سادهترین تعریف از هنر معماری را شاید بدین بیان توان گفت که هنر معماری تبلوری است از فرهنگ یک جامعه در گذرگاه زمان. به تعبیری دیگر میتوان به مدد این هنر جنبههای مختلف رشد و پویایی هنر و فرهنگ هر زمان را مورد پژوهش و تحقیق قرار داد. چه هنگامی که سخن از ایجاد بنایی میرود، ساختمان این بنا صرفا نمیتواند مور نظر قرار گیرد. ابعاد گستردهٔ دیگری در کنار این بنا مطرح میشود، از قبیل شرایط اقلیمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و هنری.
بهطور مثال گنبد و شهر سلطانیه را مطرح میکنیم، ایجاد این بنای عظیم در مدتزمان کوتاهی بیانگر بسیاری از مسائل فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است. گونهای حیرتانگیز از بسیج نیروی انسانی را برای ایجاد یک چنین حجمی، چنین نظمی، چنین حرکت بیسابقهای مطرح میکند.
به همین دلیل در تعریف بنای سلطانیه باید به دنبال شناخت عوامل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی رفت. پس تاریخ مطرح میشود، جامعه مطرح میشود. به همین دلیل معماری تنها شاهد زنده و سند گویای فرهنگ و هنر هر قوم است. آینهای روشن از شرایط هر جامعه در دوران مختلف است. حال میخواهد مربوط به فلان هزارهٔ قبل از میلاد باشد و یا قرن هشتم و یا امروز. معماری در حقیقت راوی داستان هنر و فرهنگ است و در هر زمان با توجه به امکانات، با توجه به روابط سیاسی و اجتماعی این روایت مطرح میشود. (در گفتگو با نویسندهٔ فصلنامهٔ هنر، ش ۱، پاییز سال ۱۳۶۰)