دسته‌ها
آن لاکاتون

آن لاکاتون: دسته‌بندی‌هایی همچون مسکن اجتماعی و مسکن ارزان‌قیمت امکان یافتن راه حل‌های خوب را محدود می‌کند

ما نمی‌خواهیم دربارهٔ مسکن اجتماعی به منزلهٔ یک دستهٔ خاص از بناهای مسکونی صحبت کنیم. ما دربارهٔ مسکن صحبت می‌کنیم. همین. مسکن در ذات خودش اجتماعی است. ایجاد یک دسته برای مسکن اجتماعی خطرناک است، چرا که این کار طبقه‌بندی و تفاوت‌هایی {میان مسکن اجتماعی و سایر بناهای مسکونی} ایجاد می‌کند که در معماری جامهٔ عمل به خود می‌پوشد؛ مثلاً در قالب خانه‌های با مساحت محدود یا حذف بالکن‌ها. همین نکته را می‌توان دربارهٔ مسکن ارزان‌قیمت نیز گفت.

این دسته‌بندی‌ها صرفاً در حال محدود کردن امکان یافتن راه حل‌های خوب است و تفاوت‌هایی قابل مشاهده ایجاد می‌کند. ما این را قبول نمی‌کنیم. ما می‌خواهیم مسکن را خارج از این دسته‌بندی‌ها طراحی کنیم. چالش ما در مقام معمار این است که فارغ از بودجه، اقلیم یا بستر مسکنی خوب بسازیم. ما واقعاً از ایجاد هرگونه تفاوت {بین بناهای مسکونی با برچسب‌های متفاوت} خودداری می‌کنیم. دسته‌بندی‌های اجتماعی در طراحی مسکن معیار نیست. (در گفت‌وگو با Jakob Walter، منتشر شده در مجلهٔ Horizonte، سال ۲۰۱۸، به نقل از وب‌سایت دانشکدهٔ معماری دانشگاه ETH زوریخ)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: هشتاد درصد معماری تکامل است و بیست درصد آن ابداع

من خودم را بسیار تکرار می‌کنم. من مجموعه‌ها و پروژه‌های مسکونی بسیاری را به پایان رسانده‌ام. تلاش می‌کنم از {فرایند انجام} یک طرح برای طرح بعدی {نکاتی را} بیاموزم، اما ایده‌های مشخصی هست که آنها را در سرتاسر کار خویش به همراه دارم. آنجایی که تلاش می‌کنم خود را تکرار نکنم زمانی است که طراحی یک بنای نمادین را که از حیث مکان، بسترها و برنامه‌ها واجد یگانگی است بر عهده دارم.

درست است که بسیاری از بناهای من واقعا منحصربه‌فرد و با یکدیگر متفاوت هستند، اما به این علت به واژهٔ ابداع بدگمانم که ابداع متضاد تکامل است. از همین رو می‌گویم که معماری هشتاد درصد تکامل است و بیست درصد آن ابداع.

با وجود این، لحظات خاصی هست که می‌توان آنها را {لحظهٔ} ابداع نامید؛ مثلاً من شیوه‌های متنوع رساندن نور به طبقات پایین یک بنا را ابداع کردم. آیا این حقیقتاً ابداع است؟ در کتاب جامعه آمده است که «زیر نور خورشید هیچ چیز تازه‌ای نیست». (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت stirworld، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
هرمان هرتسبرگر

هرمان هرتسبرگر: نباید بناها را مخصوص یک مقصود خاص طراحی کنیم بلکه باید ساختمان‌هایی را خلق کنیم که بتواند به روش‌های مختلف به کار گرفته شود

خب، {من به زمان می‌اندیشم} از این حیث که همه‌چیز تغییر می‌کند و این تجربه‌ای است که من با بناهای خود نیز داشته‌ام. بنای اداری سنترال بهیر در آپلدورن دیگر یک بنای اداری نیست. مالکانش دیگر آن را به منزلهٔ یک اداره نمی‌خواستند. ما در حال حاضر مشغول تبدیل آن به بنایی مسکونی هستیم، و این کاملاً با این ایدهٔ ما در آن بنا تناسب دارد، این ایده که فضایی مخصوص اداره خلق نکردیم و در عوض واحدهایی فضایی را که می‌توانست برای کارکردهای مختلف استفاده شود درست کردیم. من حالا این فرصت را دارم تا نشان دهم که این واحدهای فضایی می‌تواند با کارکرد مسکونی اشغال شود.

ایدهٔ اصلی برای من این است که ما نباید کارکردگرا باشیم و چیزهایی را مخصوص یک مقصود خاص خلق کنیم، بلکه ما چیزها و ساختمان‌هایی را می‌سازیم که می‌تواند به روش‌های مختلف به کار رود، و این که ما بر روی این که ملزوماتِ این ساختمان چه چیزهایی است تمرکز می‌کنیم. کدام ملزومات همواره ضروری هستند؟ کدام ملزومات است که همواره کار می‌کنند؟ شما همیشه به مستراح نیاز دارید، همیشه به پلکان نیاز دارید، به چیزهایی که مستقل از زمان هستند.

بسیاری از بناهای من، تا آنجایی که به کارکرد مربوط می‌شود، کاملاً تغییر کرده‌اند. این موضوع برای من بسیار مهم است. من می‌بینم که همهٔ معماران معروف در حال ساختن کتابخانه‌های زیبا و موزه‌های زیبا هستند. خب موزه‌ها به نسبت بناهایی بی‌خطر هستند چرا که شما می‌توانید هر فضایی را داخل آنها ایجاد کنید، اما وقتی دیگر به موزه احتیاجی نداشته باشید چه کار می‌کنید؟ چگونه می‌توانید موزهٔ گوگنهایم فرانک گری در بیلبائو را استفاده کنید؟ ناچار هستید آن را دور بیندازید. من دوست دارم چیزهای بادوام‌تر و پایدارتری بسازم. (در گفت‌وگوی منتشر شده در وب‌سایت Architecture and Education، سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
فرامرز شریفی

فرامرز شریفی: موضوع اندرونی و بیرونی حتی در فرنگستان هم رعایت می‌شود

ما گاهی به مسابقات معماری به عنوان داور دعوت می‌شویم. هنگامی که پروژه‌ها را می‌بینم متوجه می‌شوم که متأسفانه بچه‌ها یک‌سری نکات را رعایت نمی‌کنند.

یک ساختمان مسکونی در همه‌جای دنیا شامل یک هال و نشیمن و قسمتی فضای خصوصی بوده که باید حتما از هم جدا باشند؛ قابل ذکر است که این موضوع اندرونی و بیرونی حتی در فرنگستان هم رعایت می‌شود. حال در برخی پروژه‌ها می‌بینیم که در طراحی یک آپارتمان مسکونی بعد از وارد شدن به نشیمن و سالن بلافاصله به اتاق خواب‌ها هدایت می‌شوید اما اگر یک مهمان غریبه در سالن داشته باشید و فرزند شما از مدرسه بیاید باید از جلوی این مهمان‌ها عبور کرده تا به اتاق خود برسد. یا قرارگیری آشپزخانه در فضاهای مسکونی که هر کدام دارای ایراداتی است. پس باید این فضاها از هم جدا باشند تا هرکدام از افراد خانه به کار خود مشغول باشند. به نظر می‌آید که اگر رعایت‌ها توسط فرد افراد انجام شود، می‌توانیم وضع زندگی افراد را بهبود بخشیم و به جای درست می‌رسیم چون عملکرد ساختمان‌ها موضوع مهمی است.

موضوع طراحی اندرونی و بیرونی که امروزه حتی در کشورهای خارجی هم رعایت می‌شود امر مهم و در عین حال ساده‌ایست که متأسفانه معلم‌ها به بچه‌ها این را آموزش نمی‌دهند زیرا خود آنها هم نمی‌دانند باید چه کاری انجام دهند. (در گفتگوی منتشر شده در کتاب «گفت‌وگو با معماران»، به کوشش جلال حسن‌خانی و رامین جلیله‌وند، سال ۱۳۹۸)

دسته‌ها
حسین سلطان‌زاده

حسین سلطان‌زاده: در ایران هنوز تفاوت هنر معماری و ساختمان‌سازی شفاف نشده است

عامل اقتصاد یکی از مهم‌ترین پارامترهای تاثیر گذار بر معماری معاصر ایران و سایر کشورهای جهان است. با توجه به اینکه حجم عمده‌ای از ساخت و سازها، به ساختمان‌های مسکونی، اداری کوچک و… اختصاص دارد و در ساخت این نوع ساختمان‌ها اقتصاد پروژه و هزینهٔ ساخت، حرف اول را می‌زند، بنابراین در بسیاری از بناهای یاد شده، مسئلهٔ فرهنگ و هویت، در حوزهٔ طراحی خود به خود نادیده گرفته می‌شود؛ اما در ساختمان‌های عمومی و دولتی چنین نیست، فقدان اندیشه و تفکر لازم در کارفرمایان ما و گاه در قشری از مردم، باعث می‌شود معماری توسعه پیدا نکند. در بناهای بزرگ، شاهد سرمایه‌گذاری‌های کلانی هستیم که با عدم اشراف کافی از طرف طراح و مسئلهٔ اهمیت پروژه، کاری متوسط یا احتمالاً ضعیف اجرا می‌شود. در ایران هنوز تفاوت هنر معماری و ساختمان‌سازی شفاف نشده و بسیاری از ساختمان‌های ما در نبود هنر معماری و از روی ژورنال‌های غربی و به دست بساز و بفروش‌ها ساخته می‌شوند. باید برای ضعف فرهنگ عمومی کشور در حوزهٔ هنر معماری فکری کرد تا آن طور که شایستهٔ این هنر است در گسترش آن کوشیده شود. (در گفتگو با افسانه شفیعی، منتشر شده در روزنامهٔ شرق، سال ۱۳۹۴)

دسته‌ها
تام مین

تام مین: معماری عجیب‌ترین حرفه‌هاست

معماری عجیب‌ترین حرفه‌هاست. شما در مقام یک معمار در ابتدای کارتان درگیر یافتن صدای خاص و جایگاه هنری خود هستید. 25 سال آزگار در حال طراحی بناهای کوچک و مسکونی و موضوعاتی همچون کافه و کارهای کوچک دیگری هستید که مردم می‌توانند دربارهٔ آنها به شما اعتماد کنند. بعد وقتی به پنجاه سالگی می‌رسید تازه اولین پروژه‌ی {واقعی} را به شما می‌دهند. مثل حرکت کردن در یک محدوده‌ی مشخص است. افراد بسیار بسیار اندکی از این محدوده خارج شده‌اند. علی‌الخصوص در امریکا، شما در ۴۵ یا پنجاه سالگی کارتان را آغاز می‌کنید. قبل از آن درگیر یافتن صدای مخصوص خودتان و درگیر وجه زیبایی‌شناسانه‌ی معماری هستید. (در گفتگو با Emma Robertson نویسندهٔ وب‌گاه The Talks، سال 2017)

دسته‌ها
شیگرو بان

شیگرو بان: معماران مشهور تمایلی به طراحی بنای مسکونی ندارند

طراحی یک خانه به‌مراتب سخت‌تر از طراحی موزهٔ هنر یا یک بنای اداری است. هنگام طراحی خانه، شما یک کارفرمای مشخص دارید که باید طرح شما با سبک زندگی او همخوانی داشته باشد، اما هنگام طراحی یک اداره، شما تنها با کلیات معماری مواجه هستید. بر همین اساس، وقتی یک معمار مشهور شود، تمایلی به طراحی بنای مسکونی ندارد. در پروژه‌های مسکونی پولی وجود ندارد و در عین حال مشکلات و مسئولیت‌ها زیاد است. اما هستند معمارانی همچون لوکوربوزیه، میس وندرروهه و آلوار آلتو که سرتاسر عمر حرفه‌ای خود به طراحی خانه‌ها مشغول بوده‌اند و من به آنها احترام می‌گذارم. این معماران در حین طراحی خانه‌ها آزمون‌های طراحانهٔ خویش را انجام دادند. (در گفتگو با Edan Corkill نویسندهٔ وب‌سایت the Japan Times، سال 2013)

دسته‌ها
کنت فرامپتون

کنت فرامپتون: مسئله این است که چگونه برای طبقهٔ متوسط خانه‌ای بسازیم که از حیث طراحی مبتذل نباشد

یکی از مشکلات امروز معماران از نظر من تقابل ناخوشایند میان ابتذال، از یک طرف، و نئوآوانگاردیسم از طرف دیگر است. از نظر من هر دوی اینها بد است. نئوآوانگاردیسم شبیه جدالی بی‌پایان به نفع اصالت است که مردم عادی در آن هیچ جایگاهی ندارند. و در طرف مقابل، پایین آوردن اصول زیبایی‌شناسی به وجود یا عدم وجود سقف شیب‌دار باعث ایجاد ابتذال می‌شود، طوری که شما فقط دنبال ایجاد نشانه‌هایی سطحی هستید تا طرحتان را راحت به مردم بفروشید. ابتذال و هنر پیشرو تقریبا دو سر متضاد یک بازه هستند.

در مدارس معماری هیچ‌وقت به این موضوعات پرداخته نمی‌شود. مسئله این است که چگونه بنای مسکونی بسازیم که مثلا در عین حال که برای مردم متعلق به طبقهٔ متوسط معمولی در دسترس باشد، مبتذل نباشد. چرا طبقهٔ متوسط؟ برای این که همهٔ مردم عصر چندفرهنگی در نهایت و به‌صورت برنامه‌ریزی شده، تحت تاثیر جامعهٔ رسانه‌ای ما، مدرنیزاسیون و تلویزیون، جزو طبقهٔ متوسط هستند. (در گفتگو با Ingerid Helsing Almaas نویسندهٔ وب‌سایت architecture Norway، سال 2006)

دسته‌ها
موشه سفدی

موشه سفدی: باید چارچوبی باشد که نشان دهد چگونه بناهای بلندمرتبه را چون بلوک‌های شهری بسازیم

چیزی که امروزه وجود ندارد چارچوبی مفهومی است که {نشان دهد} چگونه بناهای بلندمرتبه مسکونی و اداری را چون بلوک‌هایی شهری بسازیم و قلمروهای عمومی پدید آوریم. چه ساختمان کاملاً مسکونی باشد یا چندمنظوره، چنین مشکلی وجود دارد. مثلاً روشی که در چین استفاده می‌شود این است که نیم‌دوجین برج، بعضی مسکونی، بعضی اداری، روی ساختمان شش یا هفت طبقه تجاری ساخته می‌شود. برج‌های چندمنظوره فایده‌های بسیاری دارد. بنای مسکونی نور، هوا و منظره می‌خواهد و ساختمان اداری هم البته نیازمند نور است اما به امکانات مشابه ساختمان مسکونی نیاز ندارد. وقتی این دو را با هم در یک پروژهٔ واحد ترکیب کنیم (همانطور که من در چانگ‌کینگ کردم)، می‌توانیم چیزها را به بهترین و سودمندترین حالت ممکن جاگذاری کنیم. (در گفتگو با Debika Ray منتشر شده در مجلهٔ ICON، سال 2014)