دسته‌ها
ایتسوکو هاسگاوا

ایتسوکو هاسگاوا: معماری باید بتواند همراه با تغییرات جامعه حرکت کند

معماری دارای نوعی از حضور است که بر حرکت جامعه و فعالیت‌های سیاسی پیرامون خویش اثر می‌گذارد و شما نمی‌توانید آن را نادیده بگیرید.

{…} معماری ظرفِ حرکت جامعه است، نه کاتالیزوری {برای آن}. برخی معماران به جمود معماری معتقدند، اما نظر من این است که معماری، مخصوصاً در ژاپن که همه‌چیز به سرعت در حال تغییر است، باید بتواند همراه با تغییرات جامعه حرکت کند. معماری باید آن نوع از انعطاف و توانایی را برای حرکت همراه با جامعه داشته باشد. (در گفت‌وگو با Hans Ulrich Obrist، منتشر شده در وب‌سایت Thing، سال ۱۹۹۸)

دسته‌ها
محمدرضا حائری

محمدرضا حائری: در ایران امروز معماری به نفع سیاست و اقتصاد از صحنه حذف شده است

مهم‌ترین اصل در آن‌چه طراحی شهری خوانده می‌شود مدیریت فضا و فضای مدیریت در شهرهاست و مهمترین مشکل در ایران امروز این است که تعادل سیاسی – اقتصادی چنان صورت گرفته که معماری به نفع سیاست و اقتصاد از صحنه حذف شده است. بنابراین مدیریت شهری در دست نیروهایی که باید باشد، نیست. مدیریت شهری پراکنده است. سازمان‌های متعدد مسئول بخش‌های مختلف شهر هستند و با تهیه و اجرای طرح‌های مجزا، برای تکه‌های مجزا، روند از دست رفتن کلیت شهر را تشدید می‌کنند. از طرف دیگر مفهوم قلمرو عمومی به عنوان یک قرارداد اجتماعی نیز از دست رفته است. نهادهای عمومی و دولتی به این قرارداد اجتماعی احترام نمی‌گذارند وجب به وجب این قلمرو تحت سيطرهٔ ماشین، رانندگی و میزان فروش اتومبیل قرار گرفته است.

طراحی شهری مقوله‌ای مربوط به قلمرو عمومی است و ما ناچار شده‌ایم برای به دست آوردن دوبارهٔ آن تلاش کنیم. در حال حاضر سازمان‌های دولتی در آنجایی که لازم است نمی‌توانند دست و پای سرمایه را ببندند، هیچ نوع کنترلی بر ساخت و سازها صورت نمی‌گیرد. از طرف دیگر در قلمرو عمومی جایی برای مشارکت بخش خصوصی نیست. در دوره‌های قبل مسئولیت این قلمرو تماماً به دست دولت بود. آب را پهلوی در لوله کرد. پهلوی آسفالت و تأسیسات عمومی شهری دیگر را آورد.

به اعتقاد من مهمترین مسئلهٔ امروز ما در طراحی شهری پاسخ دادن به این پرسش‌هاست: آیا می‌توان دربارهٔ مفهوم قلمرو عمومی شهرهای ایران به عنوان یک قرارداد مورد احترام جامعه به توافق رسید؟ چه کسی باید در این زمینه تصمیم بگیرد: شهروندان به عنوان کارفرمایان غیررسمی اما ماندگار، یا سازمان‌های متعدد دولتی به عنوان کارفرمایان رسمی اما ناپایدار؟ و چگونه می‌توان ادراک فضایی را در میان شهروندان ایرانی به تجربه‌ای اجتماعی تبدیل کرد؟ (در پاسخ به نظرخواهی مجلهٔ آبادی دربارهٔ طراحی شهری در ایران، ش ۲۵، سال ۱۳۷۶)

دسته‌ها
میشل روخکیند

میشل روخکیند: ما حکومت خوبی نداریم پس ناچاریم خودمان راهی برای بهبود فضاهای عمومی بیابیم

تصور کنید {چه خوب بود} اگر همهٔ کارفرمایان نسبت به جامعه‌شان سخاوتمندتر بودند و فضاهای سبز جدید، پیاده‌راه‌های عریض‌تر و فضاهای عمومی‌ای از این دست می‌ساختند. ما حکومت خوبی نداریم، پس باید راه‌های دیگری {به جز تدبیر حکومت} برای بهبود فضاهای عمومی‌مان بیابیم. معماران ناچارند برای آنچه که حکومت در آن قصور می‌کند خود چاره‌ای بیابند. البته منظورم معماری نمادین نیست چون از آن متنفرم. اما امیدوارم معماری تبدیل به نمادی از مکانی بامعنا شود که فرصتی خوب برای ارتباط اجتماعی جوامع محلی ایجاد می‌کند. دغدغهٔ معماری باید آن چیزی باشد که می‌تواند انجام دهد، نه آن چیزی که می‌تواند به نظر برسد. (در گفتگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌گاه archdaily، سال ۲۰۱۹)

دسته‌ها
برنارد چومی

برنارد چومی: اثر معماری هم می‌تواند به تحولات اجتماعی سرعت دهد و هم می‌تواند آن را کُند کند

در مقام یک معمار برایم مهم نیست که فلان بنا چه شکلی است، بلکه برایم مهم است که آن بنا چه می‌کند. بناها هم می‌توانند به تحولات اجتماعی سرعت بدهند و هم می‌توانند آنها را کند کنند. به نظرم نه تنها معماری را باید به مثابه فضا بلکه به مثابه چیزی که در فضا رخ می‌دهد تعریف کرد، یعنی فضا و رویداد. به محض این که دربارهٔ چیزی که در فضا رخ می‌دهد سخن آغاز کنید، به زمین مباحث اجتماعی و لاجرم سیاسی وارد شده‌اید.

هر معمار باید به این موضوع آگاه باشد و از همین حیث، هرگاه بنایی را طراحی می‌کنم یا دربارهٔ این مسائل معماریانه بحث می‌کنم، همواره به ادراک راجع به کارکرد، فعالیت‌ها و برنامهٔ بنا نقب می‌زنم. از همین جهت است که فکر می‌کنم که رابطهٔ بین فضا و برنامهٔ بنا نمی‌تواند به سادگی سیاسی باشد {یا نباشد}، بلکه باید سیاسی باشد. (در گفتگو با Gevork Hartoonian ، منتشر شده در مجلهٔ Architectural Theory Review، سال ۲۰۰۲)