در مقام یک معمار، میسازم تا مشکلات را حل کنم، نه این که احساسات را برانگیزم. اگرچه، باعث امتنان من خواهد بود اگر مردم از طریق اثر من احساساتی شوند. ما پلها را میسازیم تا از یک سوی رودخانه به سوی دیگر آن برویم. این یک مسئلهٔ فیزیکی است. اما اگر شما پلی با یک سازهٔ زیبا طراحی کنید آنگاه همهٔ بستر آن تغییر میکند و مردم آن پل را بیشتر قدر خواهند نهاد. اما کارکرد حقیقی پل ایجاد امکان عبور از رودخانه است. (در گفتگو با Rakesh Ramchurn، منتشر شده در وبسایت Architects’ Journal، سال ۲۰۱۴)
برچسب: احساساتی شدن
حضور معماری (بدون توجه به شخصیت خودمشتملش) به شکل اجتنابناپذیری موجب خلق منظری تازه میشود. این مسئله مؤيد لزوم کشف معماری است که سایت خود به دنبالش است.
من معماری را با جستجو برای یافتن منطق اساسی و ذاتی مکان، شکل میدهم. این تعقیب معمارانه، مستلزم پذیرش مسئولیت یافتن و بیرون کشیدن یک شخصیت فرمی برای سایت، در کنار سنتهای فرهنگی، اقلیم، مشخصههای طبیعت محیطی، ساختار شهری تشکیلدهندهٔ پسزمینه و الگوهای زندگی و رسوم کهنی است که مردم با خود به آینده میبرند. میخواهم بدون احساساتی شدن و به واسطهٔ معماری، مکان را به سطحی از انتزاع و جهانشموليت برسانم. معماری تنها به این طريق است که میتواند قلمرو تکنولوژی صنعتی را ترک کند تا در بهترین تعبیرش به «هنر بزرگ» تبدیل شود. (در مقالهای با عنوان «فراتر از افقها در معماری» در سال ۱۹۹۱، منتشر شده در کتاب «نظریهها و مانیفستهای معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)