دسته‌ها
دنیس اسکات براون

دنیس اسکات براون: اگر بنایی را برای نشان دادن یک نظریه بسازید، به یک بنای خشک و بی‌روح دست می‌یابید

بین نظریه و عمل نباید پیوند آنچنان مستحکمی برقرار باشد. اگر بنایی را برای نشان دادن یک نظریه بسازید، {سرانجام} به یک بنای خشک {و بی‌روح} دست می‌یابید. به ویژه، اگر بخواهید که مقدار بیش اندازه‌ای نظریه را به یک بنای کوچک تحمیل کنید، تبدیل می‌شود به مجموعه‌ای از برآمدگی‌ها و آبله‌ها؛ چنین بنایی در نهایت یک اثر هنری نیست، بلکه یک نمایش است، یک درس است.

در هنگام طراحی، شما می‌توانید ذهن خود را به خوبی از نظریه پر کنید، اما پس از آن یک شب خوب بخوابید، تلاش کنید که همه‌ی آنچه به آن فکر می‌کردید را فراموش کنید، و دوباره با مسئله‌ای که در دست دارید آغاز کنید. (در گفت‌وگوی منتشر شده در کتاب The Invisible in Architecture در سال ۱۹۹۴)

دسته‌ها
جان رونن

جان رونن: برای این که معمار خوبی باشی باید نترس باشی

من {…} از استنلی تایگرمن آموختم که چگونه در کشمکش‌ها پیشرفت کنم. منظورم این است که او نترس بود. او عقب‌نشینی نکرد. شاید این اصلی‌ترین چیزی است که از او یاد گرفتم؛ برای این که معمار خوبی باشی باید نترس باشی. باید سرسخت باشی و استقامت کنی، چون چیزهای فراوانی هستند که علیه تو کار می‌کنند. برای رسیدن به یک بنای خوب باید مردم را به انجام کارهایی سوق دهی که ممکن است تمایلی به انجام آن نداشته باشند، یا عادت نداشته باشند آن را در سطحی که تو می‌خواهی انجام دهند. برای رسیدن به یک نتیجه‌ی خوب باید سرسخت باشی. معماری درباره‌ی این است که از طریق مباحثه اقناع کنی و بر سر اصول خود بایستی.

مشکل معماری امروز همین است. اغلب هیچ مباحثه‌ای نیست و نتیجه‌ دلبخواهی و معمولاً درباره‌ی ایجاد فرم خودسرانه است. حتی در یک ساختمان کوچک ذی‌نفعان بسیاری وجود دارند و نقش معمار به سادگی «آری» گفتن به همه‌ی آنها نیست. معماری اقناع کردن است. در مقام یک معمار، شما باید مردم را قانع و همراه خود کنید تا خود را شریک ایده‌های پروژه بدانند و نسبت به آن نوعی از مالکیت کنند. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۲۰)

دسته‌ها
تام مین

تام مین: معماری عجیب‌ترین حرفه‌هاست

معماری عجیب‌ترین حرفه‌هاست. شما در مقام یک معمار در ابتدای کارتان درگیر یافتن صدای خاص و جایگاه هنری خود هستید. 25 سال آزگار در حال طراحی بناهای کوچک و مسکونی و موضوعاتی همچون کافه و کارهای کوچک دیگری هستید که مردم می‌توانند دربارهٔ آنها به شما اعتماد کنند. بعد وقتی به پنجاه سالگی می‌رسید تازه اولین پروژه‌ی {واقعی} را به شما می‌دهند. مثل حرکت کردن در یک محدوده‌ی مشخص است. افراد بسیار بسیار اندکی از این محدوده خارج شده‌اند. علی‌الخصوص در امریکا، شما در ۴۵ یا پنجاه سالگی کارتان را آغاز می‌کنید. قبل از آن درگیر یافتن صدای مخصوص خودتان و درگیر وجه زیبایی‌شناسانه‌ی معماری هستید. (در گفتگو با Emma Robertson نویسندهٔ وب‌گاه The Talks، سال 2017)