دسته‌ها
آنوپاما کوندو

آنوپاما کوندو: بیش از آن که نگران از دست رفتن اشیاء باستانی باشم، نگران از دست رفتن توانایی انسان‌ها برای خلق چیزها هستم

اینطور نیست که من صنایع سنتی را مشتاقانه و محض خاطر خودشان ترویج کرده باشم. کارهای نخستین من در سیاق روستایی هندوستان نتیجهٔ پیدا کردن روش‌هایی بود برای بهره‌گیری زیرکانه از آنچه که در منطقه در دسترس بود؛ نه فقط از حیث ساخت‌مایه که همچنین از حیث مهارت‌ها. با توجه به دغدغه‌های اساسی‌تر اقتصادی اجتماعی و محیطی، من مشتاق بودم که بخش بزرگ‌تری از بودجهٔ ساختمان را، به جای این که برای «مصالح صنعتی قابل ابتیاع» صرف کنم -که لازم بود از راهی دور به آن منطقه حمل شوند- صرف «نیروی کار {محلی}» کنم.

من هیچ نوع کشش نوستالژیک به صنایع هندی نداشته‌ام، اما نگران این هستم که جهان صنعتیِ راه‌حل‌های زیاده‌ازحد استانداردسازی شده و فرهنگ تجارت شرکتی در حال کاهش کیفیت زندگی و همچنین امکانات بیان خلاقانه هستند.

من بیش از آن که نگران از دست رفتن بسیاری از اشیاء هنرمندانهٔ باستانی باشم، نگران از دست رفتن توانایی انسان‌ها برای خلق چیزها هستم. ما همچنان از پیامدهای اجتماعی این که دیگر کارهای پایه، مثل دوختن یک دکمه روی لباس، را با دست انجام نمی‌دهیم کاملاً آگاه نیستیم. ساختن بر روی ذهن و روند تکامل آن تأثیرگذار است. ساختن یکی از راه‌های اندیشیدن است و من به تطویل فرصت اندیشیدن با دست علاقه‌مندم. بر همین اساس برایم جالب است که اگر به فن‌آوری‌های دست‌ساز متوسل شویم، می‌توانیم هر چیزی را که تصور کنیم بسازیم، بدون هیچ‌کدام از محدودیت‌هایی که ماشین‌ها، بر مبنای کاری که برای انجامش طراحی شده‌اند، با خود دارند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
نسرین فقیه

نسرین فقیه: ما مجبور نیستیم که همیشه و با ده سال تأخیر تجربه‌های جهان غرب را تکرار کنیم

با یک نگاه تاریخی این مرحله از معماری ایران را می‌توان با دورهٔ بعد از جنگ جهانی دوم اروپا مقایسه کرد. دوره‌ای است که نیاز کمّی و عجله در ساختمان مشخصهٔ اصلی آن است. اگر با این دید واقع‌بینانه به فعالیت‌های ساختمانی پانزده سال اخیر نگاه کنیم، نظرمان منصفانه خواهد بود. اما خوشم می‌آید که باز هم با تمام مضیقه‌ها هرجا فرصت بوده، برخی معماران ایرانی نمکی به کار افزوده‌اند. برای بازدیدکننده‌ای مثل من گشت و گذار در تهران یا اصفهان جالب است. اینکه اینجا و آنجا شاهد احیای صنایعی مثل گچ‌بری یا آینه‌کاری و اشاره‌هایی به مُثُل معماری گذشتهٔ ایران باشد.

اما واضح است که باید مسیر اصلی معماری در ایران واقعاً تکانی بخورد. نمی‌توان تا ابد با تکیه به ایدئولوژی‌های فرسودهٔ اول قرن {بیستم}، مثلاً کارکردگرایی، دیوار ساخت و سپس دیوارها را بزک کرد. امروز بعد از آنکه در ایران از نظر کمّی به ناچار با سرعت زیادی ساختمان شده است، باید به خودمان بگوییم که دیگر موقع آن رسیده که معماری ما از دور باطل جهان سومی بیرون بیاید.

منظورم را دقیق بگویم؛ ما هیچ اجباری نداریم که همیشه با ده سال تأخیر تجربه‌های جهان غرب را تکرار کنیم. اگر تصمیم‌گیرندگان که بودجه‌ها را در اختیار دارند به معمارانی مراجعه کنند که حیطهٔ عملشان فرهنگی هنری باشد و نه وراجی ایدئولوژیک، اگر از معمار کار خودش را بخواهند و زیبایی و زندگی در رأس تقاضا باشد، نه طومار گزارش‌ها و نوشته‌های عبث، آن‌وقت معماران ایرانی مجبور خواهند بود که به خود بیایند و به کار اصلی معماری بپردازند. (در گفتگوی با فریار جواهریان، منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۱۵، سال ۱۳۷۳)