هیچ طرح کلی و جامعی در مورد این که چطور میتوان بهروزتر بود وجود ندارد. با این حال معمارانی وجود دارند که فکر میکنند هر چقدر عجیب و غریبتر بسازند مدرنتر خواهند بود. جامعه با شگفتزدگی در مواجهه با این آثار عجیب و غریب عکسالعمل نشان میدهد و به آنها این امکان را میدهند تا در قالب یک مکتب جدید خود را ارائه کنند. آنها میتابانند، میچرخانند، خم میکنند، رنگ میکنند و در واقع هر کاری بتوانند انجام میدهند تا چیزی شگفتآور خلق کنند. چیزی که صرف نظر از این که تا چه حد پرهزینه خواهد بود، به شکل بدی طراحی و ساخته نیز میشود تا در هر زمان و دورهای مورد توجه قرار گیرد.
معاصر بودن یعنی تلفیق امروز، دیروز و فردا. یعنی وقتی که اکنون با لذتی فراوان ادیسه را در جدیدترین نسخه آن که به زبان اسپانیایی توسط کارلوس گارسیا گال نوشته شده است، میخوانم بیزمانی و معاصر بودن محض هومر به روشنی بر من آشکار است. هنگامی که دمودوکوس میوز آواز میخواند و ادیسه چهرهاش را میپوشاند تا فایاکیها نتوانند گریه او را ببیند اشک در چشمانم حلقه میزند.
هومر کاملاً معاصر است حتی بیش از پل آستر. کسی که در کنار مشهوریت غیر قابل انکارش در چند سال گذشته، در حال حاضر وقت خود را به نوشتن چیزهای عجیب برای حفظ فروش آثارش اختصاص داده است. (در مقالهٔ «لفظ معاصر به چه معنی است؟»، منتشر شده در مجلهٔ شارستان، ش ۴۴ و ۴۵، سال ۱۳۹۴، ترجمهٔ نشید نبیان)