روند طراحی من در همهٔ پروژهها از فضای درونی بنا آغاز و به بیرون آن ختم میشود. هدف من پیوند دادن کاربران بنا و تازهترین خواستههای جامعه در یک زمان و مکان خاص به برنامهٔ پروژه است. پس از در نظر گرفتن این مسائل است که تازه بررسی میکنم که شکل معماری چگونه باید باشد. این روند برای من روندی کاملاً منطقی و یکنوع گفتگوی درونی است. البته بعضی از معماران با من موافق نخواهند بود. من تلاش میکنم تا یک مسیر کاملاً مدرنیستی را دنبال کنم، مسیری که شامل بیان (اکسپرسیون) فرمال یا نمای خارجی اقناعکننده بر مبنای نیازهای انسانی نیز هست. مدرنیسم را باید با دیدی منتقدانه دنبال کرد. این بر عهدهٔ معمار است که تصمیم بگیرد کدام ایده را دنبال کند و کدام را نادیده بگیرد. این همان مدرنیسمی است که من به آن عمل میکنم. (در گفتگو با Philip Drew نویسندهٔ مجلهٔ Architecture Australia، سال 2014)
برچسب: اجزای درونی ساختمان
اجزای درونی ساختمان: در این صفحه سخن معماران و هنرمندان با موضوع اجزای درونی ساختمان قرار گرفته است. برای مشاهدهٔ دستهبندیهای بیشتر به صفحهٔ اصلی وبسایت گفتار معمار سر بزنید.
ایران تاریخ و پیشینهٔ هنری دیرینهای دارد. در جایجای شهر شما با موضوعات جالبی برخورد میکنید، در کلیات ساختمانها جعبههایی خاکستری هستند، اما در جزییات میتوان دید که معماران با یک سلیقه موضوع خاصی را دنبال میکنند. توجه معماران عمومی شهر به جزییات قابل توجه است. از نردهها گرفته تا باغچههای کوچک که در مقابل خانهها ساخته شده است. به نظر من بهترین کاری که معماران جوان ایرانی میتوانند انجام دهند این است که ویژگیها و تفاوتهایی که مختص ایران است و میتواند نقطهٔ قوت معماری ایران محسوب شود را بیابند و آن را توسعه دهند. از طرفی میبینم از تکنولوژی در ساخت بناها به درستی استفاده نمیشود. معماران ایرانی باید تکنولوژی روز دنیا را خوب بشناسند آن را برای ساختن پروژهها به کار گیرند و آن را درست و به جا مصرف کنند. وقتی از بیرون به پروژههای جدید نگاه میکنید خیلی شبیه به معماری اروپایی و معماری روز دنیا هستند، ولی وقتی به تکنولوژی که آنها را ساخته دقت میکنید میبینید که فاصله دارند. تفکر حاکم در حجم بیرونی به داخل پلان و جزییات نفوذ نکرده است. استعداد، سلیقه، پیشینه و تاریخ برای خلق معماری ایرانی وجود دارد، تنها باید به آن توجه کرد و اهمیت داد. شهرهای ایران بسیار بکر به نظر میرسند و جای کار معماری زیادی دارد و من با توجه به آنچه دیدهام به آیندهٔ معماری ایران و درخشش آن در دنیا بسیار خوشبین هستم. (در گفتگو با سام طهرانچی و رامین صفریراد، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۳۰ و ۳۱، زمستان ۸۹ و بهار ۱۳۹۰)
ما در دنیای بسیار تخت و دیجیتالی زندگی میکنیم که در آن همه چیز قابل دسترس است، هرچند در عوض حافظه در آن به مرور کمیابتر میشود. میتوان گفت که ما محکوم به بودن در زمان حال همیشگی هستیم. {آنچه در بینال ونیز 2014 نشان دادم نتیجهٔ این بود که} فکر کردم مهم است که به عقب برگردیم و پرمایگی باورنکردنی عناصر معماری را که امروز به نظرمان پیش پا افتاده میرسند نشان دهیم. عناصری مثل در، پنجره، دیوار و پله. هدفم این بود که ثابت کنم حرفهٔ ما چقدر هنوز به تاریخ آغشته است و چقدر دانش نهفته و انتظارات ناخودآگاه همچنان وجود دارد. من فکر میکنم این نوعی از تاریخی است که به ندرت از آن خبر داریم. (در گفتگو با اندرو مکنزی نویسندهٔ مجلهٔ Architectural Review، سال 2014)
حالا که دانشجویان معماری طراحی کردن را ابتدا با کامپیوتر یاد میگیرند وضعیت آموزش در دانشگاهها تغییر کرده و باعث پدید آمدن آثاری شده که دانشجویان در وهلهٔ اول درکی از مقیاس عناصر مختلف آن ندارند. یادم میآید وقتی در دانشگاه ییل تدریس میکردم و یک روز که داشتم بین دانشجویان میچرخیدم، یکی از آنها به من طرحی را نشان داد. {چیزی را نشان دادم و} پرسیدم: «این چیست؟» و او جواب داد: «این یک در است» و من گفتم: «اندازهاش چقدر است؟» او گفت: «نمیدانم!» و باید برمیگشت و از کامپیوتر در این مورد میپرسید. در حالی که در یک اندازه مشخص دارد و قرار نیست کامپیوتر آن را به شما بگوید، بلکه شما به کامپیوتر میگویید که آن اندازه چقدر است. به نظر من بعضی از دانشجویان جوان تصاویری خلق میکنند بدون اینکه درکی از مقیاس و تناسبات آن داشته باشند، بعد از مدتی آن را یاد میگیرند. من فکر میکنم اگر طرحی را {با دست} کشیده باشی، به خوبی آن را میشناسی. (در مصاحبه با نویسندهٔ وبسایت Dezeen، سال 2016)
معماری در ذات خود دارای معنویت است. معماری رشتهای است که با روح و روان بشر و امیدهای او سر و کار دارد. تجربهام در زمینهٔ طراحی فضاهای معنوی باعث شد تا عناصر عمدهٔ آفرینش معماری را بشناسم و عمق ببخشم. مفهوم جاذبه، نور به مثابه مولد فضا، آستانه به مثابه فضایی برای گذر میان درون و بیرون، دیوارها به مثابه محدود کنندهٔ فضا و در عین حال کلیدی برای خوانش فضای لایتناهی. به همین علت باور دارم هر چه فضایی سادهتر باشد، تاثیرگذارتر است، به ویژه در مقایسه با پیچیدگی دیگر موضوعات عصر حاضر. معماری نمیتواند روی اعمال مذهبی تاثیر بگذارد اما میتواند منش متفکرانه را ترویج دهد. (در گفتگو با مجلهٔ The Ground، سال 2016)
این که {حدود} یک ساختمان و اتاقهایش را به سادگی تعریف کنم برای من کفایت نمیکند. خواست من این است که بر ادراک فضایی معماری و احساساتی که مردم را به محیط پیوند میدهد تاثیر بگذارم. تنها زمانی میتوانم چنین کنم که چیزی بیشتر از تعیین حدود اتاقها در نقشه را بر عهده بگیرم. این که من لوازم و اسباب هر اتاق را تعیین میکنم به این خاطر است که میخواهم ایده و کانسپت معماریام را تا آخرین جزئیات هر بنا دنبال کنم. اگر من بخواهم اتاقی با فضایی کامل و بینقص خلق کنم، آنگاه لازم است شخصاً به پوشش کف، اسباب و مبلمان و حتی چیزهایی مانند گلدانها و فنجانهای چایخوری اهمیت دهم. در چنین رویکردی ارتباط بین معماری و طراحی اجزاء آن بسیار محکم است. جنبش باهاوس نیز بر همین رویکرد به مثابه تنها راه تبدیل یک خانه یا محل کار یا هر ساختمان دیگر به یک اثر هنری کامل تاکید کرد. این رویکرد، برای اشکال معاصر زبان معماری نیز تنها راه متقاعد کنندهای است که نتیجهٔ منسجمی به لحاظ ادراک فضایی و طراحی اجزاء به دست میدهد. (در مصاحبهٔ منتشر شده در وبسایت Siedle، سال 2010)
ساختمان مانند حباب صابون است. این حباب اگر با نفسی یکنواخت دمیده شود و از داخل تنظیم گردد عالی و هماهنگ است. {…} پلان از درون تا بیرون دنبال میشود و بیرون ساختمان پیامد فضای داخلی آن است. (در کتاب به سوی معماری جدید، سال 1923)
نمیتوانیم مبلمان و اسباب را چیزی مجزا از بنا بدانیم. چه اجزای کلان و چه جزئیاتی مانند مبلمان و اجزای درونی، همه جزء ساختار ساختمان هستند و باعث ایجاد شخصیت و کمال آن بنا میشوند. (از کتاب ausgefuhrte bauten und entwurfe، سال 1910)
تحولاتی که استفاده از کامپیوتر برای معماری به ارمغان آورده باور کردنی نیست. به عنوان مثال اثر معماری میتواند پیچیدگی و انعطاف بسیار بیشتری داشته باشد، همان چیزی که کارفرمایان امروز به آن نیاز دارند. استفاده از کامپیوتر در معماری به طور کلی باعث افزایش روابط ساختمانها هم با محیط اطرافشان و هم با اجزای درونیشان شده است. (گفتگو با مجلهٔ Uncube، سال 2015)