دسته‌ها
کریستوفر الکساندر

کریستوفر الکساندر: ایده‌ی یک بنای زیبا مفهومی است که دیگر از آن استفاده نمی‌کنیم و آن را نمی‌فهمیم

وقتی می‌خواهیم بگوییم که یک بنا را دوست داریم، یا می‌خواهیم بگوییم که یک بنا خوب است، زبان نیم‌قرن اخیر -یا طولانی‌تر از آن- تعابیر متنوعی را در اختیار ما قرار می‌دهد. می‌توانیم بگوییم که این بنا جالب است، شیک است، باحال است، معرکه است، غیر معمول است، دیوانه‌وار است، جذاب است، هوشمندانه است؛ {در توصیف یک بنا} تقریباً همه‌چیز می‌توان گفت، اما این که بگوییم این بنا زیبا است، بیشترین اکراه را به همراه دارد.

به طور خلاصه، ایده‌ی یک بنای زیبا مفهومی نیست که دیگر از آن استفاده کنیم یا آن را بفهمیم. نه فقط این، که حتی وقتی یک نفر بخواهد یک بنای زیبا بسازد، مفاهیم، ایده‌ها و اعمالی که منجر به یک بنای زیبا می‌شوند یا به ایجاد آن کمک می‌کنند مجاز نیستند. (در مقاله‌ای با عنوان The unspoken assumption and its antidotes، ارائه شده در کنفرانس The Oxford Conference: A Re-Evaluation Of Education In Architecture در سال ۲۰۰۸)

دسته‌ها
جان رونن

جان رونن: برای این که معمار خوبی باشی باید نترس باشی

من {…} از استنلی تایگرمن آموختم که چگونه در کشمکش‌ها پیشرفت کنم. منظورم این است که او نترس بود. او عقب‌نشینی نکرد. شاید این اصلی‌ترین چیزی است که از او یاد گرفتم؛ برای این که معمار خوبی باشی باید نترس باشی. باید سرسخت باشی و استقامت کنی، چون چیزهای فراوانی هستند که علیه تو کار می‌کنند. برای رسیدن به یک بنای خوب باید مردم را به انجام کارهایی سوق دهی که ممکن است تمایلی به انجام آن نداشته باشند، یا عادت نداشته باشند آن را در سطحی که تو می‌خواهی انجام دهند. برای رسیدن به یک نتیجه‌ی خوب باید سرسخت باشی. معماری درباره‌ی این است که از طریق مباحثه اقناع کنی و بر سر اصول خود بایستی.

مشکل معماری امروز همین است. اغلب هیچ مباحثه‌ای نیست و نتیجه‌ دلبخواهی و معمولاً درباره‌ی ایجاد فرم خودسرانه است. حتی در یک ساختمان کوچک ذی‌نفعان بسیاری وجود دارند و نقش معمار به سادگی «آری» گفتن به همه‌ی آنها نیست. معماری اقناع کردن است. در مقام یک معمار، شما باید مردم را قانع و همراه خود کنید تا خود را شریک ایده‌های پروژه بدانند و نسبت به آن نوعی از مالکیت کنند. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
یونگ هو چانگ

یونگ هو چانگ: آنگاه که دو بنا را با دقت کنار هم قرار دهید شهر آغاز می‌شود

وقتی من و لیجیا در اروپا بودیم هدفمان این بود که بعضی از معروف‌ترین شاهکارهای لوکوربوزیه، میس فن درروهه و دیگر مدرنیست‌های مشهور را ببینیم. اما آنچه مرا بیشتر تحت تأثیر قرار داد نه بناهای منفرد که ویژگی بافت شهری بود. من فهمیدم که ساختن یک شهر خوش‌طرح معنادارتر از ساختن یک یا حتی چندین بنای منفرد است. این که بنایی خوب در جایی باشد که فقط می‌توان به آن نگاه کرد کمک چندانی به بیشتر مردم نمی‌کند. شهری که به همهٔ جوانب آن فکر نشده باشد، مکانی قابل سکونت نخواهد بود.

اگر شما به شهرهای سنتی چین نگاه کنید، {میبینید} که در مقیاسی انسانی طراحی می‌شدند. می‌شد در آنها قدم زد. اما دیگر اینطور نیست. زادگاه من، پکن، شهری زمخت برای زندگی است. بلوک‌های شهری مرسوم در آن بسیار عظیم است؛ تقریباً پانصد متر در پانصد متر. خیابان‌ها بیش از اندازه عریض است؛ عبور کردن از آنها سخت و خطرناک است. تعداد بیش از اندازه‌ای خودرو وجود دارد، خرید کردن آسان نیست. پس برای شهری که طراحی شده، مهم‌تر این است که خود شهر درست طراحی شده باشد تا ساختمان‌های منفرد آن. اما این کاری بسیار پیچیده است و هیچ فردی به تنهایی از پس آن برنمی‌آید. برای همین است که سیاست‌های شهری از طراحی آن مهم‌تر است.

و به همین خاطر است که وقتی برای طراحی نه فقط یک ساختمان بلکه یک پردیس صنعتی به من مراجعه شد یک‌راست بر این تمرکز کردیم که چگونه فضاهای میان ساختمان‌ها را سازماندهی کنیم. معروف است که میس گفته: «آنگاه که دو آجر را با دقت کنار هم قرار دهید معماری آغاز می‌شود». من فکر می‌کنم آنگاه که دو بنا را با دقت کنار هم قرار دهید شهر آغاز می‌شود. من حقیقتاً به این اعتقاد دارم. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت مجلهٔ AZURE، سال ۲۰۲۲)

دسته‌ها
کوین روچ

کوین روچ: آسان است که فراموش کنیم بناها را برای مردم می‌سازیم و سخت است که به یاد داشته باشیم مردم صرفاً عدد نیستند

متکبرانه است که معماری را به سوی اثر هنری بودن میل دهیم بدون این که ماهیت آن را به طور کامل درک کنیم، و خطرناک است که این همه راجع به هنر حرف بزنیم مبادا آن را با مُد اشتباه بگیریم. هنر به سختی به دست می‌آید. هنر محصول تأمل عمیق راجع به ماهیت چیزهاست؛ نه محصول مقبولیت و تحسین.

بسیار آسان است که فراموش کنیم بناها را برای مردم می‌سازیم؛ مردمی که باید آن بناها را ببینند و از آنها استفاده کنند. آسان است که فراموش کنیم که آن آدم‌ها افرادی هستند با نیازها و سلیقه‌های متفاوت و سخت است که به یاد داشته باشیم که آنها صرفاً عدد نیستند.

ما باید مسئولیت خلق محیط {جامعهٔ} خودمان را بپذیریم از این فرصتی که در اختیار داریم برای رهبری و آموزش جامعه برای بهبود زیستگاهش استفاده کنیم و اجازه دهیم که آیندگان راجع به این که چه چیز هنر بود و چه چیز وهم قضاوت کنند. اجازه دهیم آیندگان تمدن ما را بسنجند.

همهٔ ما باید ارادهٔ خود را تسلیم خلق تمدنی کنیم که در آن بتوانیم در صلح با طبیعت و با یکدیگر زندگی کنیم. خوب ساختن کنشی صلح‌طلبانه است. بیایید امید داشته باشیم که این کار بیهوده نخواهد بود. (در سخنرانی پذیرش جایزهٔ پریتزکر، سال ۱۹۸۲)

دسته‌ها
استنلی تایگرمن

استنلی تایگرمن: ساختن یک بنای بد واقعاً دشوار است، ساختن یک بنای خوب فقط کمی دشوارتر است

چون من معمارم، آدمی خوش‌بین هستم. ساختن {یک بنا} یعنی ساختن {و مقاومت کردن} در برابر سکون و در برابر چیزهایی که شما را پس می‌زند؛ مقررات، کمیسیون‌ها، عرصه‌های آزاد. ساختن یک بنای مزخرف واقعاً دشوار است، ساختن یک بنای خوب فقط کمی دشوارتر است. تمایل {ما آدم‌ها} به این است که در برابر چیزهایی که در کار مخالفت با ماست به سادگی رضایت دهیم. {اما} یک تعریف مفید از معماریِ خوب برابر است با توانایی نه گفتن و همچنان ساختن. این جمله متناقض به نظر می‌رسد، اما واقعاً نه گفتن مهم است.

همانطور که بروس گراهام به من گفت «معماری کار آدم‌های بزدل نیست». و واقعاً همینطور است. معماری کار آدم‌های مستحکم است. اگر قرار است یک معمار واقعی باشید، ناچار هستید که واقعا چیزهایی بسازید و آنها را بر اساس بیشترین توانایی خویش بسازید. بهترین بنایی که می‌توانید بسازید دشوارترین {بنای ساخته شده به دست شما} خواهد بود، چراکه همه‌چیز {همچون مانع} در برابر شما ایستادگی خواهد کرد. (در گفت‌وگو با Brandon Biederman و دیگران در سال ۲۰۱۲، منتشر شده در مجلهٔ Fresh Meat، شمارهٔ ۶، سال ۲۰۱۳، به نقل از وب‌سایت MAS Context)