اندیشهٔ یک معمار همواره از معماری او جلوتر است، چرا که یک اثر معماری مدتی طول میکشد تا به تحقق برسد. ممکن است شما در کسری از ثانیه به یک ایده دست بیابید، اما شاید پنج سال طول بکشد تا آن ایده تبدیل به اثر معماری شود. پس معماری ما در مقایسه با آنچه میگوییم ملالانگیز و خستهکننده است. علاوه بر این، ما {=ونتوری و اسکات براون} سعی میکنیم معماری را به حامل صرف ایدههای خودمان تبدیل نکنیم؛ بنابراین عمداً تناظر دقیقی نیز میان این دو {گفتهها و معماریمان} وجود ندارد. (در گفتگو با John w. Cook و Heinrich Klotz، منتشر شده در کتاب Conversation with architects در سال ۱۹۷۳)
برچسب: ایدهٔ معماری
معتقدم که مواد و ساختمایههای یک بنا باید از ایدهٔ آن ناشی شود، منظورم این است که شما مصالح یک بنا را انتخاب نمیکنید، مصالح همراه با ایده خودش را پدیدار میکند. ایده است که به شما میگوید کدام مصالح را باید استفاده کنید. گاهی شما {بر اساس ایدهٔ خود} به یک نوع مصالح لطیف نیاز دارید و از چوب استفاده میکنید، و سپس اگر بخواهید با آن تضاد ایجاد کنید، آنگاه سراغ بتن خواهید رفت. مثلاً در برخی موارد شما انتخاب میکنید که یک چیز بسیار خشن ایجاد کنید یا در مواردی دیگر برعکس آن. پس در فرآیند تکمیل یک طرح شما نیستید که مصالح را انتخاب میکنید. (در گفتگویی در حاشیهٔ کنفرانس AIA، منتشر شده در وبسایت archdaily، سال ۲۰۱۹)
به نظر من فرم منبعی واقعی برای نوآوری نیست، منبعی که بتوان مدام در آن به اکتشاف پرداخت. ما همه از دیدن انواع فرمهایی که به کمک رایانه ایجاد شده است خسته شدهایم. در عوض، تازگی یک طرح از دقت نظر در ایده و کیفیت و غنای مفهومی آن حاصل میشود. من کمترین اهمیتی برای ساده یا پیچیده بودن فرم یا کم و زیاد بودن تزئینات بنا قائل نیستم. (در گفتگو با Johanna Agerman Ross منتشر شده در وبسایت Disegno، در سال ۲۰۱۵)
کسی که فرآیند طراحی را به درستی درک کند، هرچند در عمل نتواند به ایدههایش برسد، قادر خواهد بود تلاشهای ناموفق و موفق معماری را به درستی شناسایی و ارزشگذاری کند. در مسیر مطلالعاتیام در دوران تحصیل و پس از آن متوجه شدم «ایده» موضوع بسیار اولیه و محوری در مقولهٔ فرآیند معماری است. همچنین فهمیدم «ایده» یک فرآیند حرفهای صرف نیست. فرد ایدهمحور، در تمامی امور زندگی چنین است. افرادی هستند که کارها را بر اساس ایده انجام میدهند و افرادی دیگر که از الگوها و روال تجربه شده استفاده میکنند.
معمارانی که در پروژههایشان فقدان ایده محسوس است، طراحی را به سوی مسائل فنی و کاربردی هدایت میکنند. حتی بحث زیباییشناسی در این گونه کارها به نوعی پیروی از معیارهای رایج و درک کلی و عمومی از زیبایی ختم میشود. این کارها نکتهٔ جالب و جدیدی ندارند. صرفاً مفید هستند و در سطح پایینی از کیفیت باقی میمانند.
از نظر تحول و فرهنگ معماری آنچه مهم است و پس از مرگ ساختمان هم اثرش به جای میماند تولید «ایده» است. منظور از ایده جوهری است که پس از حذف تمام مهارت و تخصصهای حرفهای به جای میماند. فرآیند معماری ارزشمند است، آن بخش رمزآلود از طراحی که نمیتوان از دیگری فراگرفت، خلق ایده است. خلق ایده مربوط به انجام عملی است که انسان نمیشناسد. مهمترین ویژگی انسان انجام کارهای خارقالعادهای است که دانش آن را ندارد.
حیوانات و کامپیوترها به خوبی کارهای شگفتانگیزی را که بلد هستند یا به عبارتی در ذهن آنها از قبل برنامهریزی شده است انجام میدهند. تنها انسان است که میتواند از عهدهٔ کارهایی برآید که نمیشناسد. پیشرفت در هر زمینهای زمانی تحقق میپذیرد که انسان کاری را انجام دهد که علم و آگاهی آن از قبل وجود ندارد. (در گزارش مجلهٔ معمار از میزگردی با موضوع معماری و ایده، ش ۹۱، سال ۱۳۹۴)