دسته‌ها
یوهانی پالاسما

یوهانی پالاسما: من به نوعی از معماری باور دارم که با تاریخ، زمان، محیط، بناهای موجود و به طور کلی با زندگی گفت‌وگو می‌کند

معماری مدرن به طور خاص بر فرم متمرکز و حتی به شکلی وسواس‌گونه درگیر آن بوده است. از سوی دیگر، اتمسفر ارتباط چندانی با فرم ندارد. فرم‌ها از طریق کیفیات ثابتشان بر ما اثر می‌گذارند. علاوه بر این، معماری مدرن به سوی ادراک متمرکز و فرم متمرکز سوق داده شده، در حالی که اتمسفر ادراکی پیرامونی، غیر مادی و عمدتاً ناخودآگاه است. {…}

اتمسفر از گفت‌وگوی میان بنا و محیط، چشم‌انداز و اقلیم، سیاق فرهنگی و سنت و غیر از آن برمی‌آید. این انتقاد دیگری است که من به معماری مدرن و معاصر دارم؛ آنها تمایل دارند متکلم وحده باشند. موریس مرلوپونتی سخن تأمل‌برانگیزی دارد: «ما نمی‌آییم که یک اثر {هنری} را ببینیم، بلکه می‌خواهیم جهان را از منظر آن اثر بنگریم». این سخن به‌ویژه در مورد معماری حقیقت دارد. معماری اساساً یک شکلِ هنریِ میانجی‌گرانه و گفت‌وشنودی است.

من به معماری‌ای باور دارم که نسبت‌مند است و با تاریخ، زمان، محیط، بناهای موجود و به طور کلی زندگی گفت‌وگو می‌کند. به نظر من ذات معماری، سرشت نسبت‌مند و میانجی‌گرانه آن است. (در گفتگو با Josh Harris، منتشر شده در وب‌سایت ARCHITECTUREAU، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
آلبرتو پرز-گومز

آلبرتو پرز گومز: تاریخ ما را آن‌چنان راجع به فرم راهنمایی نمی‌کند، بلکه ما را قادر می‌کند به روشی اخلاقی عمل کنیم

چگونه یک نفر می‌تواند به سوی اتصال و کشف راه‌های ارتباط میان تاریخ و طراحی گام بردارد؟ او باید کارش را با فهم صحیح سرشت تاریخ به منزلهٔ هرمنوتیک آغاز کند. آنچه در معرض خطر است چیزی بیش از فرم است. هر دستور کار یا برنامهٔ معماری پیامدهای سیاسی دارد. آنچه یک نفر می‌تواند از پیشینه‌های تاریخی یادبگیرد -پیشینه‌هایی راجع به چیزهایی در گذشته که ما آنها را تحسین می‌کنیم- این است که این پیشینه‌ها می‌توانند به پرسش‌های ما ترجمه شوند و ما را قادر کنند که به روشی اخلاقی عمل کنیم.

تاریخ ما را راجع به فرم‌هایی که باید به کار ببریم آن‌چنان راهنمایی نمی‌کند. تاریخ دربارهٔ مناسب بودن کنش‌های ماست، چیزی که احتمالاً بسیار مهم‌تر از مشکلات خاص فرمالی است که ما در مقام معمار معمولاً تشخیص می‌دهیم. (در گفت‌وگو با Saundra Weddle و Marc J. Neveu، منتشر شده در مجلهٔ ARKITEKTUR N، سال ۲۰۱۱)

دسته‌ها
پیتر زومتور

پیتر زومتور: تمایل دارم بناهایم خود را این‌گونه بیان کنند: «آنچه اطرافم وجود دارد را درک می‌کنم»

اکنون با نگاهی به جهان اطرافم این موضوع در من به اثبات رسیده است؛ هرچیزی که می‌بینم مرتبط با تاریخ است. تقریبا هرچیزی که ما را احاطه کرده است از قبیل چشم‌اندازها، دهکده‌ها و شهرهای اطرافمان و همچنین خانه‌ها و اتاق‌هایی که در آن زندگی می‌کنیم همگی سرشار از تاریخ هستند. ما فقط می‌بایست آنها را ببینیم.

هرچیزی توسط شخصی ساخته شده است، توسط مردمی که من آنها را نمی‌شناسم، مردمی که آنان را ملاقات نکرده‌ام، اکثر آنها سال‌هاست که درگذشته‌اند. به طرز فزاینده‌ای احساس اطمینان‌بخشی وجود دارد که باعث می‌شود که من بخشی از جهان را احساس کنم. من تمایل دارم این‌گونه بیندیشم که با اثرم تکهٔ کوچکی به همهٔ چیزهایی که تاکنون در این دنیا وجود داشته‌اند اضافه کنم.

من تمایل دارم ساختمان‌هایم خود را این‌گونه بیان کنند: من آنچه که اطرافم وجود دارد را درک می‌کنم. من نمی‌خواهم که آنها احساسی از بیگانه بودن و یا خنثی بودن نسبت به مکانی که در آنجا قرار گرفته‌اند داشته باشند. این موضوعی زیبایی‌شناختی نیست و یا حداقل در درجهٔ اول اهمیت قرار ندارد. این موضوع صرفا از طریق ایجاد یک ارتباط فرمی با محیط‌ها آغاز نمی‌شود، بلکه شبیه جستجو برای ایجاد تطابق و همانندی با محیط در قالب یک پیوند احساسی است. یک واکنش احساسی نسبت به محیط که از طریق معماری بیان می‌شود. (در گفتگو با Mari Lending، منتشر شده در کتاب «احساسی از تاریخ» در سال ۲۰۱۸، ترجمهٔ مرتضی نیک‌فطرت و نیما کیوانی، نشر فکر نو)