هست بر مبنای سیستم سرمایه‌داری که در نتیجه یک سبک معماری دیگری را ایجاب می‌کند که به کلی با آن قبلی فرق دارد، مثل آمریکا و اروپا. یک موقع یک سیاستی براساس دید و سلیقه یک دیکتاتوری خاصی عمل می‌کند که آن نیز شکل به‌خصوصی به‌خودش می‌گیرد؛ نمونه بسیار گویای آن در زمان هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا بود که بر پایه ایدئولوژی فاشیسم با زور می‌خواستند یک سبک خاصی از معماری را که اصطلاحا به معماری فاشسیم معروف شد را تجویز کنند که البته به دلیل اینکه این سبک معماری خودجوش نبوده و از بطن جامعه برنخاسته بود، بنابراین پایدار نبود و با سقوط فاشیسم از بین رفت. آنها می‌خواستند معمار طوری طراحی و اجرا کند که مکتب نازیسم و فاشیسم را منعکس کند. پس می‌بینیم که معماری با تمام مسایل و تحولات یک جامعه ارتباط پیدا می‌کند و به عبارت دیگر، زبان گویای حالات روحی و فکری یک جامعه است. (در گفتگو با علی فراستی در سال ۱۳۷۲، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۱)

دسته‌ها
باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی

باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی: معماری تنها شاهد زنده و سند گویای فرهنگ و هنر هر قوم است

ساده‌ترین تعریف از هنر معماری را شاید بدین بیان توان گفت که هنر معماری تبلوری است از فرهنگ یک جامعه در گذرگاه زمان. به تعبیری دیگر می‌توان به مدد این هنر جنبه‌های مختلف رشد و پویایی هنر و فرهنگ هر زمان را مورد پژوهش و تحقیق قرار داد. چه هنگامی که سخن از ایجاد بنایی می‌رود، ساختمان این بنا صرفا نمی‌تواند مور نظر قرار گیرد. ابعاد گستردهٔ دیگری در کنار این بنا مطرح می‌شود، از قبیل شرایط اقلیمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و هنری.

به‌طور مثال گنبد و شهر سلطانیه را مطرح می‌کنیم، ایجاد این بنای عظیم در مدت‌زمان کوتاهی بیانگر بسیاری از مسائل فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است. گونه‌ای حیرت‌انگیز از بسیج نیروی انسانی را برای ایجاد یک چنین حجمی، چنین نظمی، چنین حرکت بی‌سابقه‌ای مطرح می‌کند.

به همین دلیل در تعریف بنای سلطانیه باید به دنبال شناخت عوامل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی رفت. پس تاریخ مطرح می‌شود، جامعه مطرح می‌شود. به همین دلیل معماری تنها شاهد زنده و سند گویای فرهنگ و هنر هر قوم است. آینه‌ای روشن از شرایط هر جامعه در دوران مختلف است. حال می‌خواهد مربوط به فلان هزارهٔ قبل از میلاد باشد و یا قرن هشتم و یا امروز. معماری در حقیقت راوی داستان هنر و فرهنگ است و در هر زمان با توجه به امکانات، با توجه به روابط سیاسی و اجتماعی این روایت مطرح می‌شود. (در گفتگو با نویسندهٔ فصلنامهٔ هنر، ش ۱، پاییز سال ۱۳۶۰)