من و {همکارم} نیشیزاوا فکر میکنیم که میشود با استفاده از روشهای ساده پیچیدگی را بیان کرد یا پذیرفت. از همین رو ما از پیچیدگی نمیهراسیم، اما پیچیدگی مفهومی لزوماً نباید به پیچیدگی کالبدی ترجمه شود. هدف ما بیان پیچیدگی مفهومی به طریقی است که از حیث کالبدی ساده باشد. بنابراین منصفانه نیست که خوانش کارهای اخیر را در برابر ایدئالهای اولیه قرار دهیم، اما اگر به نظر برسد که یک اثرْ بیانگرِ خلوص است، آنگاه من دوست خواهم داشت که بتوانم آن نوع از بیان را حفظ کنم. اما در عین حال آنچه در ذهن من میگذرد در حال پیچیدهتر شدن است. (در گفتوگو با Annabel Lahzو Andrew Nimmo در سال ۱۹۹۷، منتشر شده در صفحهٔ آکادمیای مصاحبهگر)
برچسب: بیان کردن
معماری همهاش کپی کردن است. ما آن چیزهایی که میبینیم کپی میکنیم. اما آن زمان که فرایند کپی کردن آگاهانه رخ دهد فاجعه است. این فرایند باید ناخودآگاه و تقریبا غیرعمدی باشد.
{…} بگذارید اینطور بگویم که من کتابخانهای از تصاویر در سرم دارم. وقتی دارم کار میکنم این تصاویر خود را نشان میدهند. این فرایند ناخودآگاه است. من چیزی فراتر از راه حل را جستجو میکنم؛ من به دنبال نوعی بیان هستم.
من جملات قصار را نیز گردآوری میکنم. برای مثال این جمله از فروید را دوست دارم که میگوید «از اشتباه تا اشتباه است که کسی کل حقیقت را کشف میکند»، یا این سخن از بکت که «مهم نیست که همیشه تلاش کرده باشید و همیشه شکست خورده باشید، دوباره تلاش کنید، دوباره شکست بخورید، دوباره بهتر شکست بخورید». بنابراین قصد من همیشه همین است، این که تلاش کنم چیزی خاص و شخصی را پیدا کنم. (در گفتوگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وبسایت archdaily، سال ۲۰۱۹)
من معتقدم که نظام آموزشی بزرگترین اثر را بر این گونه از معماری بسیار بدی دارد که امروز {در هندوستان} شاهدش هستیم. و در حقیقت نه فقط نظام آموزش معماری، که در واقع نظام آموزش از کلاس اول ابتدایی ضعیف است و در آن حساسیتهای {دانشآموزان} به شکلی بسیار بد سرکوب شده است.
از نظر من، حتی اگر نظام آموزشی تا پایان دبیرستان خوب باشد و شما به یک دانشکدهٔ معماری بد بروید، همچنان میتوانید معمار خوبی باشید، چرا که توانایی بنیادین شما برای اندیشیدن رشد کرده است، اما در سناریویی که امروز جریان دارد، چنین مسیری بنبست است.
در آخر، معماری نوعی از بیانگری {اندیشهٔ} خود است. دانشکدهٔ معماری مهارتهای بیانی -همچون زبان خطوط، نقطهها، صفحات- را به شما میآموزد، اما اگر اندیشههای شما شفاف نباشد، میخواهید چه چیزی را بیان کنید؟ به نظر من ترکیب شهود و تحلیل است که طراحی را به ارمغان میآورد. هر دوی اینها در نظام آموزش ما نایاب است. (در گفتوگوی منتشر شده در وبسایت Home Review، سال ۲۰۱۳)
سه ساحت در آموزش معماری هست که باید به آن توجه کنیم. نخست ساحت حرفهای که به همهٔ چیزهای کرانمند میپردازد. هر چیز کرانمندی مربوط به حرفه است. در این ساحت باید به مقاومت ساختمایه، شیوهٔ هدایت خود و کارفرما، دفتر کار، استاتیک، و علم و صنعت پرداخت. حتی میتوان گفت اجرای درست کار، چیزها را آشکار ساختن، نظم آجرکاری، نظم بتن هم باید در این ساحت درک شود. حتی -بگذارید بگویم- زیباییشناسی، که قوانین هنر را ارزیابی میکند، هم مربوط به این ساحت است. اما ساحت دوم مربوط به آموزش انسان است. در آموزش انسان باید آنچه را که در قلمرو بیکران است آموزش داد. این مسئله در آموزش دیگر هنرها هم مطرح است و وجه تمایز میان تعلیم و تربیت همین است. در اینجا مربی مطرح است، چه شغل مربی تربیت انسانی دیگر است و این ساحت بهکلی متفاوت است.
اما ساحت سومی هم وجود دارد که از همه مهمتر است و آن روح خود معماری است. معجزهای که [در آن] انسان میتواند مسئولیت و عشق پدید آوردن عالمی درون عالم را -معماری واقعاً همین است- بر عهده بگیرد. و این چیزی است کاملاً بیکران. بدین ترتیب، میبینید که انسان معماری را نمیسازد بلکه اثر معماری را میسازد که پیشکشی است به معماری. معماری روحی است که هرگز ارضا نمیشود، روحی که سیریناپذیر است. معماری فراتر از همهٔ سبکهاست. چیزی به عنوان مدرن وجود ندارد زیرا هرچه به معماری تعلق دارد، هرچه در آن هست، نیروی خود را دارد. این روح معماری است. معماری چیزی دربارهٔ سبکها نمیداند. جز حضورشان هیچچیز نمی داند، و آمادهٔ دریافت پیشکشی است که درست باشد. پس انسان معماری را نمیسازد. او اثر معماری را میسازد و به معماری پیشکش میکند. این دربارهٔ مجسمهساز هم صادق است، دربارهٔ نقاش هم صادق است. حتی دربارهٔ دانشمند هم صادق است. میگویم حتی دربارهٔ دانشمند هم صادق است چون همواره او را خادم هنر میدانم. خادم بیان، زیرا علت وجودی زندگی بیان کردن است. (در سخنرانی در انجمن معماران بوستون در سال ۱۹۶۶، برگرفته از کتاب «لویی کان؛ متون اصلی»، به کوشش رابرت تومبلی، ترجمهٔ محمدرضا رحیمزاده، مهنام نجفی، سیده میترا هاشمی)