دسته‌ها
محمدرضا حائری

محمدرضا حائری: بحران ما در معماری معاصر ساختن بدون معماری است

دایرةالمعارف مک‌گروهیل در درون جنبش مدرن نزدیک به بیست سبک را بر می شمرد که چندتایی با روایت مجدد گذشته، آن هم راویانی خلاق چون رایت و کوربوزیه معماری خود را خلق کرده‌اند و چندتایی بیشتر از گذشته فاصله گرفته و به دنبال «چیز دیگر» معماری خود را بنیان نهاده‌اند و برخی به کلی قدم در راه بی‌گذشته نهاده‌اند. بدین ترتیب در معماری معاصر مانند سایر دوران‌ها، چند جریان معماری به‌طور همزمان آرایش و پیرایش فضا را بر عهده گرفته‌اند. جریان‌هایی که ضعیف‌تر شده و به حاشیه رفته‌اند، معماری مبتنی بر سنت، معماری مبتنی بر تاریخ و معماری مبتنی بر بوم هستند و جریان‌هایی که از حیات بیشتری برخوردارند معماری مبتنی بر نوآوری می‌باشند که برخی از آنها نوآوری خود را با نوآوری‌های گذشته آمیخته‌اند و برخی سعی در ارائهٔ نوآوری تام دارند. اما مهم‌ترین پدیده‌ای که در جنبش معماری مدرن اتفاق افتاد و هم‌اکنون از همهٔ جریان‌های معماری در کشور ما قوی‌تر است، ساختن بدون معماری است.

با حاکم شدن ساختمان‌سازی که عبارتست از ساختن بدون معماری، معماری مدرن نیز همانند همهٔ دستاوردهای گذشتهٔ معماری از صحنهٔ شهرها خارج شده و خیابان را سراسر ساختن بدون معماری فراگرفته است؛ تا آنجا که بحران چگونگی مدرن شدن و معاصر شدن شهرهای ما معماری مدرن نیست، معماری مبتنی بر سنت هم نیست. بحران ما در معماری معاصر ساختمان‌سازی است. (در مقاله‌ای با عنوان «معماری معاصر، معماری مدرن، ساختمان‌سازی»، منتشر شده در مجلهٔ گفتگو، ش ۱۳، سال ۱۳۷۵)

دسته‌ها
فرهاد احمدی

فرهاد احمدی: یک فرهنگ پویا هیچ‌گاه تهی از گذشته و بی‌نظر به آینده نبوده است

به نظر می‌رسد در تاریخ، تحول فرهنگی از ترکیب حرکتی خطی و حرکتی دورانی پدید آمده اما هیچ‌گاه یک فرهنگ پویا تهی از گذشته و بی‌نظر به آینده نبوده است. حرکتی خطی همواره اذهان را به سوی شیوه‌های مجردتر، که با سنت رایج فاصله داشته، پرتاب کرده است اما در یک لحظه، چون شناگری که ترس از بلعیدن دریا او را به سوی دست‌آویزی می‌کشاند، حرکت دوری آغاز گردیده است و حاصل این کشاکش، اندیشه‌ها و به دنبال آن سبک‌های هنری را در بستر فرهنگ شکل داده است. شاید ادراک این مطلب از راه بیان تفاوت‌ها ساده‌تر باشد. به عنوان مثال اندیشهٔ درون‌نگر شرقی تمدنی را شکل داده که مصادیق آن با وجود تمامی ارتباطات در عصر سنت که اغلب از راه جنگ و تجارت با تمدن برون‌نگر غرب صورت گرفته است تفاوت‌هایی روشن دارد.

اگر منشأ این درون‌نگری را دیدگاه وحدت وجود در عرفان بدانیم و ادراک آن را از راه شهود، نه منطقی که ارسطو پایه‌گذار آن بود، با تمامی داد و ستدهای فرهنگی به ویژه در دوران معاصر، نمی‌توانیم معتقد باشیم که این شیوهٔ ادراک هستی کاملاً از ذهن رخت بربسته است، مگر آنکه این لایه را عمداً در محاسباتمان خاموش کنیم. فکر نمی‌کنم که ممکن ساختن اندیشه را باید محدود ساخت. اما در مقابل نیز فکر می‌کنم که ابزار امکان‌ساز نیز مطلقاً به اندیشه شکل می‌دهد. حال، ایجاد موازنه بین این دو، راهی است بس دشوار و در نتیجه به انبان هرچه پرتر و تجربهٔ هر چه بیشتر نیازمند است. (در گفتگو با کتایون لباف، منتشر شده در مجلهٔ معماری و شهرسازی، ش ۴۷و ۴۸، دی‌ماه ۱۳۷۷)

دسته‌ها
علی اکبر صارمی

علی اکبر صارمی: ویژگی اثر هنری این است که هم انسان معمولی از آن لذت می‌برد هم انسانی که فرهیخته است

من اصالت را در استفاده از گذشته نمی‌دانم. من جور دیگری می‌بینم. نگاه می‌کنم اگر کاری که معماری انجام داده در من یک احساس خوب برمی‌انگیزد، می‌گویم کار خوبی است. اصلاً کاری ندارم که این از گذشته به صورت اصیل برداشت کرده یا نکرده. اصیل به نظر من شعر است. من و شما وقتی یک شعر زیبا می‌خوانیم ممکن است شما یاد شعر حافظ بیفتید و من به یاد شعر خیام. مثلاً من شعر شاملو را که می‌خوانم احساس می‌کنم ممکن است یاد نثر قرن چهارم پنجم هجری تاریخ بیهقی بیفتم.

اینکه آیا آن کار اصیل است یا نیست بحث دیگری است. ولی اصولاً یک چیزهایی از هنر به نظر من این است که هم انسان معمولی از آن لذت ببرد و ایجاد شعف برایش بکند، هم آدمی که فرهیخته است. به این خاطر به نظر من هنر و معماری هم، آن بخش هنرمندانه‌اش را شما می‌توانید ببینید که آیا اصیل است یا نیست. به نظر من همان دیدن لحظه‌ای آن و در آن گشتن و دیدن و اینکه آیا آن احساس خوب را می‌دهد یا نمی‌دهد مهم است. اگر داد هست و اگر نداد نیست. (در گفتگو با علی کیافر، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۱۰۳، سال ۱۳۹۶)

دسته‌ها
حسن فتحی

حسن فتحی: ساخت بناهایی بدون ارجاع به محیط همچون ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است

تکنیک‌ها و ابزارهایی که امروزه در دسترس معماران قرار دارند آنان را از تقریباً تمام محدودیت‌های مادی رها می سازند. معمار امروز جریان قرن‌ها و گذر سبک‌های مختلف را در اختیار داشته و می‌تواند نقشه‌های خود را از هر قارهٔ جهان انتخاب کند؛ اما باید به خاطر داشته باشد که در حال ساخت و ساز در فضای تهی نبوده و خانه‌های خود را همچون نقشه‌هایی روی صفحهٔ سفید کاغذ، در فضایی خالی جای نمی‌دهد. وی در حال معرفی عنصری جدید به محیطی است که در تعادل خود برای مدت‌های طولانی وجود داشته است. وی مسئولیت‌هایی دارد و خشونت علیه محیط با ساخت ساختمان‌هایی بدون ارجاع به آن، به مثابه ارتکاب جرم علیه معماری و شهرسازی است. (در مقاله‌ای با عنوان «انرژی طبیعی و معماری بومی» در سال ۱۹۸۶، منتشر شده در کتاب «نظریه‌ها و مانیفست‌های معماری معاصر»، ترجمهٔ احسان حنیف، انتشارات فکر نو)