دسته‌ها
آچوت کانوینده

آچوت کانوینده: با تحمیل یک برنامه‌ی درسی به کل مدارس معماری یک کشور مخالفم

مهم نیست که مدرسه‌ی معماری کجا تأسیس می‌شود؛ بسته به طبیعت آن موقعیت، مدرسه یک نقش خاص در برآوردن نیازهای جامعه دارد. من با ایده‌ی داشتن یک برنامه‌ی درسی قابل اطلاق به کل {مدارس معماری} یک کشور، جایی که پیشینه، شرایط آب و هوایی و فرهنگ از جایی به جای دیگر متفاوت است، مخالفم.

مناطق شهری همچون دهلی یا بمبئی، ایالت‌های هیمالیایی همچون کشمیر و هیماچال، یا ایالت‌های شمال شرقی، قطعاً از نظر محیطی و احتیاجات متفاوت هستند. بنابراین من فکر می‌کنم که تحمیل یک برنامه‌ی درسی استاندارد واقعیت را حاشا می‌کند. امریکا بیش از سیصد مدرسه‌ی معماری دارد، اما هیچ‌کس یک برنامه‌ی درسی ملی {را به مدارس معماری} تحمیل نمی‌کند. (در گفت‌وگو با Narendra Dengle در سال ۱۹۹۹، منتشر شده در کتاب Dialogues with Indian Master Architects)

دسته‌ها
خسرو خورشیدی

خسرو خورشیدی: تئاتر شهر دارای معماری زیبایی است ولی تئاتری نیست

یک چیزی در ایران به مرور بدتر شد این بود که محاسن یک چیز را نگویند و فقط معایب را بگویند. من فکر می‌کنم که تئاتر شهر دارای معماری زیبایی است ولی تئاتری نیست. آن زمانی که داشتند تئاتر شهر را می‌ساختند که البته ساخت آن از سال چهل و هفت شروع شد، با باغ آلبالو در سال پنجاه و یک افتتاح شد، هرگز از یک طراح صحنه جهت این صحنه‌ها استفاده نشد. شما باور بفرمایید که تئاتر شهر انگشت کوچک تئاتر سعدی نمی‌شد، منظورم از نظر تکنیک صحنه، ابعاد و جایی خاص برای دکور ساختن است. در آن زمان چرا از این آدم کمک نگرفتند؟ اگر این آدم نبود چرا از کسانی که سال ها در اپرا و تئاتر دنیا رفتند و دیدند استفاده نشد؟ معمار آن چرا یک در برای ورود و خروج نگذاشته است؟ در کوچک ترین سالن‌های تئاتر اروپا و امریکا اگر در خروجی با علامت اگزیت وجود نداشته باشد اصلاً اجازهٔ افتتاح آن را نمی‌دهند. شما از یک در وارد می‌شوید و از یک در هم باید خارج شوید.

معمار این بنا آن را مانند پانتئون گرد ساخته است. این گرد بودن تا کی می‌خواهد کاربرد داشته باشد. شاید شما که طراح هستید وقتی کار من را می‌بینید متوجه شوید که من چقدر زحمت کشیده‌ام که تماشاگر بتواند دو طرف صحنه را ببینید. (در گفت‌وگو با پیام فروتن، منتشر شده در نشریهٔ نمایش، ش ۱۰۱ و ۱۰۲، سال ۱۳۸۶)

دسته‌ها
منوچهر معتبر

منوچهر معتبر: فقط و فقط کار کردن، اشتباه‌ کردن، راهی پیدا کردن، هم‌چنان کار کردن و خرده‌خرده به چیزهایی دست‌ یافتن است که اهمیت دارد

در امریکا آزادی و امکانات بیشتری وجود داشت. اما آن‌جا هم به همین‌شکل {که در دانشکده‌ی هنرهای زیبای تهران وجود داشت} بود؛ کار را می‌گذاشتند، پرتره بود، پوزیشن (چینش) می‌دادند، بچه‌ها می‌نشستند و کار می‌کردند. بعد همه‌ی کارها را جمع می‌کردند، ژوژمان (داوری) می‌کردند و درباره‌ی کارها صحبت می‌کردند. چیز خاصی نبود.

{…} بیش‌تر می‌خواستم بدانم در دنیا دارند چه‌کار و چه‌طور کار می‌کنند. وگرنه {در امریکا هم} فضای خاصی نبود. الآن هرکسی در دهکده هم می‌تواند بنشیند و کار کند. از شبکه‌های اینترنتی استفاده کند و کارش را انجام دهد. فقط و فقط کار کردن، اشتباه‌ کردن، راهی پیدا کردن، هم‌چنان کار کردن و خرده‌خرده به چیزهایی دست‌ یافتن است که اهمیت دارد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت درز، سال ۱۴۰۱)

دسته‌ها
بئاتریس کولومینا

بئاتریس کولومینا: مجلهٔ پلی‌بوی نقش بسیار مهمی در پذیرش معماری مدرن در ایالات متحد داشت

مجلهٔ «پلی‌بوی» {در تاریخ معماری امریکا} خیلی مهم است. این مجله به پذیرش معماری و طراحی مدرن در ایالات متحد -که همیشه کشوری بسیار بی‌میل نسبت به مدرنیته بوده- کمک بسیار کرد. در واقع پس از نمایشگاه «سبک مدرن» جانسون، فقط یک گروه اقلیت بسیار نخبه‌گرا معماری مدرن را می‌پذیرند. بر خلاف اروپا، امریکایی‌ها در رابطه‌شان با معماری بسیار محافظه‌کار هستد.

دقیقاً در زمانی که همهٔ مجلات از جمله مجلهٔ هاوس اند گاردن، هاوس بیوتیفول و… همان خانهٔ مرسوم {در آن دوره} را تبلیغ می‌کردند و به طور کلی خانم‌ها و خانه‌داران را هدف قرار داده بودند، پلی‌بوی بدون هیچ شرمی مردان را هدف قرار داد.

در آن زمان مورد قبول قرار می‌گیرد که مردان به دکوراسیون داخلی علاقه‌مند باشند فقط به این شرط که طراحی داخلی باید مدرن باشد. {از این لحظه به بعد} اغواگری دیگر {مربوط به} معماری ویکتوریایی نیست، اغواگری معماری مدرن است. در آن زمان پلی‌بوی شروع می‌کند به این که انتشار بسیار بالایی داشته باشد و به نقطه‌ای می‌رسد که هفت میلیون نسخه می‌فروشد. (در گفت‌وگو با Jose Juan Barba، منتشر شده در وب‌سایت Metalocus، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
میبل ویلسن

میبل ویلسن: مسئلهٔ نژاد در پیدایش جهان مدرن و معماری مدرن عمیقاً ریشه دوانده است

من واقعاً فکر می‌کنم پیدایش معماری به مثابه یک رشتهٔ مدرن خودش از مسئلهٔ نژاد قابل تفکیک نیست. و در اینجا منظورم معماریِ متمایز از ساختمان است؛ بالاخره مردم در سرتاسر دنیا همیشه ساختمان می‌ساختند. من به تصور اومانیستی غربی، تصوری بسیار خاص از معمار اشاره می‌کنم یعنی کسی که فکر می‌کند، طراحی می‌کند، می‌کشد اما نمی‌سازد. او یک روشنفکر است و به عبارت دیگر بسیار انتزاعی و با فکرش کار می‌کند و از عمل یدی ساخت و ساز فاصله دارد.

{…} آنچه برای من جالب است که این است که این دوری معماری از کار یدی بخشی از معرفت‌شناسی بسیار کلان‌تر اوایل دوران مدرن است؛ یک جهان‌بینی کاملاً جدید که هستی‌شناسی خودش را نیز تولید کرد که بنا به تعریف جهان‌شمول بود: تولد سوژهٔ اومانیست. اما مسلماً این سوژه یعنی انسان مدرن جهانی نیست؛ منحصراً اروپایی است و دقیقاً در همان زمان که استعمارگری اروپا در حال آغاز شدن بود اختراع شد. و بنابراین نژاد عمیقاً در پیدایش جهان مدرن و پیدایش معماری مدرن -که تا حدی {به ابزاری} برای حفظ سلسله‌مراتب نژادی تبدیل می‌شود- ریشه دوانده است.

مثلاً اگر به معماری استعماری {یا کلونیال} نگاه کنید {خواهید دید که این معماری} دربارهٔ سفید {یا اروپایی} بودن است. این معماری به معنای واقعی کلمه سفید بودن را ایجاد و از طریق بنا روایتی راجع به تاریخ فرهنگ خلق می‌کند که جهان‌بینی اروپایی را استحکام می‌بخشد. و امریکا نتیجهٔ این روند استعمار، غلبه بر جمعیت بومی و تجارت برده است. (در گفت‌وگو با Julian Rose، منتشر شده در مجلهٔ ARTFORUM، دورهٔ ۵۵، شمارهٔ ۱۰، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
منوچهر مزینی

منوچهر مزینی: تا زمانی که بانکداران، بساز و بفروش‌ها، و دلالان دست‌اندرکارند، رابطهٔ معماری با مردم ضعیف و بی‌اثر باقی می‌ماند

در یک جا معماری به صورت نیاز مبرم مردم درمی‌آید. شاید در همینجا و بیشتر از همه‌جا معماری بتواند رابطه‌ای مسئولانه با مردم ایجاد کند و آن نیاز مردم به مسکن، به سرپناه، به جایی که ادامهٔ زندگی آنها را میسر سازد.

با افزایش روزافزون جمعیت، میلیون‌ها جوانی که به سن ازدواج می‌رسند و در پی تشکیل خانواده‌اند متقاضی داشتن مسکن‌اند. مسکنی که داشتن آن از حقوق طبیعی اجتماعی ایشان است؛ مسکنی که خرید یا اجارهٔ آن با درآمد و بودجهٔ ایشان در انطباق باشد. در این مورد و بیش از همهٔ موارد «اقتصاد» حرف اول را می‌زند و بیش از همه‌جا طبقات کم‌درآمد (محرومان) در فشارند و رابطهٔ معماری با مردم ضعیف است.

در زمان پرزیدنت کارتر که بسیار هم ادعای مردمی بودن داشت، وزیر مسکن و شهرسازی ایالات متحده که اتفاقاً یک بانوی سیاهپوست بود، تمام بودجه‌ای را که اختصاص به وام مسکن برای طبقات کم‌درآمد داشت (چیزی در حدود چهارصد تا پانصد میلیون دلار) صرف ساختن آپارتمان‌های لوکس برای اغنیا کرد و به «دوستان» فروخت. وقتی موضوع برملا شد، تمام پاسخ این بانوی وزیر که ابتدا محاکمه و سپس تبرئه شد این بود که ساختن آپارتمان‌های لوکس برای دولت سود بیشتری دارد!

می‌بینیم که در ساختن مسکن برای طبقات کم‌درآمد و حتی طبقات متوسط، در وضعیت کنونی، جایی برای برای معماری باقی نمی‌ماند. معمولاً آلونک‌هایی تنگ و تاریک و جعبه‌مانند و مشابه و یکنواخت با ارزان‌ترین مصالح ممکن به صورت انبوه ساخته می‌شود تا سر و صدا را قدری بخواباند و به جای مسکن، مسکنی که برای نیازهای مردم باشد و از حدت مسئله بکاهد. به راستی که تا زمانی که بانکداران، بساز و بفروش‌ها، و دلالان دست‌اندرکارند، جایی برای معماری وجود ندارد و رابطهٔ معماری با مردم ضعیف و بی‌اثر باقی می‌ماند. (در مقالهٔ «معماری و مردم»، منتشر شده در مجلهٔ معمار، ش ۱۸، سال ۱۳۸۱)

دسته‌ها
نوشتارها

امپریالیسم و زیبایی‌شناسی: در نسبت هنر و انقلاب

[et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffde00″ custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_post_title meta=”off” _builder_version=”3.0.87″ title_font_size=”26″ title_line_height=”1.3em” title_all_caps=”off” meta_font_size=”10″ background_color=”rgba(255,255,255,0)” parallax=”on” parallax_method=”off” text_orientation=”center” parallax_effect=”on” module_bg_color=”rgba(255,255,255,0)” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

[/et_pb_post_title][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ fullwidth=”on” custom_padding_last_edited=”on|desktop” _builder_version=”3.22″ background_color=”#222222″ custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_fullwidth_header title=”مهدی محمدی” text_orientation=”center” content_max_width=”none” _builder_version=”4.2.2″ title_font_size=”19px” background_color=”rgba(255, 255, 255, 0)” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ z_index_tablet=”0″ title_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” title_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” title_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” subhead_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” subhead_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” subhead_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” content_quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” content_quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” content_quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_one_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” button_one_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” button_one_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_two_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” button_two_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” button_two_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_image_tablet=”0px” box_shadow_vertical_image_tablet=”0px” box_shadow_blur_image_tablet=”40px” box_shadow_spread_image_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_button_one_tablet=”0px” box_shadow_vertical_button_one_tablet=”0px” box_shadow_blur_button_one_tablet=”40px” box_shadow_spread_button_one_tablet=”0px” box_shadow_horizontal_button_two_tablet=”0px” box_shadow_vertical_button_two_tablet=”0px” box_shadow_blur_button_two_tablet=”40px” box_shadow_spread_button_two_tablet=”0px” text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” button_one_letter_spacing_hover=”0″ button_two_letter_spacing_hover=”0″ button_one_text_size__hover_enabled=”off” button_two_text_size__hover_enabled=”off” button_one_text_color__hover_enabled=”off” button_two_text_color__hover_enabled=”off” button_one_border_width__hover_enabled=”off” button_two_border_width__hover_enabled=”off” button_one_border_color__hover_enabled=”off” button_two_border_color__hover_enabled=”off” button_one_border_radius__hover_enabled=”off” button_two_border_radius__hover_enabled=”off” button_one_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_one_letter_spacing__hover=”0″ button_two_letter_spacing__hover_enabled=”on” button_two_letter_spacing__hover=”0″ button_one_bg_color__hover_enabled=”off” button_two_bg_color__hover_enabled=”off”][/et_pb_fullwidth_header][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ _builder_version=”3.22″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” custom_padding=”0px||0px|” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text _builder_version=”4.2.2″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” vertical_offset_tablet=”0″ horizontal_offset_tablet=”0″ text_orientation=”right” hover_enabled=”0″ z_index_tablet=”0″ text_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” text_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” text_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” link_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” link_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” link_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ul_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ul_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” ol_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” ol_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” quote_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” quote_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_2_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_2_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_3_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_3_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_4_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_4_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_5_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_5_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” header_6_text_shadow_horizontal_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_vertical_length_tablet=”0px” header_6_text_shadow_blur_strength_tablet=”1px” box_shadow_horizontal_tablet=”0px” box_shadow_vertical_tablet=”0px” box_shadow_blur_tablet=”40px” box_shadow_spread_tablet=”0px” use_border_color=”off” border_color=”#ffffff” border_style=”solid”]

کتاب گلتافتن دربارهٔ روش‌های ابداعی نادر خلیلی برای مقاوم‌سازی بناهای خشتی و ساخت بناهایی مقاوم مبتنی بر مصالح و شیوه‌های ساخت مرسوم در آبادی‌های نواحی مرکزی ایران است. این کتاب را موزهٔ هنرهای معاصر تهران در سال ۱۳۵۹ منتشر کرده و پیشگفتاری به امضای همین نهاد در ابتدایش آمده است. در زیر بخشی از آن را می‌خوانیم:

«برای آنان که در تلاش برای مقابله با تهاجم فرهنگی، اقتصادی، سیاسی امپریالیسم‌اند، فرصتی شایسته و ضروری‌تر از امروز نیست تا با تکیه بر استعداد خلاق و تعهد خویش نه تنها با نفی و انتقاد از ارزش‌های پیشین، بلکه با ارائهٔ مجموعه‌ای از راه‌حل‌های بنیادی متناسب با شرایط انقلابی موجود در جامعه رسالت خویش را در پی‌ریزی ارزش‌های نوینی که معرف هویت انقلاب اسلامی باشد ایفا نمایند. {…} موزهٔ هنرهای معاصر تهران {…} سعی خویش را بر این اصل استوار نموده است که با تکیه بر ارزش‌های زیبایی‌شناسی ملهم از اعتقاد اسلامی و فرهنگ اصیل ملی از پایگاه دستاوردهای تاریخی انقلاب روی به آینده داشته و به سوی افق‌های امید آفرین جامعهٔ توحیدی عمل کند.»

لحن پرشور این نوشته با توجه به تاریخ انتشار آن عجیب نیست. اما خواندن آن پس از چهل سال پرسش‌هایی برایم ایجاد می‌کند. مثلاً این که در نظر آنها زیبایی‌شناسی ملهم از اعتقاد اسلامی چه‌جور زیبایی‌شناسی‌ای بوده است؟ کدام وجه هنر پیشین را امپریالیستی می‌دانستند و کدام وجه آن را نه؟ تصور می‌کردند قرار است هنر انقلابی چه شکلی باشد؟

اگر می‌توانستم در تاریخ سفر کنم، به نویسندهٔ این پیشگفتار می‌گفتم که اگرچه من هم معتقدم مقابله با هر چیز منفی از جمله امپریالیسم باید از اولویت‌های هر جامعهٔ معقولی باشد، اما تجربه‌ام نشان داده که نفی و انتقاد شعارگونه و سطحی «ارزش‌های پیشین» به بهانهٔ مقابله با امپریالیسم عموماً بیش از آنکه موجب استقلال کشور شده باشد، ما را از تجربیات و دستاوردهای مثبت جریان‌های علمی و هنری جهان دور کرده و در ازایش هم چیزی نصیبمان نکرده است.

البته گلتافتن کتاب بسیار خوبی است و انتشار آن توسط موزهٔ هنرهای معاصر نشان از انتخاب درست دست‌اندرکاران آن دارد، اما با توجه به پیشگفتار کتاب اگر نادر خلیلی را عامل امپریالیسم تشخیص می‌دادند تعجب نمی‌کردم؛ چراکه نادر خلیلی سال‌ها ساکن امریکا بود و مدرک معماری‌اش نیز مهر آموزش عالی امریکا را داشت. نکتهٔ تأسف‌آور ماجرا اینجاست که در سال‌های بعد نادر خلیلی آن‌طور که شایسته‌اش بود از طرف مسئولان ایرانی قدر ندید و همین حالا هم او را خارج از ایران بیشتر و بهتر می‌شناسند. روحش شاد.

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section][et_pb_section fb_built=”1″ custom_padding_last_edited=”on|desktop” admin_label=”Section” _builder_version=”3.22″ background_color=”#ffffff” custom_padding=”0px|0px|0px|0px” custom_padding_tablet=”50px|0|50px|0″ custom_padding_phone=”” transparent_background=”off” padding_mobile=”off” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on” global_module=”4602″][et_pb_row padding_mobile=”off” column_padding_mobile=”on” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat” make_fullwidth=”off” use_custom_width=”off” width_unit=”on”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_code]

 

[/et_pb_code][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]

دسته‌ها
بهرام شیردل

بهرام شیردل: نمی‌فهمم معماران در ایران چه‌کار می‌کنند، وقتی هیچ‌کدام از تقاضاهای جامعه را نمی‌توانند جواب دهند

در ایران حدود صد و بیست سال، یعنی از زمان مشروطه، وقتی به معماری معاصر ایران نگاه می‌کنیم می‌بینیم که رویکرد معماری معاصر ایران یک رویکرد صوری و تصویری بوده است. حالا برخی دوست دارند که این تصویر به اصطلاح از غرب بیاید بعضی‌ها دوست دارند این تصویراز معماری اسلامی بیاید. در معماری این صد و بیست سال رویکرد یک رویکرد صوری است، یک رویکرد ساختاری نیست. ما در آن زمان یک ساختار معماری را که همان سنت معماری بود کنار گذاشتیم و آن را با یک معماری صوری که از غرب آمد جایگزین کردیم. در صورتی که ما در کشور و در تمدنی هستیم که تا قبل از این صد و بیست سال معماری‌اش همیشه ساختاری بوده و ساختار کامل و جامعی داشته. حتی صادر هم کرده، قرن‌ها و قرن‌ها ایران صادر کننده معماری در سراسر جهان بوده؛ نمونه‌اش هم در هندوستان هست هم در خود آمریکا.

{…} من فکر می‌کنم آن ساختار باید تداوم پیدا می‌کرد و همینطور تحول هم پیدا می‌کرد. من کاری که دارم می‌کنم این است که سعی می‌کنم آن ساختار ادامه پیدا کند و متحول هم بشود. من معماری هستم که ساختار معماری هر دو طرف را می‌دانم. بعد از آن گسست ما دیگر معماری نداریم. مثلا فرودگاه جوابگوی این جمعیت نیست. به همین ترتیب معماری مسکن هم نمی‌تواند پاسخگو باشد. در جامعه یک تقاضای مسکن وجود دارد که این تقاضا فقط اقتصادی نیست اجتماعی هم هست و راهکارش معماری است نه چیز دیگری. من نمی‌فهمم معماران در ایران صد و بیست سال است چه‌کار می‌کنند، وقتی که هیچکدام از تقاضاهای جامعه را نمی‌توانند جواب بدهند؛ می‌خواهد مسکن باشد، فرودگاه باشد، بیمارستان باشد یا مقر حکومت باشد. مقر حکومت ایران کجاست؟ کاخ سفید ایران کجاست؟ مابه‌ازای فضایی ندارد. این معماران هستند که مردود شده‌اند برای اینکه نتوانستند مابه‌ازای فضایی هیچکدام از این فعالیت‌ها را جواب بدهند‌. (در گفتگو با کوروش رفیعی، منتشر شده در مجلهٔ معماری و ساختمان، ش ۴۶، سال ۱۳۹۵)

دسته‌ها
ریچارد میر

ریچارد مایر: اکنون از حیث وجود معماری با کیفیت دوره و زمانهٔ خوبی است

امروز همه‌جا معماران خوب متعددی وجود دارد. قبلاً می‌گفتم فلانی و بهمانی معماران خوب مورد علاقهٔ من هستند، اما حالا هرجا که بروی و در هر کشوری که به آن سفر کنی معماری خوب در حال انجام است؛ چه در آسیا، چه امریکای جنوبی و یا اروپا و ایالات متحد. به نظر من اکنون از حیث وجود معماری با کیفیت و همچنین فرصت‌های فراوانی که برای معماران خوب وجود دارد دوره و زمانهٔ خوبی است. اگر کسی کار معماری خوب انجام دهد مردم او را پیدا می‌کنند. حالا مردم نسبت به بیست یا سی سال پیش بیشتر به معماری علاقه‌مند هستند. حالا رسانه‌های عمومی بیشتری دربارهٔ معماری وجود دارد، {در نتیجه} آگاهی عمومی نسبت به معماری بیشتر شده و مردم علاقه‌مند شده‌اند. شما سفر می‌کنید و به هرجا که می‌‌روید چه کار می‌کنید؟ به معماری نگاه می‌کنید. نه لزوماً معماری معاصر، اما معماری است که به شما راجع به فرهنگ می‌گوید. (در گفتگو با Anna Winston، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
ایرج کلانتری

ایرج کلانتری: مطبوعات و رسانه‌های معماری باید سلیقه تولید کنند

معماری فقط هنر یا تخصصی که باید سفارش و تقاضا داشته باشد، نیست. معماری سبک زندگی را رقم می‌زند و مطبوعات و رسانه‌های مرتبط به این موضوع هم وظیفه‌شان در همین راستا تعریف می‌شود. مطبوعات باید سلیقه تولید کنند. مطبوعات باید مبادی زندگی شهری و ارزش‌ها را به مخاطبان و جامعه شهری نشان دهند. قبل از انقلاب، نشریات آرشیتکت، معماری نوین و دیگر مجلاتی که بسیار وسیع با تیراژ زیاد از آمریکا، فرانسه، ایتالیا و انگلستان به ایران فرستاده می‌شدند، این موضوع را حمایت می‌کردند. امروز باید دنبال این سؤال باشیم که اکنون فضای معماری معاصر و به‌تبع آن سبک زندگی در شهرها، چطور از سوی نشریات بررسی می‌شود. (در میزگردی با موضوع رسانه‌های معماری، با حضور محمد محمدزاده، احمد زهادی و سعید برآبادی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۶)