دسته‌ها
ریچارد راجرز

ریچارد راجرز: مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی درهم‌تنیده‌اند؛ بی‌عدالتی اجتماعی ظرفیت یک شهر را برای پایداری زیست‌محیطی تضعیف می‌کند

شهرها در حال ایجاد نوع فجیعی از ناپایداری اجتماعی هستند که موجب زوال بیشتر محیط زیست می‌شود. به رغم افزایش جهانی ثروت که سرعت آن بسیار بیشتر از افزایش جمعیت است، {وضعیت} فقرای دنیا از حیث تعداد آنها و از حیث {شدت} فقر در حال وخیم‌تر شدن است. بسیاری از این مردم فقیر در کثیف‌ترین محیط‌ها زندگی می‌کنند و در معرض منتها درجات فقر محیطی هستند و چرخهٔ فرسایش و آلودگی را تداوم می‌بخشند.

قرار است که شهرها بخش بزرگ و بزرگ‌تری از مردم فقیر دنیا را در خود جا بدهند. نباید تعجب‌آور باشد که جوامع و شهرهایی که فاقد برابری‌های اولیه هستند از محرومیت‌های شدید اجتماعی رنج می‌برند و آسیب‌های زیست‌محیطی بزرگ‌تری ایجاد می‌کنند. مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی در هم تنیده‌اند.

فقر، بیکاری، بیماری، تحصیلات ضعیف -به طور خلاصه بی‌عدالتی اجتماعی در هر شکل آن- ظرفیت یک شهر را برای پایداری زیست‌محیطی تضعیف می‌کند. شهرهایی که تجربهٔ جنگ‌های داخلی دارند مثل بیروت، شهرهایی که از فقر شدید رنج می‌برند، مثل بمبئی، شهرهایی که بخش بزرگی از جمعیت‌شان را از زندگی رایج بیگانه کرده‌اند، مثل لس‌آنجلس، یا شهرهایی که سود مادی را به منزلهٔ تنها انگیزه‌شان دنبال کرده‌اند، مثل سائوپائولو، محیط زیست را تا سرحد آسیب به همه تخریب کرده‌اند.

بدون حقوق اولیهٔ انسانی و صلح توازن شهری یا بهبود حقیقی زیست‌محیطی نمی‌تواند وجود داشته باشد. (در کتاب Cities For a small planet، منتشر شده در سال ۱۹۹۷)

دسته‌ها
مایکل سورکین

مایکل سورکین: معماری این استعداد را دارد که هم در انواع زورگویی مشارکت کند و هم آن را تولید کند

معماری این استعداد را دارد که هم در انواع زورگویی مشارکت کند و هم آن را تولید کند، در واقع معماری دیگر ساختارها را با رفتار ظالمانه هماهنگ می‌کند. در مورد خاص دیوار {حائل اسرائیل در کرانهٔ باختری} معماری باعث زورگویی علیه الگوهای مأنوس {زندگی} و روابط انسانی شده است، این دیوار حمله‌ای ظالمانه علیه امکان گستردن بساط زندگی‌ای آرام و راحت است، زورگویی‌ای از نوع حبس کردن، خشونتی از نوع ایجاد زشتی است. معماری می‌تواند به ستم‌هایی از نوع یک‌شکل کردن جامعه، ناکارایی، و جابجایی {سره با ناسره} دامن بزند. معماری می‌تواند سد راه بسیاری از چیزها باشد.

من استدلال خواهم کرد که نه تنها راه‌های دیگری {نسبت به آنچه امروز رخ داده} وجود دارد، بلکه معماری تکالیف آشکار اخلاقی‌ای بر دوش دارد. فهرست این وظایف با مواردی شروع می‌شود که همه با آن موافقند: این که ایمن باشد، در برابر آتش، بارش باران و مواد سمی از ساکنانش محافظت کند. اما تکالیف اخلاقی معماری بیش از اینهاست و شامل این می‌شود که احتمال ایجاد زندگی دلپذیر را افزایش دهد، روابط ما با منابع تجدیدناپذیر کرهٔ زمین تنظیم کند، یا به قراردادهای کالبدی شهرهای خوب موجود ما از حیث فرم احترام بگذارد. و همچنین، وظیفهٔ معماری است که ابزارهای متنوعی برای توزیع منصفانهٔ فضا، منابع، امکانات، روابط و تجربه فراهم کند و نمادی از این توزیع منصفانه باشد. وظیفهٔ ما معماران این است که اوضاع را بهبود ببخشیم. چه چیز می‌تواند برای یک معمار افسرده‌کننده‌تر از تبدیل شدن بیروت به یک ویرانه باشد؟ (در گفتگوی منتشر شده در مجلهٔ COVJEK I PROSTOR در سال ۲۰۰۶، به نقل از وبلاگ Lebbeus Woods)