دسته‌ها
تام مین

تام مین: شهر ژرف‌ترین آفریدهٔ بشریت است

برای من شهر ژرف‌ترین {یا اساسی‌ترین} آفریدهٔ بشریت است؛ پیوسته تغییر می‌کند و تکامل می‌یابد؛ اسرارآمیز است و از این رو از جنبه‌هایی مهم غیر قابل شناختن؛ از جنبهٔ عدم ثبات آن؛ از جنبهٔ شمار خارج از تصور تعاملات، مبادلات، برخوردهای تصادفی {در آن}… از جنبهٔ وسعت بسیار زیاد گوناگونی هوشمندی‌ها {در آن}. در اینجا استعداد یک آفرینندگی حقیقی وجود دارد که در آن خوشبختی و اشتعال خودبه‌خودی رخ می‌دهد. به باور من به همین علت است که شهرها سنگر سنت‌های آزادی‌خواهانهٔ این کشور هستند.

شهرهای ما محل بازسازی مستمر و امکانات نامتناهی است که از ما نگرشی گسترده طلب می‌کند. با این حال ظاهراً در دههٔ اول قرن بیست و یکم خود را وحشت‌زده می‌یابیم و درجامانده {و مبهوت} از پیچیدگی واقعیت‌هایی که از زندگی در حال… در اکنون… نشئت می‌گیرد؛ به جایش اصرار داریم که جامعهٔ متنوع خود را از طریق عینکی ساده‌انگارانه، مقاوم در برابر واقعیت ببینیم و در مواجهه با تنوع خواستار یکنواختی هستیم. (در سخنرانی دریافت جایزهٔ پریتزکر در سال ۲۰۰۵)

دسته‌ها
مهدی حجت

مهدی حجت: احیای بافت تاریخی یک اقدام اجتماعی است. احیای صرفاً کالبدی مثل این است که بخواهید جسد مرده‌ای را بزک کنید

هدف شما باید به جای بازسازی کالبدی بنا احیای یک زندگی باشد. بافت تاریخی با خون زندگی که در آن جریان پیدا می‌کند زنده خواهد شد. بافت تاریخی مثل بدن آدمی می‌ماند، اگر دست من خواب رفته باشد تنها کاری که باید انجام دهم تا بتوانم آن را تکان دهم این است که کاری کنم تا خون در آن جریان پیدا کند.

بافت تاریخی ما خواب رفته است؛ باید کاری کرد که خون در آن جریان پیدا کند. خون که جریان پیدا کند شرایط متناسب با خودش را فراهم می‌کند. این هم درست نیست که شما از بیرون به بافت نگاه کنید و برای آن نقشه کشیده و آن را به رستوران، گالری و… تبدیل کنید. اینها جنبهٔ عمومی و اجتماعی دارد. کارهایی است که به خاطر ظرفیت‌های فوق‌العاده زیاد و متنوعی که در آن محیط وجود دارد پاسخ داده می‌شود.

البته شما به یکی دوتای آنها جواب می‌دهید. این گالری و یا رستورانی که احداث می‌کنید و می‌بینید که بازخورد داشته، به این معنی است که خیلی کارها در آن فضا مورد نیاز است که یکی از آنها هم گالری یا رستوران است، اما به این معنی نیست که بهترین کار باشد. با مطالعهٔ اجتماعی و بررسی طبع جامعه است که پی خواهیم برد که آن فضا چه چیز کم دارد. باید رمز زندگی را فهمید که طبع جامعه در آن محیط چه می‌طلبد که فهم آن هم کار ساده‌ای نیست و یک کار فرهنگی- اجتماعی است.

احیای بافت تاریخی یک اقدام اجتماعی است. اقدام فیزیکی نیست؛ احیای صرفاً کالبدی مثل این است که شما بخواهید جسد مرده‌ای را بزک کنید. هیچ خاصیتی ندارد. باید جان بخشید. آن جان‌بخشیدن احتیاج به شناسایی دارد که آنجا چه باید کرد؟ باید دید آن فضا چه لازم دارد؟ قسمت به قسمت بافت با هم فرق می‌کند. چه برسد به این که از شهری به شهر دیگر برویم. مثلاً می‌گویند در کاشان خانه‌ها را تبدیل به هتل کرده‌اند، ما هم در یزد چنین کاری کنیم. اصلاً چنین نیست. بافت یزد طبع، خصوصیات، تقاضا و جامعه‌ای دارد و مردم آن ذهنیاتی دارند، در حالی که بافت کاشان طبع و خصوصیات دیگری دارد که با توجه به آن خصوصیات، شرایطی برای احیای بافت تاریخی آن فراهم می‌شود. (در گفت‌وگوی منتشر شده در مجلهٔ چیدمان، ش ۱۰، سال ۱۳۹۴، به کوشش محبوبه آذرزاده و نیلوفر صالحی ابرقویی)