دسته‌ها
مایکل کیملمن

مایکل کیملمن: شهرهای حقیقتاً تاب‌آور باید از جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی تاب‌آور باشند؛ تاب‌آوری فقط مربوط به مسائل زیست‌محیطی نیست

به نظر من شهرهای حقیقتاً تاب‌آور باید از جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی تاب‌آور باشند. تاب‌آوری نمی‌تواند فقط دربارهٔ نگرانی‌های زیست‌محیطی باشد، چرا که در آخر همهٔ اینها به هم ربط دارد. بنابراین شهر تاب‌آور برای من شهری است که به حد کافی عادلانه باشد تا مردمی با سطوح درآمدی متفاوت بتوانند در کنار هم زندگی کنند، شهری با زیرساخت حمل‌ونقل قدرتمند که در خدمت مردم مذکور باشد، و با شبکه‌ای سالم از فضاهای عمومی، پارک‌ها و پیاده‌راه‌ها.

یک شهر تاب‌آور باید با مسائلی همچون سلامت عمومی به اندازهٔ نگرانی‌های محیطی مقابله کند. و البته که چنین شهری باید به چالش‌های بزرگ‌مقیاسی که با آنها مواجهیم توجه کند. ما نباید به سادگی به بلایای زیست‌محیطی بعد از وقوعشان پاسخ دهیم، بلکه باید آمادهٔ آنها باشیم و برایشان تدبیر کنیم. این همان کاری است که شهرها در کشورهایی مثل هلند انجام می‌دهند، جایی که تاب‌آوری با نوآوری‌های اقتصادی و شهری پیوند خورده است. (در گفت‌وگو با Sky Kalfus منتشر شده در وب‌سایت Next City، سال ۲۰۱۵)

دسته‌ها
مایکل سورکین

مایکل سورکین: هنوز آماده نیستیم که تعاملات واقعی مردم در شهر را با نوع مجازی آن جایگزین کنیم

من همچنان معتقدم که مجاورت و نزدیک بودن مردم به یکدیگر از پیش‌نیازهای اساسی یک زندگی دموکراتیک است. یکی از کارهایی که شهرها انجام می‌دهند این است که امکان برخورد (و سازش) برنامه‌ریزی‌شده یا تصادفی مردم را در فضای مادی و واقعی فراهم می‌کنند. به نظر من ما هنوز آماده نیستیم که بخواهیم این نوع «واقعی» (این واژه را با تأمل انتخاب کردم) از تعاملات را با نوع مجازی و با واسطهٔ آن جایگزین کنیم. تعاملاتی که کاملاً در کنترل ما نیست و نوع بدتری است از بینش پدرسالارانه.

تأکید می‌کنم که این استدلال فقط من نیست. بسیاری از مردم این استدلال را به کار گرفته‌اند و مطمئناً بخش بسیار مهمی از جنبش اشغال و بهار عربی پیرامون همین مسئله است؛ اثبات حق و قدرت مردمی که در یک فضا به شکل واقعی جمع شده‌اند و به همین وسیله مدعی خواسته‌های یک جمعیت هستند. بیان بسامدی و متناوب حضور داشتن در یک مکان و این فرم اساسی از تجمع برای معنای جنبش حیاتی است. معنای جنبش به شکلی عمیق در حقیقت و عمل تجمع واقعی مردم ریشه دارد. (در گفتگوی با Dale Leorke، منتشر شده در مجلهٔ Space and Culture در سال ۲۰۱۴)

دسته‌ها
برنارد چومی

برنارد چومی: معماران می‌توانند از محدودیت‌هایی که شهرها ایجاد می‌کنند بهره ببرند

در کمال تعجب امروز کار و پژوهش به نسبت اندکی در مورد رابطهٔ معماری و شهر انجام می‌شود. به نظر می‌رسد بین معماری و شهر شکافی ایجاد شده است. معماران اغلب بدون در نظر گرفتن زمینهٔ شهری بناهایی منفرد طراحی می‌کند. این وضعیت مایهٔ تأسف است زیرا {طراحی بنا در ارتباط با شهر} فرصتی است که از دست می‌رود.

معماران می‌توانند از محدودیت‌هایی که شهرها ایجاد می‌کنند بهره ببرند. این محدودیت‌ها چه کالبدی باشند و چه جغرافیایی، چه قانونی و چه اجتماعی، بایستی شما {در مقام معمار} را ناچار به نوآوری کند. مسئله این است که {چگونه} راه‌هایی برای دگرگون کردن این عوامل منفی و استفاده ازشان به شکلی مولد پیدا و آنها را در راستای تحول شهر به نیروهای مثبت تبدیل کنید. (در گفتگو با Alexander Eisenschmidt، منتشر شده در مجلهٔ Architectural Design، سال ۲۰۱۲)

دسته‌ها
نادر تهرانی

نادر تهرانی: وظیفهٔ ما معماران در قبال پایداری با سوگند بقراط پزشکان قابل قیاس است

مسئلهٔ پایداری صرفاً {معطوف به} مصالح نیست. مصالح تنها یک جنبه از عوامل بی‌شمار دیگر است. طرح مسئله در ارتباط با پایداری می‌باید فیزیکی، اجتماعی، سیاسی، محیطی و اقتصادی باشد. بنابراین یک‌جانبه پرداختن به مسئله پایداری با بن‌بست روبه‌رو خواهد شد. یک بنای کاملاً «پایدار» راه به جایی نخواهد برد، اگر سیاست شما گسترش شهرنشینی در حومهٔ شهر، کمبود حمل و نقل عمومی، با مجموعه‌ای از عوامل وابسته را که باعث آسیب به محیط زیست در مقیاس کلان می‌شود تقویت کند. {…} به این ترتیب، من باور دارم که وظیفهٔ ما در قبال پایداری با سوگند بقراط (سوگند دانشجویان پزشکی) قابل قیاس است؛ اینکه نه تنها هیچ آسیبی وارد نکنیم بلکه مسئولیت اخلاقی را جنبه‌ای ذاتی از محرک‌های طراحی برای به کار گرفتن فرم، فضا و مصالح بدانیم. بر این باورم که صرف‌نظر از دستور کار اگر معماری مسئلهٔ محیط زیست را در لایه‌های تفکراتش درونی کرده باشد، یا اگر حتی به برطرف کردن برخی تاکیدهای مجدد و بیش از اندازه تعمیم‌یافتهٔ مثبت‌گرایی امروز کمک کند می‌تواند بهترین باشد. (در گفتگو با میلاد ضابطی، منتشر شده در مجلهٔ معمار، شماره 98ِ، سال 1395)

دسته‌ها
کنگو کوما

کنگو کوما: در معماری امروز همکاری با جامعه از طراحی نیز مهم‌تر است

در جامعهٔ معاصر معماران باید با جامعه کار کنند. در قرن بیستم معماران جامعه و اقتصاد را راهبری می‌کردند، اما امروز همکاری با جامعه از خود طراحی نیز مهم‌تر است. اگر ما معماران بتوانیم رابطه‌ای با اجتماع برقرار کنیم، آنگاه طبیعتاً می‌توانیم بهترین راه حل‌ها را نیز پیدا کنیم. (در گفتگوی منتشر شده در وب‌گاه designboom، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
کوین روچ

کوین روچ: ما معماران مزخرفاتی دربارهٔ زیبایی به هم می‌بافیم، اما وظیفهٔ اصلی ما خدمت به اجتماع است

من دو نوه دارم که به دیدارم می‌آیند. بالای خیابان دفتر ما کافه‌ای هست که {همراه با آنها} به آنجا رفتیم. در گوشه‌ای از فضای آنجا پر از آدم‌هایی بود که با سازهایشان موسیقی می‌نواختند. آنجا احساس بسیار عالی {تعلق به} اجتماع وجود داشت. اگر می‌خواهی کاری کنی که یک مکان را بهتر کنی، می‌توانی کمک کنی که یک اجتماع {در آن} تشکیل شود. وقتی یک اجتماع شکل می‌دهی می‌توانی باعث شوی مردم پخته‌تر شوند، می‌توانی آنها را دربارهٔ مسئولیت‌هایشان آگاه‌تر کنی، و آنها را آگاه‌تر کنی تا ناچار شوند که دست از کشتن یکدیگر بردارند.

ما همه زندگی می‌کنیم، همه تعامل می‌کنیم، و همه عاشق می‌شویم. پس وقتی شما فرصت این را داری که جایی را شبیه به این طراحی کنی، به این فرصت دست پیدا کرده‌ای که تلاش خودت را برای تشکیل اجتماع مردم بکنی. نباید فکر کنی که این خواب و خیال است. این خیلی خیلی واقعی است. معمار باید همین کار را بکند. وظیفهٔ شما در مقام معمار این است که به اجتماع خدمت کنی. هیچ وظیفه‌ای جز خدمت کردن نداری. ما {همواره} مزخرفاتی راجع به زیبایی به هم می‌بافیم، اما وظیفهٔ ما در واقع این است که به اجتماع خدمت کنیم و سهم‌مان را به آن ادا کنیم. این فرصت در اختیار ماست که اجتماعی بهتر بسازیم. (در گفتگو با Michael J. Crosbie منتشر شده در وب‌سایت ArchNewsNow، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی

باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی: معماری تنها شاهد زنده و سند گویای فرهنگ و هنر هر قوم است

ساده‌ترین تعریف از هنر معماری را شاید بدین بیان توان گفت که هنر معماری تبلوری است از فرهنگ یک جامعه در گذرگاه زمان. به تعبیری دیگر می‌توان به مدد این هنر جنبه‌های مختلف رشد و پویایی هنر و فرهنگ هر زمان را مورد پژوهش و تحقیق قرار داد. چه هنگامی که سخن از ایجاد بنایی می‌رود، ساختمان این بنا صرفا نمی‌تواند مور نظر قرار گیرد. ابعاد گستردهٔ دیگری در کنار این بنا مطرح می‌شود، از قبیل شرایط اقلیمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و هنری.

به‌طور مثال گنبد و شهر سلطانیه را مطرح می‌کنیم، ایجاد این بنای عظیم در مدت‌زمان کوتاهی بیانگر بسیاری از مسائل فکری و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است. گونه‌ای حیرت‌انگیز از بسیج نیروی انسانی را برای ایجاد یک چنین حجمی، چنین نظمی، چنین حرکت بی‌سابقه‌ای مطرح می‌کند.

به همین دلیل در تعریف بنای سلطانیه باید به دنبال شناخت عوامل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی رفت. پس تاریخ مطرح می‌شود، جامعه مطرح می‌شود. به همین دلیل معماری تنها شاهد زنده و سند گویای فرهنگ و هنر هر قوم است. آینه‌ای روشن از شرایط هر جامعه در دوران مختلف است. حال می‌خواهد مربوط به فلان هزارهٔ قبل از میلاد باشد و یا قرن هشتم و یا امروز. معماری در حقیقت راوی داستان هنر و فرهنگ است و در هر زمان با توجه به امکانات، با توجه به روابط سیاسی و اجتماعی این روایت مطرح می‌شود. (در گفتگو با نویسندهٔ فصلنامهٔ هنر، ش ۱، پاییز سال ۱۳۶۰)

دسته‌ها
شیوا آراسته

شیوا آراسته: زمینه‌گرایی اصل و جوهرهٔ معماری پیشینیان ما بوده است

معماری زمینه‌گرا شاخه و حوزه‌ای از معماری را شامل می‌شود که فقط نگاه کالبدی به معماری ندارد و معماری را فقط ساخت و ساز نمی‌بیند. بلکه معماری را برآیندی از مسائل اجتماعی و اقتصادی و زمینه‌های تاریخی، اقلیمی و محیط زیست و همین‌طور کالبد می‌‌داند. در واقع به کلیه نیروها و آیتم‌هایی که در به وجود آمدن یک کالبد معماری تأثیر دارند، توجه می‌کند و معماری را برآیند چندین حوزه می‌بیند، موضوع طراحی در حوزه زمینه‌گرایی فقط کالبد فیزیکی نیست. حالت کلی باید زمینه را در چهار حوزه کلان؛ اجتماعی، فرهنگی و تاریخی، محیطی و کالبدی بررسی و تحلیل کرد و تأثیر آن را در معماری و شهرسازی معاصر لحاظ کرد. {…} زمینه‌گرایی دقیقاً اصل و جوهره معماری پیشینیان ما بوده و معماری‌ و شهرسازی گذشته مانند معماری بازارها، مساجد و خانه‌های ایرانی با این نگاه ساخته شده‌اند. به همین دلیل معماری خانه‌ها در هر بوم و اقلیمی متفاوت بوده و منتج از زمینه فرهنگی، طبیعی و تاریخی آن شهر بوده است. معماری دنیا در دوره‌ای از معماری زمینه‌گرا فاصله گرفت و به سمت مدرنیسم سوق پیدا کرد ولی در چند سال اخیر ما دوباره شاهد این هستیم که جایزه پریتزکر را به معمارانی می‌دهند که معماری را در بین مردم و با مردم انجام می‌دهند. من فکر می‌کنم این خیلی مهم است که معماری برای مردم باشد. ما اصولاً دو دسته معمار و هنرمند داریم؛ یک دسته از آن‌ها می‌گویند هنر برای هنر است و دسته دوم هنر را برای مردم می‌دانند. معماری زمینه‌گرا جزو دسته دوم است. اصولاً معماری برای مردم است. معماری برای خود معمار نیست که ما بر اساس احساسات خودمان و با هزینه مردم بنایی را بسازیم و مردم را در خصوص اظهار نظر در مورد کارمان واجد صلاحیت ندانیم. (در گفتگو با سمیه باقری نویسندهٔ وب‌گاه هنرآنلاین، سال 1397)

دسته‌ها
تادائو آندو

تادائو آندو: معماری یکی از مفیدترین حرفه‌ها برای جامعه است

به نظر من معماری یکی از مفیدترین حرفه‌ها برای جامعه است. چند حرفه سراغ دارید که بتواند سازه و ترکیبی از فضاها را به یکدیگر پیوند بزند و در حالی که با متخصصانی از حوزه‌های مختلف کار می‌کند یک اثر معماری خلق کند؟ این مهارت‌ها معماران را به ساختمان‌سازی محدود نکرده است، ما معماران آموخته‌ایم که چگونه با افراد مختلف همکاری و آنها را هماهنگ کنیم تا چیزهایی عالی خلق شوند. غیر از معماری اندک صنایعی وجود دارد که مسئولیت کار بر دوش یک فرد است تا پروژه‌های مهم اجتماعی را به منزل مقصود برساند. مهارت‌های معماران برای جامعه از جنبه‌های مختلفی مفید است، و این باعث شده تا ما معماران به این فکر بیفتیم که چگونه می‌توانیم مهارت‌هایمان همچون خلاقیت، مدیریت و هماهنگی را در حوزه‌های دیگر نیز به کار ببریم. (در گفتگو با Orhan Ayyüce منتشر شده در وبگاه Archinect، سال 2012)

دسته‌ها
وارطان هوانسیان

وارطان هوانسیان: معماری باید با زبان بی‌زبانی از زندگی و جامعهٔ خود سخن بگوید

می‌دانیم سنن و آداب و رسوم پدیده‌های زمانی هستند و مانند خود زمان دائما در حال تغییر و تبدیل‌اند و نمی‌توان آنها را ثابت و غیر قابل تبدیل فرض کرد و مردم هر عصری آداب و سنن مختص به‌خود را دارند و بدیهی است که هنرمند هم در کارها و آثار خود ترجمان افکار و روحیات و آداب و رسوم مردم معاصر خود می‌باشد. به‌خصوص معماری که پدیده‌ای است صددرصد اجتماعی. {…} همانطور که نقاش روی کرباس و مجسمه‌ساز روی سنگ و موسیقی‌دان با آلات موسیقی ایدهٔ خود را که ترجمان محیط خویش است به منصهٔ ظهور می‌رساند، همچنین معمار نیز از شرایط و امکانات و مصالح موجود زمین استفاده کرده و افکار و روحیات و آداب و سنن جامعهٔ خود را کریستالیزه نموده و اثر خود را به‌وجود می‌آورد و بدیهی است که باید در این اثر خود ریتم و هماهنگی و تناسب را نیز در نظر بگیرد. زیرا همانطوری که گوته نویسندهٔ معروف آلمانی گفته «معماری کریستالیزاسیون موزیک می‌باشد» و یا به قول پل والری نویسنده و شاعر معروف فرانسه «معماری باید بخندد و آواز بخواند نه اینکه لال باشد». معماری باید گویا باشد و با زبان بی‌زبانی خود از زندگی و جامعهٔ خود سخن بگوید. (در مقالهٔ «معماری ایران در دوراههٔ سبک ملی و جدید» در مجلهٔ هنر و معماری، ش ۱، سال 1348)