دسته‌ها
منوچهر معتبر

منوچهر معتبر: فقط و فقط کار کردن، اشتباه‌ کردن، راهی پیدا کردن، هم‌چنان کار کردن و خرده‌خرده به چیزهایی دست‌ یافتن است که اهمیت دارد

در امریکا آزادی و امکانات بیشتری وجود داشت. اما آن‌جا هم به همین‌شکل {که در دانشکده‌ی هنرهای زیبای تهران وجود داشت} بود؛ کار را می‌گذاشتند، پرتره بود، پوزیشن (چینش) می‌دادند، بچه‌ها می‌نشستند و کار می‌کردند. بعد همه‌ی کارها را جمع می‌کردند، ژوژمان (داوری) می‌کردند و درباره‌ی کارها صحبت می‌کردند. چیز خاصی نبود.

{…} بیش‌تر می‌خواستم بدانم در دنیا دارند چه‌کار و چه‌طور کار می‌کنند. وگرنه {در امریکا هم} فضای خاصی نبود. الآن هرکسی در دهکده هم می‌تواند بنشیند و کار کند. از شبکه‌های اینترنتی استفاده کند و کارش را انجام دهد. فقط و فقط کار کردن، اشتباه‌ کردن، راهی پیدا کردن، هم‌چنان کار کردن و خرده‌خرده به چیزهایی دست‌ یافتن است که اهمیت دارد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت درز، سال ۱۴۰۱)

دسته‌ها
اولی شیرن

اولی شیرن: معماری هیچ‌گاه نباید بیش از اندازه تجویزگر باشد، از این حیث که به شما بگوید چه کار کنید

به یک معنا، وقتی مردم {از یک بنا} به اندازهٔ کافی الهام گرفته باشند که داستان خود را از آن خلق کنند، بهترین اتفاقی که می‌تواند {رخ دهد} رخ داده است. منظور این نیست که آنها مجبور باشند داستان {تحمیل شده از طرف} شما را زندگی کنند، {چرا که} به نظر من در این صورت {داستان معماری شما} سناریویی بیشترْ سرکوب‌گرایانه خواهد بود.

معماری هیچ‌گاه نباید بیش از اندازه تجویزگر باشد، از این حیث که به شما بگوید چه کار کنید. فکر می‌کنم در واقع خیلی عالی است که مردم راه‌هایی را برای بازتفسیر فضاهایی که ما خلق می‌کنیم پیدا می‌کنند.

برای مثال من در اینترنت به صورت کاملاً تصادفی دختری ساکن در مجموعهٔ «اینترلیس» را پیدا کردم که مجموعه ویدئوهایی با عنوان «زندگی من در اینترلیس» منتشر کرده بود، که در ویدئوها در سرتاسر این مجموعه می‌چرخد. لحظهٔ {کشف این ویدئوها} واقعاً عالی بود. ما نمی‌توانستیم {هنگام طراحیْ سناریویی را} به این خوبی نوشته باشیم. (در گفتگو با Ana Bogdan منتشر شده در وب‌گاه The Talks، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
الخاندرو آراونا

الخاندرو آراونا: این خطر بزرگ در کشورهای جهان سوم وجود دارد که به آنچه در جاهای دیگر اتفاق می‌افتد نگاه کنی و فکر کنی آنچه می‌بینی از آنچه به فرهنگ خودت تعلق دارد بهتر است

آنچه در طول رژیم پینوشه {رئیس جمهور و دیکتاتور سابق شیلی} بیش از هر چیز بر من تأثیر گذاشت نه خودِ وضعیت سیاسی، بلکه این حقیقت بود که {وضعیت سیاسی حاکم} به معنای فقدان کامل اطلاعات بود. در سرتاسر دورهٔ تحصیل من هیچ مجله‌ای نبود، هیچ اطلاعاتی راجع به موسیقی نبود؛ دسترس ما به هر آنچه که در خارج از شیلی جریان داشت قطع شده بود. طبیعتاً اینترنتی هم در کار نبود و بنابراین نمی‌توانستی هیچ منفذی که به اطلاعات برسد پیدا کنی.

این وضعیت زیان‌بار در حقیقت وجه مثبت خودش را داشت. در سال هشتاد و پنج میلادی پست‌مدرنیسم، که شاید بدترین جریان در تاریخ معماری باشد، رواج داشت. دیکتاتوری پینوشه ما را از شست‌وشوی مغزی با آخرین جنبش مهم تاریخ معماری نجات داد. از طریق بهره بردن از کتاب‌ها به منزلهٔ منابعمان، و نه مجلات، ما به جای مایکل گریوز و پیتر آیزنمن به آثار آلوارو سیزا نگاه کردیم، چون ما تحت فرمان رژیمی بودیم که اطلاعات در آن کنترل می‌شد. عجیب این که احتمالاً این تنها وجه مثبت رژیم توتالیتر حاکم در شیلی باشد.

{…} این وضعیت، به جای آن که نظاره‌گر اتفاقاتی باشیم که در نقاط دیگر دنیا در حال رخ‌دادن بود، ما را به سمت تفکر راجع به خودمان و فرهنگمان هدایت کرد. در کشورهای جهان سوم همیشه این خطر بزرگ وجود دارد که به آنچه در جاهای دیگر اتفاق می‌افتد نگاه کنی و فکر کنی آنچه در جاهای دیگر می‌بینی بهتر است از آنچه به فرهنگ خودت تعلق دارد. ما مجبور شدیم که آنچه دم دستمان است را تحلیل کنیم که ثابت شد یک مزیت است: یک وضعیت زیان‌بار مبدل به یک نقطهٔ قوت شد. (در گفت‌وگو با Alessandra Orlandoni، منتشر شده در وب‌سایت The Plan، سال ۲۰۱۰)

دسته‌ها
شهاب کاتوزیان

شهاب کاتوزیان: آنچه به معماران جوان توصیه می‌کنم تجهیز خویش به تئوری است، زیرا از «هیچ» چیزی به وجود نمی‌آید

به نظر من در این بیست سال اخیر حساسیت و پژوهش در زمینهٔ معماری تشدید یافته است. اما این کافی نیست. ما برای اعتلای معماری کشورمان نیاز به ارتقای سطح آموزش عالی داریم و این فقط از طریق حضور استادان برجسته و تجهیزات علمی لازم میسر است تا بتوان به دانشجویان متدولوژی پژوهش را آموخت. توشه‌ای که نه تنها در سال‌های دانشگاهی بلکه در طول زندگی حرفه‌ای نیز از آن بهره خواهند برد. تنها به این طریق است که می‌توان از خلق‌الساعگی و خودشیفتگی بی‌ریشه اجتناب کرد و یا همان‌طور که گفتیم ایده و کار را به نرم‌افزارها نسپرد و یا این که اینترنت را که بالقوه یکی از بهترین مراجع تحقیق در عصر دیجیتال است به ابزاری برای تقلید تبدیل ننمود.

البته علاوه بر بالا بردن سطح آموزش عالی، می‌بایست به فراهم کردن امکان فعالیت‌های حرفه‌ای از جمله برگزاری مسابقات معماری و ارجاع کار به برندهٔ اول نیز توجه کرد تا استعدادها و توانمندی‌ها بروز نمایند. تنها چیزی که به معماران جوان توصیه می‌کنم تجهیز خویش به تئوری است، زیرا از هیچ، چیزی به وجود نمی‌آید. فیلیپ جانسون معتقد بود که برای تبدیل شدن به یک معمار شاخص، قدم اول شناخت تاریخ معماری و پیشرفت تکنیک‌های ساختمانی در سراسر جهان از آغاز تا کنون است. من با این نظریه کاملاً موافقم. البته این امر شرط لازم است و نه کافی. شرط کافی پردازش این دانش است. بی‌دلیل نیست که برجسته‌ترین معماران در طول تاریخ نظریه‌پرداز نیز بوده‌اند.

در هر صورت من به آیندهٔ معماری ایران خوش‌بینم. می‌بینم که بعضی از معماران نسل آخر -منظورم سی تا پنجاه‌ساله‌ها هستند- کارهای جالب توجهی طراحی می‌کنند که برخی از آنها نیز ساخته می‌شود. در مواردی هم آنها نایل به دریافت جوایز بین‌المللی می‌گردند. (در گفت‌وگوی منتشر شده در کتاب «گفت‌وگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
محمدرضا نیکبخت

محمدرضا نیکبخت: ما یا کارهایمان کپی است، یا اندیشه‌هایمان

امروزه {…} با یک جستجوی ساده در اینترنت دربارهٔ یک اثر معماری که در حال شکل‌گیری است می‌توان بسیاری نمونهٔ مشابه یا حتی عین به عین پیدا کرد. به خاطر همین خود به خود ما مؤلف نیستیم. من تقریباً اصلا معمار مؤلف سراغ ندارم، دست‌کم پس از انقلاب که این‌گونه شده است. اما می‌توانم کمی به پیش از انقلاب تکیه کنم. ما یا کارهای کپی داریم یا اندیشه‌هامان کپی است. اندیشهٔ اصیل در معماری نداریم که یک معمار به عنوان معمار مؤلف با اندیشهٔ اصیل بتواند کاری انجام دهد. تقریباً که نه، تحقیقأ این را نداریم. در بهترین حالت اندیشهٔ آن کپی است اما پروژه‌اش کپی نیست که این را هم بسیار کم می‌توان پیدا کرد. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفتگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
اولی شیرن

اولی شیرن: امروز اثر معماری طوری طراحی می‌شود که به‌راحتی از طریق تصاویر مخابره شود

به نظر من معماری به طور فزاینده‌ای به سوی عینیت‌گرایی رفته است، اما نه به معنای مثبت آن. در واقع اثر معماری بیشتر و بیشتر همچون چیزی طراحی می‌شود که بتوان به راحتی آن را از طریق تصاویر مخابره کرد. زیرا در حال حاضر تصاویر از طریق اینترنت و از طریق رسانه‌های سنتی‌تر بر همه‌چیز حکمرانی می‌کنند. آنگاه که معماری در واقعیت تجربه نمی‌شود، معمولاً از طریق تصاویر مخابره می‌شود. خیلی ساده است که از یک شیء عینی عکس بگیریم، اما بسیار مشکل است که فضا را در تصاویر نشان دهیم.

بنابراین روشن است که این موضوع -در کنار تب معماری تندیس‌گرا و دیگر مسائل موجود- معماری را به یک وضعیت خاص بسیار شیءمحور هدایت کرده است. من خیلی مشتاقم که از این سطح فراتر روم. البته این به این معنا نیست که بناهایی که ما می‌سازیم نمی‌تواند کارکرد یک شیء را داشته باشد، اما این بناها به منزلهٔ چیزهای دیگری نیز می‌توانند کار کنند. شما مجبور نیستید برای دست‌یابی به یک چیز سایر چیزها را فدا کنید. شما در مقام معمار می‌توانید بناهایی چندگانه خلق کنید که به سادگی به کارکردهای مختلف پاسخ دهد. (در گفتگو با Amy Frearson منتشر شده در وب‌گاه dezeen، سال ۲۰۱۴)