دسته‌ها
آنوپاما کوندو

آنوپاما کوندو: معماری پس‌زمینه‌ای است برای بزرگداشت زندگی

من {روند طراحی‌ام را} با اسکیس آغاز می‌کنم. اما به صورت همزمان جستجوهای عملی را شروع می‌کنم، گزینه‌های متفاوت مصالح را بررسی می‌کنم و هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم که هدف {غایی از ایجاد اثر} معماری خلق یک محیط ساخته‌شده و خدمت به مردم در این محیط است. من می‌خواهم همواره به یاد داشته باشم؛ مقصود از معماری چیست؟ برای من، معماری همیشه پس‌زمینه‌ای برای بزرگداشت زندگی است.

چیز دیگری {که در روند طراحی} به آن فکر می‌کنم {انتخاب} سازندهٔ بناست؛ چه عناصر متفاوت {بنا} به صورت فردی ساخته شده باشد چه به صورت صنعتی. من انتخابم را بر اساس این شناخت و مذاکره دربارهٔ حد دست‌ساز و ماشین‌ساز بودن انجام می‌دهم. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۱)

دسته‌ها
رابرت استرن

رابرت استرن: معمارانی که آنها را تحسین می‌کنم از کامپیوتر نه برای طراحی، بلکه برای تحقق بخشیدن به پروژه‌هایشان استفاده می‌کنند

دفتر ما کاملاً مسلط بر کامپیوتر است، اما من شخصاً از کامپیوتر استفاده نمی‌کنم. من هنوز هم خط می‌کشم و اسکیس می‌زنم. من عاشق ماکت‌ها هستم.

به نظر من کامپیوتر ابزار شگفت‌انگیزی است، اما تمایل دارد طراحان را در رابطه‌شان با دست و چشم و مغزشان بی‌تفاوت کند. معمارانی که من آنها را تحسین می‌کنم اکثراً از کامپیوتر برای طراحی استفاده نمی‌کنند؛ آنها از آن برای تحقق بخشیدن به پروژه‌هایشان بهره می‌برند. (در گفت‌وگو با Vivian Marino، منتشر شده در وب‌سایت The New York Times، سال ۲۰۱۲)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: ما معماران بر وضعیت روحی ساکنان بناهایمان تسلط داریم

چند سال پیش از من خواستند تا برای یک موزه طرح‌هایی بکشم. {…} من چند اسکیس از اتاق‌هایی زدم که سقف و کف با انحاء به دیوارها می‌رسید و پوشش اتاق از گچ سفید بود. ایدهٔ اصلی این بود که حضور اتاق برای مخاطبان موزه محسوس نباشد. نور همه‌چیز را همچون یک رحم شستشو می‌داد. آن زمان فکر می‌کردم که این محیطی ایدئال {برای موزه} است: معماری‌ای که وقتی برای مشاهدهٔ نقاشی‌ها و مجسمه‌ها می‌آیید به طور کامل ناپدید می‌شود. تجربهٔ این بنا همچون حضور داشتن در یک تخم مرغ می‌بود، تخم مرغی که از دیوارهایش آثار هنری پیش چشم شما معلق بود. {…}

بعدها اما کانسپت خود را زیر سوال بردم. {…} چگونه می‌توان بدون انکار وجه مادی یک فضای معماری آرامش و ملایمت کامل در یک محیط خلق کرد؟ به طوری که {در مورد موزه} از مغلوب بودن معماری‌مان {در برابر آثار هنری} مطمئن باشیم. چه ابزاری برای ایجاد آرامش و ملایمت در دسترس معماران وجود دارد؟

بعد فهمیدم که در مقام معمار ما مهار و تسلط بسیار زیادی بر وضعیت روحی و خلق و خوی {ساکنان بناهایمان} داریم. ناراحتی، افسردگی، ترس، آرامش. نکتهٔ اصلی در مورد نمایش مجموعه آثار هنری آن موزه آرامش بود. شکل‌های نرم، مثل سقف گنبدی‌شکل، آرامش‌دهنده هستند. پرتو نور بر شکل‌های نرم نیز آرامش‌بخش است.

شکل‌های هندسی زاویه‌دار و هر نوع سایهٔ شدید باعث ناآرامی در فضا می‌شود. بنابراین {برای فضایی چون موزه} باید از ایجاد سایه خودداری و از شکل‌های منحنی، نرم و نور پراکنده و غیر مستقیم استفاده کرد. آنگاه است که آثار هنری خود را نشان خواهند داد. اولویتی که به آثار هنری می‌دهید به معنی بی اهمیت بودن کف چوبی یا رگه‌های چوب {سطوح} یا مثلاً بافت بتنی، که به شما می‌گوید چیزی هست که سقف بالای سرتان را نگاه داشته، نیست. همهٔ اینها به شما کمک خواهد کرد تا آنچه می‌خواهید را انجام دهید، یعنی تمرکز بر آثار هنری. (در گفتگو با Dan Turner، منتشر شده در کتاب Sadie’s Gallery، سال ۱۹۸۹)

دسته‌ها
فومیهیکو ماکی

فومیهیکو ماکی: معماری برای من فرآیندی پایان‌ناپذیر برای یادگیری است

به نظر من معماری مثل آنچه هنر می‌نامیم نیست. اثر معماری باید مورد استفاده قرار بگیرد. بنابراین، معماری نوعی از هنر اجتماعی است، اگر اصلاً چنین چیزی وجود داشته باشد. معماری برای من فرآیندی پایان‌ناپذیر برای یادگیری است. من به مشاهدهٔ این که چگونه مردم از ساختمان‌ها استفاده می‌کنند می‌نشینم و سعی می‌کنم آنچه از این طریق می‌یابم را در پروژه بعدی به کار ببرم. بنابراین معماری امروز من حاصل انباشت دانش و تجربهٔ چند دهه طراحی و ساخت‌وساز است. به آزمون گذاشتن ایده‌ها مهم است. در دفتر طراحی ما از روز نخست اسکیس‌های بسیاری زده می‌شود و در مورد ایده‌ها بحث و تبادل نظر می‌کنیم. بعد هر چیزی را که دوست داریم انتخاب می‌کنیم و مسیرهای مطلوب را دنبال می‌کنیم. و اگر چند گزینه در دست داشته باشیم، من فردی هستم که تصمیم نهایی را می‌گیرد. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky منتشر شده در وب‌سایت ArchNewsNow، سال ۲۰۱۸)