دسته‌ها
دنیل لیبسکیند

دنیل لیبسکیند: هر کس در معماری خود به دنبال معنا باشد برای من یک معمار دیکانستراکتیویست است

هر بنایی را که پس از {ساختن} نخستین بنایم، یعنی موزهٔ یهود در برلین، پیش بردم -چه موزه‌های سان‌فرانسیسکو و دنور و درسدن، چه خانه‌ای در کنتیکت، یا مرکز هنرهای نمایشی در دوبلین، و یا مگی‌سنتر جدید در لندن- همین نوع گرایش را داشته که اجازه ندهم معماری خودش را منجمد کند و در خواب فرو رود، نگذارم که معماری صرفاً تبدیل به گونه‌ای از کار تجاری شود، این که فقط چیزی بسازم. چرا که من واقعاً علاقهٔ بسیار اندکی به صرفاً ساختن چیزها دارم.

ساختن چیزی که معنا دارد {مورد علاقهٔ من است} و شاید دیکانستراکتیویسم همین باشد؛ واقعاً همین است. دیکانستراکتیویسم معماری‌ای است که به دنبال معناست. این همان چیزی است که من فکر می‌کنم ما را به معنای فلسفی دیکانستراکشن در فلسفه یا ادبیات نزدیک می‌کند؛ همان دیکانستراکشنی که به دنبال آشکار کردن چیزی است که در جایی وجود دارد اما در هیچ‌کجا با چراغ‌های چشمک‌زن در پیش چشمان ما به آسانی قابل دست‌یابی نیست.

بنابراین، بله، من آن حرف آخر را خواهم گفت، برای من، در حالی که دارم در اینجا صحبت می‌کنم، {سخن آخر} این است که معماری در تکاپو برای معناست. و البته معنا می‌تواند گم شود، می‌تواند مبهم شود، می‌تواند فراموش شود، درست مثل حقیقت، زیبایی یا خیر. اما به نظر من جست‌وجو برای معنا آن چیزی است که مهارت معماری را به هنر تبدیل می‌کند. و فکر می‌کنم هر کس که {در معماری خود} به دنبال آن معنا باشد، برای من یک معمار دیکانستراکتیویست است. (در گفت‌وگو با Lizzie Crook، منتشر شده در وب‌سایت dezeen، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: باید چارچوبی باشد که نشان دهد چگونه بناهای بلندمرتبه را چون بلوک‌های شهری بسازیم

چیزی که امروزه وجود ندارد چارچوبی مفهومی است که {نشان دهد} چگونه بناهای بلندمرتبه مسکونی و اداری را چون بلوک‌هایی شهری بسازیم و قلمروهای عمومی پدید آوریم. چه ساختمان کاملاً مسکونی باشد یا چندمنظوره، چنین مشکلی وجود دارد. مثلاً روشی که در چین استفاده می‌شود این است که نیم‌دوجین برج، بعضی مسکونی، بعضی اداری، روی ساختمان شش یا هفت طبقه تجاری ساخته می‌شود. برج‌های چندمنظوره فایده‌های بسیاری دارد. بنای مسکونی نور، هوا و منظره می‌خواهد و ساختمان اداری هم البته نیازمند نور است اما به امکانات مشابه ساختمان مسکونی نیاز ندارد. وقتی این دو را با هم در یک پروژهٔ واحد ترکیب کنیم (همانطور که من در چانگ‌کینگ کردم)، می‌توانیم چیزها را به بهترین و سودمندترین حالت ممکن جاگذاری کنیم. (در گفتگو با Debika Ray منتشر شده در مجلهٔ ICON، سال 2014)