دسته‌ها
باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی

باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی: معماری مردمی ما معماری نیاز است

هنر معماری جامعهٔ ما در طول تاریخ همه‌گاه در رابطه با نیازهای جامعه شکل گرفته، مردم به دلیل برآوردن نیازهای خود به این معماری جان تازه‌ای بخشیده‌اند. ما مثلاً «ارسی» داریم -بالاروها به تعبیری ساده- همین نمونه را مطرح می کنیم؛ هر زمان بخواهیم اطاق محل زندگی‌مان را تبدیل به ایوان کنیم قادریم، با شیشه‌های رنگی آن می‌توانیم نور اطاقمان را تنظیم کنیم، می‌توانیم ایوان را نیمه‌ایوان کنیم.

پس مردم با امکانات محدود خود با مدد از ذوق و سلیقه توانسته‌اند بسیاری از نیازها را برآورده کنند. معماری مردمی ما معماری نیاز است؛ آب‌انبار داریم، يخچال‌های طبیعی داریم، بادگیر داریم، {این بناها} زیبا هستند، اما مهم تنها زیبائی نیست، رفع نیازها و احتیاجات نیز مطرح است. هدف استفاده از سوخت منفی است، یعنی مردم با شناخت شرایط اقلیمی گرما را به سرما تبدیل می‌کنند. آب گرم را به آب خنک، هوای گرم را به سرد، این سنت است، سنت صحیح.

پس در معماری مردمی ما تنها خاک نیست، زیبائی نیست که مورد توجه قرار می گیرد؛ برآوردن نیاز با استفاده از تفکر و استعداد نیز مطرح است. پس در کل معماری مردم ایران صرف‌نظر از پاره‌ای مسایل سیاسی و غیره که گاه جنبه‌های غیر ضروری بدان بخشیده است هنری است مایه گرفته از مردم و از سنت‌ها که در فرم‌های مختلف هر زمان به حیات خود ادامه داده است. (در گفت‌وگوی منتشر شده در فصلنامهٔ هنر، ش ۱، پاییز سال ۱۳۶۰)

دسته‌ها
فریار جواهریان

فریار جواهریان: مبحث پایداری تبدیل به یک دکان برای شرکت‌های بزرگ مهندسی شده است

پنج دهه است که مبحث پایداری در معماری و شهرسازی اهمیت فراوان یافته، اما متأسفانه به یک دکان برای شرکت‌های بزرگ مهندسی تبدیل شده است. زیرا پایداری بیشتر به سیستم‌های تأسیساتی و برقی معطوف شده است که با هزینه‌های هنگفت در ابتدا به ساختمان‌سازی اضافه می‌شوند، به امید این که در درازمدت به صرفه‌جویی در انرژی برسند. در این روند همهٔ ارزش‌های زیبایی‌شناسی معماری فدای طرح‌های تأسیساتی مضاعف شده‌اند.

در حالی که در گذشته، معماری بومی ایرانی همواره دارای سیستم‌های منفعل تأسیساتی بود که با ارزش‌های زیبایی‌شناسی ادغام شده بودند. همان معماری که بادگیر را می‌ساخت، کل خانه را می‌ساخت و اگر از شیشهٔ رنگی استفاده می‌کرد دلایل کاربردی هم داشت. پایداری هرگز از زیباشناسی جدا نبود. معماری پایدار از ارزش‌های ماندگار درون یک فرهنگ خاص منشأ می‌گیرد و این ارزش‌های ماندگار هستند که به معماری و سایر هنرها اصالت می‌بخشد. (در سخنرانی در کنفرانس معماری پایدار در فرهنگسرای نیاوران، سال ۱۳۹۲، برگرفته از گزارش مجلهٔ معماری و ساختمان از این کنفرانس در شمارهٔ ۳۸، بهار ۱۳۹۲)

دسته‌ها
هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون: معماری حال حاضر ایران نه فرنگی است و نه ایرانی

به نظر من این هرج و مرج {در شهرهای ما} زاییدهٔ تحول بی‌مقدمهٔ معماری ماست. تا چهل سال پیش ما یک روش قدیمی ساختمانی داشتیم و کمابیش با اصول کهن و دیرینه (مخصوصاً در مورد مساکن و منازل) عمل می‌کردیم که به طور کلی عبارت بود از در نظر گرفتن جهت ساختمان و ایجاد بادگیر و حوض‌خانه و تناسب قسمت‌های خالی (یعنی پنجره‌ها) با قسمت‌های پر ساختمان (یعنی دیوارها) و قطر دیوارها و طرز بنای سقف‌ها و ایوان‌ها و سایه‌بان‌ها و شکل باغچه و حیاط و انتخاب درخت‌ها و غیره.

تمام این جزئیات بنا بر مطالعات مفصل و تجربیات چندین صد ساله انجام می‌گرفت و معماران ما به جایی رسیده بودند که هدف خود یعنی ایجاد زندگی راحت برای صاحب کار را تأمین می‌کردند. در گذشته موضوع زیبایی نیز در معماری ما منطقی بود. تناسب و رنگ مصالح که در نما و در داخل بنا به کار می‌رفت و هم‌آهنگی آنها با هم و جزئیات گچ‌بری یا آجرکاری و برجستگی‌ها و فرورفتگی‌ها و تطبیق آنها با نور طبیعی (مخصوصاً در طهران که درخشندگی آفتاب کوچک‌ترین برجستگی را نمایان می‌سازد) و بازی حجم‌های هندسی و مخصوصاً سادگی این اشکال تمام مسایلی بودند که معماران ما (حتی در خانه‌های کوچک) به آنها سخت توجه داشتند.

ولی از تاریخ ورود معماری مدرن بدبختانه ما خواستیم کورکورانه و بی‌توجه به سنن و اصول از معماری غربی تقلید کنیم و در نتیجه سبک خودمان را فراموش کردیم و روش اروپایی را هم (آن طوری که از نظر کشور ما باید قابل قبول باشد) به کار نبردیم. به این دلیل معماری ما نه فرنگی است و نه ایرانی. (در گفتگو با فرخ غفاری، منتشر شده در مجلهٔ آرش، ش ۵، سال ۱۳۴۱)

دسته‌ها
منوچهر سید مرتضوی

منوچهر سید مرتضوی: معماران مدرن ما مدرن نیستند

چون خیلی وقت است در ایران زندگی نمی‌کنم، از بیرون به آن {=معماری معاصر ایران} می‌نگرم. معتقدم معماران ایرانی هنوز رابطه سنت و مدرنیته را حل نکرده‌اند. به نظر می‌آید سنت را در مخالفت با مدرنیته می‌بینند. من این‌طور فکر نمی‌کنم. اگر معماری سنتی یزد را در نظر بگیرید، می‌بینید آنها در زمان خودشان خیلی هم مدرن بودند چون مسائل و مشکلات عصر خود را به نحو عالی و با امکانات موجود زمان خود حل کرده‌اند. وقتی کمبود آب دارند قنات درست می‌کنند که یک کار عظیم مهندسی است. یا به وسیله بادگیر مشکل گرمای خانه‌هایشان را تا حدی حل کرده‌اند. این راه‌حل حتی نماد شهری شده، یعنی با کمترین امکانات و فقط به‌وسیله معماری بیشترین بهره‌برداری را کردند. این نکته در استفاده از مواد ساختمان‌سازی تا شهرسازی صادق است. این طرز فکر در زمان خودش خیلی پیشرفته و مدرن بوده.

مشکل ما اینجاست که معماران مدرن ما مدرن نیستند. یعنی جواب احتیاجات مردم را به طریق مطلوب نمی‌دهند و این باعث تضاد می‌شود. مثلا نماهای رومی، یونانی و… را در ایران در نظر بگیرید. یک فاجعه عظیم فرهنگی. وقتی خانه‌های قدیمی یزد را می‌بینید احساس غرور می‌کنید، چون آنها ریشه در فرهنگ معماری خودمان دارند که در زمان خود بسیار پیشرفته بوده‌اند. اگر 50 سال دیگر مردم به دستاوردهای معماری امروز ایران نگاه کنند، می‌پرسند چه چیزی از فرهنگتان در معماری شما دیده می‌شود و باید بگوییم نماهای رومی و یونانی دوهزار سال پیش! امروز ما باید از سنت الهام بگیریم و این بدان معنا نیست که آن را کپی‌برداری کنیم. به‌نظر من کپی از سنت هم یک اهانت به سنت است؛ چرا؟ چون مشکلات و خواست‌های آنها با زمان ما متفاوت است. منظور از الهام‌گرفتن این است که از طرز فکر آنها الهام بگیریم و با درنظرگرفتن «بستر»، طراحی کنیم، نه اینکه از معماری اروپایی، آن ‌هم یونان و روم باستان، کپی‌برداری کنیم، کپی‌ای که از فهم کم ما از معماری در اروپا سخن می‌گوید. اگر آگاه شویم که مشکلات امروز جامعه ما چیست، می‌توانیم جواب درخوری هم برای آن بیابیم. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)