دسته‌ها
جهانگیر درویش

جهانگیر درویش: خلق معماری و سازه باید همزمان باشد

در طرح ساختمان بندرعباس، معماری سازه بود و سازه نیز معماری. در آنجا شما نمی‌توانید بگویید این سازه است یا معماری. در حقیقت این موضوع برای من همیشه وجود داشته که اگر استخوان‌بندی نباشد، معماری معنایی ندارد. بنابراین خود استخوان‌بندی می‌تواند معماری باشد.

{…} در واقع هر دو باید در عمل با هم دیده شوند. اینگونه نیست که معماری تصمیم بگیرد و بعد از آن مهندس سازه بر روی آن طرحْ سازه‌ای ببیند.

{…} در حال حاضر اکثر طرح‌ها فقط به صورت معماری دیده می‌شوند و بعد پوسته‌های سازه‌ای آن را پوشش می‌دهند. من معتقدم که خلق معماری و سازه باید همزمان باشند. مثال بارز این تفکر ساختمان استادیوم تختی است، {که} سازه‌اش معماری‌اش است. یعنی شِمای سازه شده معماری. از سازه یک معماری می‌سازیم. هیچ وقت معماری را با یک سازه خلق نمی‌کنیم. این همیشه در کارها بوده و باید باشد و فکر می‌کنم جدا کردن اینها اصلاً مفهومی ندارد. (در گفت‌وگوی منتشر شده در جلد چهارم کتاب «اندیشهٔ معماران معاصر ایران»، به کوشش علیرضا عظیمی و همکاران، منتشر شده در سال ۱۳۹۵)

دسته‌ها
آلبرتو کالاچ

آلبرتو کالاچ: همانطور که مردم دلواپس داشتن چهره‌های متفاوت نیستند، معماران هم نباید درگیر داشتن سبک‌های متفاوت باشند

تمایز هیچ‌گاه هدف من نبوده است. من فکر می‌کنم همانطور که مردم دلواپس داشتن چهره‌های متفاوت نیستند، معماران هم نباید درگیر داشتن سبک‌های متفاوت باشند. شما چهره‌ای که دارید را دارید و کارها را همانطوری انجام می‌دهید که انجام می‌دهید.

موضوع معماری باید بیان سازه باشد. وقتی شما خرابه‌ها را می‌بینید، آنچه می‌بینید سازه است که باقی مانده، باقی آن از بین رفته است. این جنبه از معماری برای من خیلی جذاب است. و به لطف اقلیم ما {در مکزیک} نیازی نیست که نگران عایق‌کاری باشیم و همینطور به تزئین {یا دکوراسیون} فکر کنیم. من دوست دارم بنا را تزئین نشده رها کنم. من همیشه دوست دارم که نشان دهم بناهایم چطور ساخته شده است. چیزی برای پنهان کردن نیست. از این طریق می‌شود خیلی چیزها راجع بناها آموخت. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily، سال ۲۰۱۷)