دسته‌ها
توشیکو موری

توشیکو موری: مأموریت یک معمار، به زبان ساده، بهبود کیفیت زندگی انسان‌هاست

معماران به شکلی منحصر به فرد قادر به ایجاد ارتباط بین حوزه‌های مختلف هستند؛ باستان‌شناسی، مردم‌شناسی، علم مواد، مهندسی مکانیک و فیزیک. فیزیک، مطالعه‌ی پدیده‌ها و ترمودینامیک است، اینکه چگونه مواد مختلف می‌توانند گرما را جذب کنند و همچنین نقش عایق را ایفا کنند. فیزیکدانان پدیده‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کنند و مهندسان مکانیک آنها را به عمل می‌گیرند، اما معماران باید محیطی را ایجاد کنند که در آن تمام این فرایندهای مکانیکی و فیزیکی با هم کار کنند. بنابراین، وظیفه‌ی ما معماران این است که جنبه‌های مختلف رشته‌های گوناگون را گرد هم آوریم و آن‌ها را در یک راه‌حل اقتصادی ادغام کنیم. در نتیجه، ما نقشی منحصر به فرد در چیزی که من آن را «دید عرضی» می‌نامم ایفا می‌کنیم، به جای دید طولی یا دیدگاه محدود.

مأموریت یک معمار، به زبان ساده، بهبود کیفیت زندگی انسان‌هاست. برای بهبود کیفیت زندگی، باید به حواس انسان‌ها با زیبایی، راحتی، امنیت و عملکرد مناسب پاسخ داد. وقتی به کیفیت زندگی فکر می‌کنیم، با رشته‌ها و تخصص‌های دیگر درگیر می‌شویم تا در زمان خودمان آن را محقق کنیم. (در گفت‌وگو با Bernard Friedman در کتاب The American Idea of Home، منتشر شده در سال ۲۰۱۷)

دسته‌ها
میشل روخکیند

میشل روخکیند: امروزه داشتن رویکرد میان‌رشته‌ای در طراحی الزامی است

من فکر می‌کنم که امروزه داشتن رویکرد میان‌رشته‌ای در طراحی یک الزام است. اگر شما تمایل دارید که صادقانه {با متخصصان رشته‌های دیگر} مشارکت کنید، آنگاه در طول فرایند آن {چگونگی‌اش را} خواهید آموخت، و این امر در مورد کل گروه صدق می‌کند. گفت‌وگو راجع به سناریوهای محتمل برای محصول هر پروژه از طریق دانش ذهن‌های متفاوت بیشتر قابل اتکاست.

نقش معمار به همین شکل تغییر کرده است؛ ما باید بیشتر {با دیگر متخصصان} مشارکت کنیم. دنیای امروز به گروه‌های میان‌رشته‌ای خیلی خوب نیاز دارد که در پروژه‌هایی که ارزشی به جوامع می‌افزایند مشارکت کنند. ما باید دربارهٔ مسئولیت‌های مشترک در شهرهایی که می‌سازیم و بناهای آن شهرها بیشتر صحبت کنیم. (در گفت‌وگو با Martin Barry، منتشر شده در وب‌سایت designboom، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
ریکاردو بوفیل

ریکاردو بوفیل: معماری را نمی‌توان از یک مکان برای مکانی دیگر ترجمه کرد

معماری رشته‌ای تخصصی است. چه به لحاظ بنیادی و چه از منظر هنری، موضوع معماری فضاست و رابطه بین زمان و فضا. معماری باید با روح مکان و دی‌ان‌ای بسترش ارتباط برقرار کند. معماری نمی‌تواند از یک مکان به مکانی دیگر ترجمه شود. معماری باید به بسترش اختصاص داشته باشد.

در نتیجه، کاری که من تلاش می‌کنم در این حرفهٔ میان‌رشته‌ای انجام دهم این است که همیشه طرح‌هایی تازه و سبک‌هایی جدید خلق کنم. می‌خواهم خودم را از نو بسازم. میل ندارم خودم را کپی کنم یا همچون برخی معماران دیگر با ساختن شکل‌هایی خاص خود را تکرار کنم. دوست دارم خود را با اوضاع و سنت‌های بستر طرح وفق دهم. معماری باید آغوشش به روی رشته‌های دیگر باز باشد. معماری نمی‌تواند در خود محصور باشد. از آنجایی که رشته‌های دیگر تکامل می‌یابند، معماری نیز برای تکامل پیدا کردن بایستی ارتباط نزدیکی با سایر رشته‌ها برقرار کند. (در گفت‌وگو با Vladimir Belogolovsky، منتشر شده در وب‌سایت archdaily در سال ۲۰۱۶)

دسته‌ها
میشل روخکیند

میشل روخکیند: در اوضاع امروز، داشتن رویکرد میان‌رشته‌ای در طراحی الزامی است

من فکر می‌کنم که در اوضاع امروز، داشتن رویکرد میان‌رشته‌ای در طراحی الزامی است. اگر واقعا مشتاق کار بصورت همکارانه هستید، آن را در روند همکاری یاد خواهید گرفت و این برای همهٔ اعضای گروه اتفاق خواهد افتاد. بحث و گفتگو دربارهٔ سناریوهای محتمل برای نتیجهٔ هریک از پروژه‌ها زمانی قابل اطمینان خواهد بود که افراد مختلف در آن شرکت داشته باشند. این همان تغییری است که در نقش معمار به وجود آمده است؛ ما معماران لازم است که بیشتر از گذشته اهل همکاری و مشارکت باشیم. دنیای امروز به گروه‌هایی متشکل از متخصصان چند رشته نیازمند است که در پروژه‌هایی که ارزش‌هایی به اجتماع اضافه می‌کنند همکاری کنند. ما ناچاریم که دربارهٔ مسئولیت‌های مشترکمان در زمینهٔ بناهایی که می‌سازیم و بناهایی که در شهرها وجود دارد گفتگو کنیم. (در گفتگو با Martin Barry، منتشر شده در وب‌گاه designboom، سال ۲۰۱۸)

دسته‌ها
سید محمد بهشتی

سید محمد بهشتی: معماری بر خلاف فیزیک دانشی بینارشته‌ای است

نکتهٔ دیگری که ما آن موقع در دورهٔ آموزشی [در دهه‌ی ۱۳۵۰ در دانشگاه ملی] داشتیم این بود که به ابعاد دیگر موضوعِ معماری مثل ابعاد اجتماعی، ابعاد اقتصادی و ابعاد فرهنگی توجه وجود داشت. یعنی اینکه فقط ساختمان طراحی نمی‌کردند و یا موضوع فقط ساختمان نبود؛ بلکه این جنبه‌ها هم موضوعیت پیدا کرده بود. گاهی هنگامی که در آتلیه کرکسیون صورت می‌گرفت دوستان ما در دانشکده‌های دیگر مثل علوم اجتماعی یا اقتصاد به دانشکدۀ معماری می‌آمدند و کنجکاوی می‌کردند. برای آنها خیلی جالب بود که [دانشجوی] سال سوم که دارد کرکسیون می‌کند وارد بحث اقتصادی می‌شود و یا وارد بحث اجتماعی می‌شود و آن دانشجوی رشتۀ علوم اجتماعی آن گونه وارد موضوعات نمی شد که دانشجوی معماری وارد می‌شد. علتش چه بود؟ علتش این بود که نکته‌ای که آن زمان خیلی به آن توجه وجود داشت و البته ممکن بود بیان نشود این بود که رشتۀ معماری یک بینارشته‌ای است. یعنی [رشتۀ معماری] یک interdisciplinary است، نه یک رشته مثل علم فیزیک. این را دانشجو حس می‌کرد و به ابعاد مختلف موضوع توجه می‌کرد. (در گفتگو با یحیی سپهری، سال 1394، منتشر شده در کتاب «تاریخ آموزش طراحی معماری در دانشگاه شهید بهشتی، دورۀ تکوین»)