دسته‌ها
داراب دیبا

داراب دیبا: اگر اخلاق نداشته باشید معماری‌تان به جایی نخواهد رسید

با نگاهی به نوشته‌های بزرگانی چون علی شریعتی، صادق هدایت، آلبر کامو، اورهان پاموک و غیره، درخواهیم یافت انسان‌هایی بودند که از خودشان سوال کردند چه کسی هستند و به چه پایبندند. آیا خداوند وجود دارد یا خیر؟ این سوالی است که در طول تاریخ همگان از خود می‌پرسند و در پس آن یک سری اخلاقیات و ارزش‌های جاویدان وجود دارد که همیشه در  کنار این سوال قرار گرفته و می‌بایست آن را دنبال کرد.

برخی بر این عقیده‌اند که پایبند نوشته‌های ارسطو و افلاطون هستند؛ به هرحال باید در جهان یک ارزش، اخلاقی وجود داشته باشد تا انسان بتواند زندگی کند. با آمدن مدرنیته، ارزش اخلاقی ساکنین غرب که لزوماً شاید خداپرست نبوده و مسائل متافیزیک و ماوراءالطبیعه را کنار گذاشته باشند، اما به دو مطلب دیگر پایبند هستند: یک: پایبند قوانینی هستند و قانون مشخص می‌کند که به عنوان مثال نمی‌توانم به شما تجاوز لفظی یا جسمی و… داشته باشم. دو: از طرف دیگر اخلاقیات است، خصیصه‌ای که خارجی‌ها به آن اصول اخلاق (اتیکس) می گویند.

به دلیل مطالعاتی که در زمینهٔ ادیان دارم، می‌توانم بگویم: وقتی اتیکس را با اخلاقیات، قانون و دین تلفیق می‌کنید، در زندگی به منشی دست خواهید یافت که اگر انسان از آن پیروی کند، فردی سالم خواهد بود.

شاید فکر کنید که چرا این مطالب را را برای شما عنوان می کنم و چه ارتباطی به معماری دارد! اما امروزه شدیداً به این مطالب معتقد هستم که اگر شما اخلاق نداشته باشید، معماری‌تان ثمره‌ای را به همراه نداشته و به جایی نخواهد رسید. که متأسفانه این مسئله برخلاف باورهای غربی‌هاست و دانشگاه‌های غرب معتقد هستند که به کسی اخلاق نمی‌آموزند، چرا که اخلاق مربوط به حریم خصوصی فرد است و تنها تخصص را به اشخاص آموزش می‌دهند.

اما بنده چنین عقیده‌ای ندارم. ما شرقی‌ها معتقد هستیم که ابتدا انسان مطرح است که می‌بایست فردی سالم باشد تا بتواند کار صحیح و قابل قبولی انجام دهد. بنده قبول ندارم که یک انسان ناسالم و نادرست، بتواند کار هنری ارزشمندی انجام دهد. ولی در غرب بر این موضوع عقیده دارند: شخصی که نابغه است، به هرحال می‌تواند کاری متفاوت و ارزشمند انجام دهد، لذا زندگی خصوصی او هر اندازه هم که برجسته باشد حائز اهمیت نیست.

در نهایت به اعتقاد بنده اگر در وجود انسان وحدتی باشد و آن را بدست آورد، مسائل و الگوهای معماری نیز به خودی خود از آن متجلی خواهند شد که این نیز باید جزئی از وجود او شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ایران ۳»، به کوشش علیرضا عظیمی حسن‌آباد و دیگران، سال ۱۳۹۳)

دسته‌ها
فرهاد احمدی

فرهاد احمدی: یک فرهنگ پویا هیچ‌گاه تهی از گذشته و بی‌نظر به آینده نبوده است

به نظر می‌رسد در تاریخ، تحول فرهنگی از ترکیب حرکتی خطی و حرکتی دورانی پدید آمده اما هیچ‌گاه یک فرهنگ پویا تهی از گذشته و بی‌نظر به آینده نبوده است. حرکتی خطی همواره اذهان را به سوی شیوه‌های مجردتر، که با سنت رایج فاصله داشته، پرتاب کرده است اما در یک لحظه، چون شناگری که ترس از بلعیدن دریا او را به سوی دست‌آویزی می‌کشاند، حرکت دوری آغاز گردیده است و حاصل این کشاکش، اندیشه‌ها و به دنبال آن سبک‌های هنری را در بستر فرهنگ شکل داده است. شاید ادراک این مطلب از راه بیان تفاوت‌ها ساده‌تر باشد. به عنوان مثال اندیشهٔ درون‌نگر شرقی تمدنی را شکل داده که مصادیق آن با وجود تمامی ارتباطات در عصر سنت که اغلب از راه جنگ و تجارت با تمدن برون‌نگر غرب صورت گرفته است تفاوت‌هایی روشن دارد.

اگر منشأ این درون‌نگری را دیدگاه وحدت وجود در عرفان بدانیم و ادراک آن را از راه شهود، نه منطقی که ارسطو پایه‌گذار آن بود، با تمامی داد و ستدهای فرهنگی به ویژه در دوران معاصر، نمی‌توانیم معتقد باشیم که این شیوهٔ ادراک هستی کاملاً از ذهن رخت بربسته است، مگر آنکه این لایه را عمداً در محاسباتمان خاموش کنیم. فکر نمی‌کنم که ممکن ساختن اندیشه را باید محدود ساخت. اما در مقابل نیز فکر می‌کنم که ابزار امکان‌ساز نیز مطلقاً به اندیشه شکل می‌دهد. حال، ایجاد موازنه بین این دو، راهی است بس دشوار و در نتیجه به انبان هرچه پرتر و تجربهٔ هر چه بیشتر نیازمند است. (در گفتگو با کتایون لباف، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۴۷و ۴۸، دی‌ماه ۱۳۷۷)