دسته‌ها
مهدی حجت

مهدی حجت: اولین ضامن بقای بافت تاریخی آگاهی عمومی است

اولین ضامن بقای بافت تاریخی آگاهی عمومی است؛ اولین اقدام همهٔ کسانی که می‌خواهند در جهت حفظ بافت تلاش کنند این است که مردم را به ارزش آن چیزی که در بافت تاریخی دارند آگاه کنند. ولی طبیعتاً تا بخواهد این آگاهی فراهم شود و همه از این ارزش اطلاع پیدا کنند زمان طولانی و آموزش مستمری را می‌طلبد.

در بعضی شهرهای پیشرفتهٔ دنیا در این زمینه اگر شهروندانش ببینند کسی آجری را از دیوار بیرون می‌کشد، معترض می‌شوند چون احساس می‌کنند که با این کار به ارزش‌های مشترک انسانی آنها تجاوز می‌شود. ولی متأسفانه هنوز در ایران این چنین نیست. اگر در محله‌ای در بافت قدیم شهر یزد شخصی خانهٔ خودش را تخریب کند و ساختمانی چهار طبقه با نمای سنگی بسازد، آهالی آن محله خیلی به او اعتراض نمی‌کنند و یا نمی‌توانند اعتراض کنند.

تا زمانی که به ارزش این مکان‌ها پی نبرده باشیم چنین اتفاقاتی خواهد افتاد. بارها این مطلب را عرض کرده‌ام که امروز اگر شخصی به شما بگوید این کتاب کهنهٔ خطی مندرسی را که دارید به من بدهید من کتاب چاپی درجهٔ یک به شما می‌دهم، شما این کار را نخواهید کرد. یا اگر بگوید فرش کهنه‌تان را به من بدهید و در ازای آن فرش ماشینی درجهٔ یک نو به شما می‌دهم، قطعا شما این کار را نخواهید کرد. چون هر پیرزنی در هر روستایی هم درک کرده و فهمیده که این عتیقه است و ارزش عتیقه بیشتر از نو است. اما ما این موضوع را در مورد بناهایمان نمی‌فهمیم. درک نمی‌کنیم که این بنا عتیقه است وگرنه از این ساختمان‌های نو که می‌توان هزارها ساخت. همه می‌دانند که هر چیز منحصر، نادر و تکرارناشدنی گران‌قیمت است. بافت قدیم شهر یزد دیگر تکرار نمی‌شود و شبیه ندارد. چرا الماس این قدر گران‌قیمت است؟ به خاطر نادر بودنش. بافت قدیم شهری مثل یزد هم به الماس و طلا می‌ماند، یعنی چیزی کم و نادر است و جهت کمیابی و ارزش‌های نهفته در آن به خاطر بار فرهنگی فوق‌العاده‌ای که حمل می‌کند موجود بسیار بسیار ارزشمندی است و آنچه که موجب تخریب آن می‌شود عدم آگاهی مردم نسبت به ارزش‌های آن است.

البته که اگر صرف نظر از مردم، مدیران جامع نیز نسبت به این قضیه ناآگاه باشند، با توجه به قدرت و تسلطی که دارند افکار برنامه‌هایی را که متوجه ارزشمند بودن بافت نیست در بافت پیاده می‌کنند و حتما موجب تخریب می‌شوند. پس به طریق اولی واجب است که آنها هم به نحوی از این قضایا مطلع شوند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ چیدمان، ش ۱۰، سال ۱۳۹۴، به کوشش محبوبه آذرزاده و نیلوفر صالحی ابرقویی)

دسته‌ها
ایرج کلانتری

ایرج کلانتری: مدرس معماری باید سعی کند شخصیت دانشجو را پرورش دهد، نه این که شخصیت خود را به او تحمیل کند

به نظر من هر اثر ارزشمند باید واجد دو خصوصیت عمده باشد؛ اول تازه بودن یا نوآوری به نحوی که فراخور زمان باشد و دوم آنکه امکان تاریخی شدن را پیدا کند. چگونه می‌توان این خصوصیات را به دانشجو انتقال داد؟ شک دارم از طریق بحث‌های منطقی بتوان به چنین هدفی رسید. استفاده از تجربهٔ کار حرفه‌ای از ابزار مهم این انتقال است که متأسفانه در نظام آموزشی ما برای این مهم جایی قائل نیستند. اصولاً در زمینهٔ کار حرفه‌ای نیز استفاده از تجربهٔ خود چندان امکان‌پذیر نیست. کندی بسیار در اجرای کار و فاصلهٔ طولانی بین طراحی تا تکمیل بنا امکان ارزیابی طرح از ایده تا اجرا را از معمار سلب می‌کند.

نکتهٔ دیگری که باید به آن اشاره کرد پافشاری اساتید دانشگاه‌ها بر پیش‌فرض‌ها و نظام ارزشی خودشان است. آنها حاضر نیستند در دیدگاه‌های گذشتهٔ خود تجدید نظر کنند. برای مثال کسی که در دورهٔ تسلط مدرنیسم در دانشگاه‌های داخل یا خارج پرورش یافته بر ذهنیت قبلی خود پافشاری می‌کند، در صورتی که دانشجویان شاید به علت جوانی با سرعت بیشتری تغییرات را پذیرا می‌شوند و به گرایش‌های جدید جلب می‌گردند. به عنوان یک تذکر به همکارانی که در زمینهٔ آموزشی فعالیت می‌کنند باید بگویم که سعی کنند شخصیت دانشجو را پرورش دهند نه این که شخصیت خود را به او تحمیل کنند. اگر کسی عهده‌دار تدریس است خود نیز باید جستجوگر باشد و دایماً بیاموزد. (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ آبادی، ش ۴، بهار ۱۳۷۱)

دسته‌ها
غلامحسین معماریان

غلامحسین معماریان: ارزش‌گذاری آثار بر مبنای متفاوت بودن آنها سبب ایجاد هرج و مرج در معماری کشورمان شده است

طراحی معماری در دانشگاه‌ها و محیط‌های حرفه‌ای امروز ایران، بر مبنای خلاقیت‌های فردی فارغ از تجربیات به جای مانده از چند هزار سال معماری ایران تدریس می‌شود، بطوری که هم اکنون به دانشجویان آموزش داده می‌شود که چگونه بدون در نظر گرفتن تجربیات ارزشمند چند صد ساله معماران ایرانی، عملی خلاقانه را بر اساس تجربیات فردی انجام دهند.

{…} در محیط‌های حرفه‌ای نیز به تولید آثاری پرداخته می‌شود که شاخصه  اصلی‌اش، متفاوت بودن و غیر معمول بودن آن است. بنابراین مبنای ارزش‌گذاری آثار در دوران معاصر متفاوت بودن آن آثار است. این نوع نگاه سبب ایجاد هرج و مرج در معماری موجود کشورمان شده است.

{…} این نگاه با نحوهٔ نگرش و روش طراحی معماران ایرانی کاملاً متفاوت بوده است، زیرا خلاقیت فردی آنها پس از یک دورهٔ آموزشی دشوار و طولانی بر مبنای تجربیات اساتید و معماری گذشتهٔ سرزمین خود در زمینه طراحی بروز می‌کرده است. (در سخنرانی با موضوع «مبنای طراحی معماری» در دانشگاه زابل در سال ۱۳۹۴، گزارش شده در وب‌سایت رسمی دانشگاه زابل)